در آسایشگاه خیریه کهریزک چه می گذرد
گزارش دیدنی خبرگزاری فارس از جهاد پرستاران برای خدمات دهی ویژه به سالمندان کرونایی آسایشگاه خیریه کهریزک
«بیشتر مددجویانی که در کهریزک کرونا گرفتند،حتی به اندازه خاراندن صورت هم توانایی ندارند. پرستاران به جز مراقبت های خاص بیمار کرونایی آنها را حمام می برند. غذا دهانشان می گذارند. پوشکشان را عوض می کنند. بیشتر آنها زخم بستر دارند و زخم هایشان هر روز ضدعفونی می شود. همین دور روز قبل یکی از پدریارها از شدت خستگی از حال رفت. به خدا کرونا که برود کف پای تک تک پرستاران آسایشگاه را می بوسم. آنها حرفی نمی زنند اما خسته اند.ای کاش طلبه های جهادی و جوانان داوطلب به میدان مبارزه با کرونا در آسایشگاه بیایند.»
پایگاه خبری و تحلیلی انعکاس ری به نقل از خبرگزاری فارس ؛
پای کرونا به آسایشگاه کهریزک؛ بزرگ ترین آسایشگاه سالمندان و معلولان خاورمیانه هم باز شد. رسانه های معاند این خبر را با بزرگ نمایی شرایط بحرانی در کهریزک بازنشر کردند تا به این بهانه از آب گل آلود ماهی بگیرند.
اما در آسایشگاه کهریزک چه خبر است؟ کرونا چه به روز یک هزار و 700 سالمند و معلولی آورده که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارند. با مسئولان آسایشگاه تماس می گیریم و تقاضای حضور در قرنطینه مددجویان کرونایی را مطرح می کنیم اما پاسخ برای حضور در قرنطینه منفی است.« هیچ کس حق ورود به قرنطینه آسایشگاه کهریزک را ندارد.» این پاسخ مسئولان آسایشگاه است.
گزارش میدانی مجازی از قرنطینه کرونایی های کهریزک
در این شرایط تماس تصویری بهترین گزینه است. با پرستار بخش تماس می گیریم تا ببینیم در قرنطینه پر از حرف و حدیث کهریزک چه می گذرد؟ تماس برقرار می شود و آن طرف خط،«مریم بودش» یکی از پرستاران آسایشگاه ما را به گزارش مجازی از قرنطینه مددجویان کرونایی دعوت میکند.
«خوب وقتی تماس گرفتید. زمان نهار است و پدریارها و مادریارها در حال غذا دادن به مددجوها هستند.» خانم بودش موبایل به دست وارد یکی از اتاق ها می شود. لباس های مخصوص مانع دیدن چهره مددکاران است. اما صدایشان به گوشمان می رسد. قاشق قاشق غذا دهان پیرمردها و معلولانی می گذارند که ویروس کرونا جان نزارشان را نشانه گرفته است. با پیرمردها و معلولان خوش و بش می کنند. شوخی می کنند. سر به سرشان می گذارند. قربان صدقه شان می روند.
مامان مریم 102 ساله آسایشگاه کرونا را شکست داد
پرستار بخش قرنطینه خدا قوت می گوید. به اتاق بعدی می رود و در این فاصله می گوید:«برایتان سورپرایز دارم. می خواهم شما را پیش “مامان مریم” ببرم. مددجویی که خبر مثبت شدن تست کرونایش دل همه مان را لرزاند اما روی کرونا را کم کرد. الان می فهمید چرا!» صدای قدم هایش تندتر می شود و خودش را بالای تخت مامان مریم می رساند.
پیرزن نحیفی روی صفحه موبایل می بینیم که چروک های عمیق صورتش نشان از زندگی پر از رنج می دهد اما با همه این احوال کرونا را شکست داده. پیرزن خواب است و تیر پرستار به خطا می رود. ناز و نوازش موهای سفید مامان مریم چرت عمیقش را پاره نمی کند. بودش بالای سر پیرزن می ایستد و می گوید: «این مامان مریم ما 102 ساله است؛ تقریبا سالمندترین مددجوی آسایشگاه. خبرکرونایی شدنش دلمان را خالی کرد. ما به این پیرمردها و پیرزن ها عادت کرده ایم و شده اند مثل پدر و مادرمان. مریم سعیدی وضعیت جسمی خوبی ندارد و نابینا است. روز اول سرفه که می کرد بند دلم پاره می شد. بالای سرش می ایستادم و ناز و نوازشش می کردم. نابیناست و چشمش جایی را نمی بیند اما از دلش خبر دارم. با همین نگاه بی رمق با هم حرف می زنیم. بعد از این همه سال قصه زندگی مددجوها را از برشدیم. مراقبت های ما از این مددجوی 102 ساله خاص تر و دقیق تر بود. روزی که جواب آزمایش هایش نشان دهنده بهبود نسبی اش بود و به زندگی برگشت خستگی ماندن در قرنطینه از تنمان درآمد.»
