مجله اینترنتی انعکاس
مطالب جذاب وخواندنی وب

آتش بر زندگی خاکسترنشینان در پایتخت بازیافت

صفحه را ببند ارسال به دوستان نسخه چاپي برش مطبوعاتي نسخه متني روایت مالباختگانی که د‌ارایی‌شان بر باد رفت

رضا یکی از مالباختگان آتش سوزی‌های سریالی باقرشهر: بیشتر گرانول تولیدشده کار هموطنان افغانستانی من است، همان‌ها که از‌ سال‌ها قبل در باقرشهر ساکن شدند و وقتی سود کار را دیدند، کم‌کم وارد این شغل شدند: آنهایی که مثل من دست‌شان به دهانش می‌رسید و سرمایه‌ای جمع کردند، وارد این کار شدند. هر کارگاه هم حداقل ١٥ کارگر دارد. اما با این حوادثی که اتفاق افتاد، خیلی‌ها اینجا بیکار شدند

0 201

آن نیمه شب جهنمی که شعله‌های آتش از پلاستیک‌ها بالا می‌رفت، عباس فقط دودشدن سرمایه‌اش را تماشا می‌کرد.

آتش همه جا را گرفته بود، تا چشم کار می‌کرد، دود و شعله‌های بی‌رحم در هم می‌پیچیدند و در تاریکی آسمان محو می‌شدند. کارگاه‌های زیاد در آتش می‌سوخت، از دستگاه‌های آسیاب محمد و رضا به جز چند تکه آهن گداخته چیزی باقی نمانده بود.

بقیه کارگاه‌ها هم همین وضع را داشتند. آن شب چشم همه بازیافتی‌های باقرشهر به چند ماشین آتش‌نشانی بود که شاید بتوانند کاری انجام دهند، اما آتش‌نشان‌ها هم درمانده از وسعت حریق فقط سعی در مهار آن داشتند.

ماجرای آتش‌سوزی کارگاه‌های بازیافت پلاستیک باقرشهر اما به همین جا ختم نشد و کارگاه‌های این منطقه چند بار دیگر هم طعمه حریق شدند. ظاهرا این آتش‌سوزی‌ها عمدی بوده و بیش از همه به کارگاه‌هایی آسیب رسیده است که صاحبان آن افغانستانی هستند.

حالا که چند هفته‌ای از  آتش‌سوزی‌های سریالی محله قمصر باقرشهر گذشته است، خیلی از کارگاه‌داران به خاک سیاه نشسته‌اند. آنها همه زندگی‌شان را از دست دادند، بعضی‌ها هم که خسارت کمتری دیدند، دیگر پولی برای خرید پلاستیک ندارند. پلیس از همان روز حادثه به این ماجرا ورود کرد و آن‌طور که مالباختگان این حادثه می‌گویند پرونده‌ای هم در دادسرا به جریان افتاده و تحقیقات قضائی درباره علت این حوادث آغاز شده است.
محمد یکی از همین مالباختگان است. آن‌طور که خودش می‌گوید پدر و پدربزرگش از قدیمی‌های شهرری هستند، کارگاه محمد حدود هزار متر وسعت دارد.

در نخستین آتش‌سوزی سرمایه زیادی از محمد دود شد و از بین رفت: «ساعت حدود ٢ نیمه شب بود که از کارگاه به من زنگ زدند، نگهبان به من گفت که کارگاه‌های مجاور آتش گرفته، اما وقتی آنجا رسیدم، دیدم که آتش همه جا را گرفته است.» محمد ٦‌سال است که با ضایعات پلاستیکی سروکار دارد.

کار او و خیلی‌های دیگر در قمصر این است که ضایعات پلاستیکی را می‌خرند و به شکل حرفه‌ای و تخصصی پس از تفکیک آنها را با دستگاه خرد می‌کنند. آسیاب‌کردن پلاستیک آن‌قدر ادامه دارد تا شبیه شن شود، بعد هم این شن‌های پلاستیکی را به کارخانه‌های بازیافت می‌فروشند: «ما معمولا پلاستیک‌ها را کیلویی ٤‌هزار تومان می‌خریم و بعد هم پس از آسیاب‌کردن حدود ٧‌هزار تومان می‌فروشیم.» اما از چند هفته پیش با شروع این آتش‌سوزی‌ها کار خیلی‌ها در قمصر کساد شده است.

محمد و شریکش از ترس هرچه از آتش‌سوزی باقی مانده بود، به قیمت پایین‌تر فروختند و حالا خانه‌نشین شده‌اند:  «حدود ٥٠٠‌میلیون تومان جنس در کارگاه داشتیم که نصفش سوخت، دستگاه آسیاب هم از بین رفت، هرچه سالم بود، فروختیم، حالا باید تا چند ماه دیگر اجاره زمین را هم بدهیم و هیچ درآمدی هم نداریم.» سراسر محله قمصر پیش از این باغ بود و زمین کشاورزی، اما از وقتی که آب کم شد و چاه‌ها خشکید، همه زمین‌ها بایر شد، مالکان هم برای اینکه درآمدی داشته باشند، آنها را اجاره دادند، هنوز هیچ‌کدام از زمین‌های این منطقه تغییر کاربری ندارند، این کارگاه‌های بازیافتی هم بدون مجوز فعالیت می‌کنند، با این همه سود کار بازیافت پلاستیک خیلی‌ها را به اینجا کشانده است.

