قرآن خواندن را از پسر شهیدم دارم
مادر شهید می گوید پسر شهیدم را در خواب دیدم ازمن پرسید چه میخواهی مادر برایت از بهشت بدهم گفتم مادر چیزی نمی خواهم فقط جلسه قرآن که می روم همه می خوانند به من می رسد نمی توانم بخوانم خجالت می کشم .پسرم گفت بعد از نماز صبح قرآنت را بردار و بخوان!
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی انعکاس ری ؛ “شهید «کاظم نجفی رستگار»، یادگار «علیاصغر» و «حاجیه» سوم فروردین ماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان ری چشم به جهان گشود. تا دوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور داشت. این شهید گرانقدر بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۳ با سمت فرمانده لشکر سیدالشهدا در جزیره مجنون عراق بر اثر بمباران هوایی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
مادر شهید نقل میکند: در خواب پسر شهیدم را دیدم. پسرش خطاب به من گفت: «توی بهشت جای خیلی خوبیه. چه میخواهی برات بفرستم؟ » مادر میگوید: «چیزی نمیخوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم همه قرآن میخوانند و من نمیتوانم، قرآن بخوانم. خجالت میکشم. میدانم من سواد ندارم، به من میگویند: همان سوره توحید را بخوان. »
پسرش میگوید: «نماز صبحت را که خواندی قرآن رو بردار و بخوان! ». بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد. قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن. خبر میپیچد. پسر دیگرش این را به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و ازایشان میخواهد، مادرش را امتحان کنند. قرار گذاشته میشود. حضرت آیتالله نزد مادر شهید میرود.
قرآنی را به او میدهد که بخواند. به راحتی همه جای را میخواند؛ اما بعضی جاها را نه. میفرمایند: «قرآن خودت رو بردار و بخوان! ».
مادر شهید شروع میکند به خواندن؛ آن هم بدون غلط. آیت الله نوری گریه میکنند و چادر مادر شهید را میبوسند و میگوید: جاهایی که نمیتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.