پرستار کهریزک خطاب به غربی ها!این بود ادعاهایتان!؟
«اینجا سورپرایزهای ما برای رسانه ها زیاد است. برایتان تصویر می گیرم و شما هم منتشر کنید. شنیدیم در اسپانیا پرستارها از ترس جانشان سالمندان کرونایی را رها کردند و ارتش جنازه هایشان را پیدا کرده است! این بود همه ادعای غربی ها؟! ما که ادعایی نداشتیم. همه مددکاران آسایشگاه جانشان را کف دستشان گذاشتند و پای سالمندان و معلولان کرونایی ایستادند. هیچ کس خانه نرفته. قرنطینه شدیم و با پای دلمان پای سلامتی آنها ایستاده ایم.حتما شنیده اید که 68 نفر از پرستاران ما مبتلا به کرونا شدند. قصه آنها هم شنیدنی است. سر فرصت برایتان می گویم که الان کجا هستند و چه می کنند.» اینها را بودش می گوید و ادامه می دهد:«حرف های ما را منتشر کنید شاید به گوش غربی ها برسد.»
بشنوید از غافلگیری های آسایشگاه کهریزک
ارتباط تصویری به سختی دوباره برقرار می شود. بدون وقفه سر اصل مطلب می رویم و می گوییم گفتید سورپرایزهای زیادی برای رسانه ها از آسایشگاه کهریزک دارید؟ جواب می دهد:« صبر کنید. همه اتاق های ما پر از غافلگیری است.»
تخت به تخت و اتاق به اتاق سراغ مددجوهای کرونایی می رود. در میان کرونایی های آسایشگاه کهریزک هم معلول می بینی هم سالمند.پیرمرد نحیفی که پوست به استخوان هایش چسبیده در هیاهوی این روزهای کرونایی آرام روی تخت دراز کشیده و برایمان دست تکان می دهد. معلول جوانی که حتی توانایی تکان دادن دست هایش را هم ندارد و معلوم نیست روزگار با دلش چه کرده ، سر تکان می دهد و لبخندی حواله ما می کند.»
کرونا که برود کف پای تک تک پرستارها را می بوسم
سکان هدایت گزارش مجازی را معلول کرونایی به دست می گیرد. وقتی سرپرستار قرنطینه وارد اتاق بعدی می شود و «محمد اکبری» متوجه تماس تصویری می شود، صدایش را در گلو می اندازد و می گوید:
«من خاک پای همه پرستاران و پدریاران و مادریاران آسایشگاه هستم. ما که کس و کاری نداریم، همه زندگی مان خلاصه شده در این چهاردیواری، اما تو رو خدا بنویسید که اینها دو هفته است از خانه و زندگی و بچه هایشان دور شدند. از جانشان مایه گذاشتند تا حال ما خوب شود.
میان کار این پرستاران و پرستاران قرنطینه بیمارستان ها تفاوت از زمین تا آسمان است. برای این حرفم دلیل دارم. من را می بینید؟! بین معلولان اینجا سرزنده ام. حداقل دو دستم کار می کند. اما بیشتر مددجویانی که در این قرنطینه بستری هستند و کرونا گرفتند توانایی انجام دادن کوچک ترین کاری را ندارند، حتی به اندازه خاراندن صورتشان، حتی به اندازه دست گرفتن یک استکان آب. پرستاران به جز مراقبت های خاص بیمار کرونایی باید از ریز تا درشت کارهای شخصی بیماران را هم انجام دهند. مجبورند آنها را بغل کنند و جا به جا کنند. غذا و آب دهانشان بگذارند. می دانید بیمار معلولی که تمام مدت روی تخت خوابیده وقتی سرفه اش بگیرد، اگر پرستار به دادش نرسد و جا به جایش نکند خفه می شود؟ چون توانایی حرکت کردن ندارد.