آن‌طور که اهالی می‌گویند حدود ٥٠٠ کارگاه کوچک و بزرگ در قمصر این منطقه را به پایتخت بازیافت پلاستیک تبدیل کرده است. پلاستیک‌های آسیاب‌شده درنهایت تبدیل به «گرانول» می‌شود. رضا یکی از افغانستانی‌هایی است که در این منطقه کارگاه دارد، او به «شهروند» می‌گوید بیشتر گرانول تولیدشده در دست هموطنانش است، همان‌ها که از‌ سال‌ها قبل در باقرشهر ساکن شدند و وقتی سود کار را دیدند، کم‌کم وارد این شغل شدند: «آنهایی که مثل من دست‌شان به دهانش می‌رسید و سرمایه‌ای جمع کردند، وارد این کار شدند. هر کارگاه هم حداقل ١٥ کارگر دارد. اما با این حوادثی که اتفاق افتاد، خیلی‌ها اینجا بیکار شدند.»

رضا درباره این آتش‌سوزی‌های سریالی هم می‌گوید:  «به اینجا چندبار حمله شده است، مخصوصا شب‌ها که نگهبان‌ها خوابند، نخستین بار حدود٤٦روز پیش بود، چهار کارگاه را آتش‌زدند.»  رضا اما در آتش‌سوزی دوم کارگاهش طعمه حریق شد: «آن شب برق قمصر قطع شده بود.

حدود ساعت ٨ شب به کارگاه من و پنج نفر دیگر حمله شد، من دیدم که یک شی آتشین داخل کارگاه پرتاب شد و تا خواستیم آتش را خاموش‌کنیم، همه انبار پلاستیک آتش گرفت.» رضا در آن حادثه همه سرمایه ٧٠٠ میلیونی‌اش را از دست داد. همه پلاستیک‌هایش سوخت و دستگاه آسیابش به کلی از بین رفت.

عباس یکی دیگر از مالباختگان این حادثه است. او هم مثل خیلی‌های دیگر کارگاه بازیافت پلاستیکش در آتش سوخت و حالا آهی در بساط ندارد: «من زمین کارگاه را دو ساله اجاره کردم، الان باید ماهی ٤‌میلیون تومان به صاحب زمین پرداخت کنم، اما یک ماه است که یک ریال هم درآمدی نداشتم.» عباس از قدیمی‌های این کار است و تقریبا همه فعالان این شغل را می‌شناسد.

او می‌گوید از وقتی آتش‌سوزی‌ها شروع شد تا الان به ١٨ کارگاه حمله شده که بیشترشان متعلق به هموطنان افغانستانی او بوده است: «در این مدت فقط به سه کارگاه ایرانی حمله شده است که خسارت زیاد هم ندیدند.» به گفته او این آتش‌سوزی‌ها در مجموع ١٠ تا ١٥‌میلیارد تومان خسارت وارد کرده است و سرمایه بخش زیادی از اتباع افغانستان را که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند و زحمت کشیدند، برباد داده است. او درباره پیگیری این ماجرا و ورود پلیس به این حادثه هم توضیح می‌دهد: «وقتی به نخستین کارگاه حمله شد، مأموران کلانتری ١٧٥ باقرشهر به محل حادثه آمدند.

چند شب بعد هم که آتش‌سوزی‌های بعدی اتفاق افتاد؛ بازهم مأموران به اینجا آمدند. وقتی فهمیدیم این آتش‌سوزی‌ها عمدی است، به کلانتری رفتیم و شکایت کردیم. به ما گفتند که پرونده به دادسرا رفته است و از آنجا باید پیگیری کنیم. اما آ‌نجا به ما جواب درستی ندادند. الان هم خودمان گشت محلی داریم، نگهبان‌های داخل کارگاه‌ها هم زیاد شدند. اما آن کارگاه‌هایی که هنوز سرپا هستند، با این وضع جرأت نمی‌کنند مواد بخرند، چون می‌ترسند باز هم حمله کنند و زندگی‌شان نابود شود.»

منبع روزنامه شهروند
عضویت در خبرنامه سایت
عضویت در خبرنامه سایت
با عضویت در خبرنامه پایگاه خبری و تحلیلی انعکاس ری هر روز صبح اخبار را در ایمیل خود دریافت کنید
شما هر زمانی بخواهید می توانید خارج شوید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

برای استفاده از خدمات بهتر سایت برخی از کوکی های مرورگر ذخیره شوند تا با سرعت بیشتری اطلاعات بازخوانی شود و مشکلی نداشته باشید پذیرفتن ادامه