پرستاران قرنطینه کرونایی های کهریزک هر لحظه در معرض ابتلا به کرونا هستند. بیشتر سالمندان و معلولان کرونایی پوشینه دارند و روزی چند مرتبه باید جای آنها عوض شود. می دانید اینها یعنی چی؟ به خدا همین دور روز قبل یکی از پدریارها به نام آقای عیسی زاده از شدت خستگی از حال رفت. من خجالت می کشم وقتی می بینم لباس هایشان از شدت فعالیت و تعریق خیس آب شده. اینها را گفتم تا شما هم بنویسی و همه بدانند کرونا که برود کف پای تک تک پرستاران آسایشگاه را می بوسیم.»
برگ برنده ما؛ سالمندان و معلولان کرونایی زنده می مانند
توضیحات پرستار آسایشگاه بعد از بیرون آمدن از اتاق شنیدنی است؛«برگ برنده و دلخوشی مان در آسایشگاه کهریزک پایین بودن میزان مرگ و میر است. راستش اوایل که پای کرونا به آسایشگاه باز شد خودمان را باخته بودیم. آنقدر که در خبرها گفته می شد کرونا از میان سالمندان و افرادی که بیماری های زمینه ای دارند قربانی می گیرد. خبر مثبت شدن تست کرونای مددجوهای سالمند و معلول را که می شنیدیم تنمان می لرزید، اما تا امروز فقط 5 نفر از مددجویان ما فوت شدند.»
خانم بودش سراغ معلول جوانی می رود و حالش را می پرسد:« چطوری سید اولاد پیغمبر؟ اسم ایشون حسن آقاست. بیمار ام اسی که کرونا یقه اش را گرفته. اوایل حالش خوب نبود. حسابی ما را ترسانده بود. من هم مثل حسن آقا سیدم. به جدش و به جدم توسل کردیم. بعد از یک هفته حالا حالش خیلی بهتر است.»
ویروسی که همه معادله های دنیا را بر هم ریخت
تصویر قطع می شود و دوباره تلاش می کنیم برای برقرار ارتباط و تکمیل گزارش مجازی مان از آسایشگاه کهریزک. در این میان فکر می کنم که کرونا با همه نحسی اش چه عجیب همه معادله های دنیا را بر هم زده و پرده از چهره های بزک کرده داعیه داران غربی برداشته است.
تصویر ناز و نوازش پیرزن 102 ساله جلوی چشمم می آید و تلاش پرستاران برای زنده ماندنش را مرور می کنم.درست در همین لحظه ها در آمریکا و کشورهای اروپایی برای حفظ جان سالمندان کرونایی چرتکه می اندازند و دستگاه های تنفسی را از سالمندان بدحال جدا می کنند تا عمر جوان ها به دنیا بماند. انتهای محبت شان آن است که سالمندان را با مسکن های آرام بخش بدرقه آن دنیا می کنند.
دل تنگی ها را پشت در قرنطینه می گذاریم
شنیدن کی بود مانند دیدن. تماس تصویری شنیده ها را تبدیل به دیده کرد. حالا نوبت پرستاران و مادریاران بود که از حال دلشان با خبر شویم. از خانم بودش شروع می کنیم. پرستار پر انرژی که داوطلب شده تا آخر تعطیلات در قرنطینه بماند و به مددجویان خدمت کند.
«سخت ترین روزهای کاری مان در آسایشگاه کهریزک را می گذرانیم.» با این جمله شروع می کند و می گوید:«من دو دختر 16 و 18 ساله دارم. تا حالا اینقدر ازشان دور نبودم. لحظه سال تحویل هر کسی هر چیزی داشت آورد و سفره هفت سین جمع و جوری پهن کردیم. چند روز از قرنطینه می گذشت و همه بچه ها دلتنگ خانواده بودند. دعای یا مقلب القلوب که خوانده شد بغضی نبود که نترکد. لحظه عجیب و غریبی بود. بعد از تحویل سال همه دلتنگی ها را پشت در قرنطینه گذاشتیم و با شیرینی به دیدن مددجوها رفتیم.»
سالمندان درگیر آلزایمر از این لباس ها می ترسیدند ولی…
«تعداد مددجویان کرونا مثبت هر روز بیشتر می شود. تا الان آمارمان به 87 مددجوی کرونا مثبت و 68 پرسنل مبتلا به کرونا رسیده است.» «مریم عبدی»؛ یکی از مادریارهای آسایشگاه این آمار را می دهد و از حال و هوای مددجویان زمان ورود به قرنطینه می گوید:« با چهره هایی مضطرب و چشم هایی نگران ، خوابیده روی تخت وارد قرنطینه می شوند. خیلی هاشان حافظه را از دست داده اند و اصلا نمی دانند کرونا چی هست. اما وقتی پرستاران و بهیاران را با لباس های خاص قرنطینه می بینند، می ترسند. ما نگذاشتیم آب توی دلشان تکان بخورد. صدای محبت آمیز پدریارها و مادریارها و قربان صدقه رفتن هایشان را که می شنوند ترس شان از هیبت آنها و لباس هایشان می ریزد. البته این را هم بگویم مددجویانی که خانواده شان توان نگهداری موقت از آنها را داشتند به درخواست خودشان مددجوها را به خانه بردند البته به این شرط که مرخصی مددجوها تا پایان فروردین باشد. پرسنلی مثل باغبان های آسایشگاه که در این شرایط حضورشان ضروری نبود را به مرخصی فرستادیم تا از خطر ابتلا به ویروس به دور باشند.»
از حمام کردن مددجویان تا رسیدگی به کرونایی های زخم بستری
وقت استراحت پرستاران در خوابگاه فرصت خوبی ست تا از حال و احوالشان با خبر شویم، از سختی های این روزهایشان بشنویم. «آذر رجبی» یکی دیگر از مددکاران آسایشگاه است که دو هفته ای از حضورش در قرنطینه می گذرد و ردی از خستگی جسمش در صدای گرفته اش نشسته است. او توضیحاتی را از قرنطینه آسایشگاه می دهد؛
«ساختمان شکوفه آسایشگاه کهریزک به محل نگهداری و قرنطینه مددجویان مبتلا به کرونا اختصاص داده شده و آسایشگاه به طور کامل قرنطینه شده است. حتی رفت و آمد میان بخشی هم قطع شده تا جلوی گسترش ویروس گرفته شود. پرسنل هم به طور کامل قرنطینه شدند. ملاقات ها از اواسط اسفند ممنوع شد. یک اتفاقی که کار ما را سخت تر کرده این است که هیچ گروه نیکوکاری اجازه ورود به آسایشگاه را ندارد. ما یک هزار و 700 مددجو داریم. مددجوها هفته ای دوبار باید حمام شوند. تقریبا 80 درصد این یک هزار و 700 مددجو توانایی استحمام ندارند و توسط نیکوکاران حمام می شدند. اما حالا که نیکوکاران اجازه ورود به قرنطینه را ندارند حمام بردن به کارهای ما اضافه شده. سالمندان و معلولان وابسته به تخت مشکل زخم بستر هم دارند. مرتب باید روی تخت جا به جا شوند و زخم هایشان ضدعفونی شود.»
پرستاران کرونا مثبت آسایشگاه چه می کنند؟
با اینکه نگهداری از سالمندان و معلولان زمین گیر آسایشگاه رمق پرستاران را گرفته، اما تعبیرهایشان شنیدنی ست. «آذر رجبی» می گوید:« اینجا شده یک پا میدان جنگ. جنگ ترکش دارد، زخمی شدن دارد. شهید شدن هم دارد. ما اینجا پرستارهای زخمی زیاد داریم.»
عنوان پرستار زخمی را که می شنوم یاد حرف خانم بودش؛پرستار بخش کرونایی ها می افتم که اوایل مصاحبه گفته بود سر فرصت بهتان می گویم پرستاران کرونا مثبت کجا هستند و چه می کنند. از آذر رجبی می پرسم پرستاران کرونا مثبت چه می کنند؟
« تست کرونای 68 نفر از پرسنل آسایشگاه مثبت شده است. اما کارهای خدا حکمت دارد.شکر خدا این پرستاران بدحال نیستند. تعدادی که حال و روز خوبی نداشتند بعد از مثبت شدن تستشان در خانه قرنطینه شدند اما بسیاری از آنها به دلیل اینکه علائم خفیفی دارند و حال جسمی شان مساعد است به درخواست خودشان در بخش قرنطینه کرونایی های کهریزک مانده اند و به مددجویان کرونا مثبت خدمت می کنند. یک طورهایی با رعایت نکات بهداشتی و مراقبتی دوران بیماری را با هم می گذرانند.»
ای کاش طلبه های جهادی به کهریزک بیایند
پرستاران آسایشگاه کهریزک لب به اعتراض باز نمی کنند اما نگفته پیداست چقدر خسته اند و شاید با این فشار کاری عنقریب از پا بیفتند.
ای کاش طلبه های جهادی و جوانان داوطلب به میدان مبارزه با کرونا در آسایشگاه کهریزک بیایند و با کمک به پرستاران و بهیاران در نگهداری از سالمندان مبتلا به کرونا کمی بار خستگی هایشان را کم کنند.