صلابت مادر شهید «خوشسیر» در وداع با پیکر فرزندش
تشییع که تمام شد تابوت اسماعیل را داخل آمبولانس گذاشتیم و من و یکی دوتا از دوستان عقب آمبولانس کنار تابوت نشستیم. قبل از راه افتادن آمبولانس به سمت گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها، مادر بزرگوار اسماعیل هم به جمع ما اضافه شد.
هفته گذشته بود که مادر شهید «اسماعیل خوشسیر» به فرزند شهیدش پیوست و پیکر این مادر در بهشت زهرا (س) آرام گرفت. به همین مناسبت جعفر طهماسبی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا در یادداشتی نوشت:
«مادری از بین ما رفت که نمونهای از شیرزنان صبور این سرزمین بود. او جوان بود که سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت و در دامن پر مهر خود چهار رزمنده پروراند. او مادر دو شهید و دو جانباز شد. روزهای قبل از عید غدیر سال ۶۷ بود که فرصتی شد برای تشییع همسنگر عزیزمان شهید اسماعیل خوش سیر به تهران بیاییم.
پیکر اسماعیل را با آمبولانس از معراج شهدا به منزلشان در محدوده صفائیه شهر ری آوردیم و بعد از طواف در منزل و خداحافظی با مادر به سمت مسجد امام حسن عسگری علیه السلام در میدان صفائیه تشییع کردیم.
تشییع که تمام شد تابوت اسماعیل را داخل آمبولانس گذاشتیم و من و یکی دوتا از دوستان عقب آمبولانس کنار تابوت نشستیم. قبل از راه افتادن آمبولانس به سمت گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها مادر بزرگوار اسماعیل هم به جمع ما اضافه شد.
یک مقدار خودمان را جمع و جور کردیم. مادر اسماعیل یک هیبت خاصی داشت، یکی دو بار از نزدیک در حضور اسماعیل و ابراهیم با ایشان سلام و علیک کرده بودیم، اما این بار فرق میکرد.
ابراهیم که کربلای ۵ شهید شد و اسماعیل هم تابوتش مقابل مادر بود. سعی کردیم خیلی به هم نریزیم. جلوی ناله و گریههایمان را گرفتیم. وقتی ما را کنار تابوت اسماعیل دید که با لباس جبهه هستیم به ما تسلیت گفت و ماشین به سمت گلزار شهدا حرکت کرد.
ما هم که دلتنگ اسماعیل بودیم درب تابوت را باز کردیم و نایلون را از صورت رفیقمان کنار زدیم. من شروع کردم به زمزمه کردن، و دوستان هم آرام آرام گریه میکردند. مادر اسماعیل هم گهگاهی دستان لرزانش را روی صورت آخرین پسرش میکشید و فقط میگفت: «اسماعلیم مادر…» و قطرات اشک روی گونههای بی جان فرزندش میچکید.
آنقدر بی صدا و آرام گریه میکرد که ما در عقب آمبولانس از چکیدن پی در پی اشک روی صورت اسماعیل متوجه حزن این مادر شدیم. مدت زمان طولانی سپری شد تا ما به محل دفن اسماعیل در قطعه ۲۹ رسیدیم و فقط ذکر خدا بر زبان این مادر بود و گاهی هم میگفت اسماعیلم مادر. حکایت مادران غیور و صبور این سرزمین که اسماعیلها را به قربانگاه فرستادند همین گونه است.
تخریبچی شهید اسماعیل خوش سیر در روز اول فروردین سال ۴۶ که مصادف با شب عید قربان بود، به دنیا آمد و نامش را به این مناسبت اسماعیل گذاشتند و اسماعیل چند روز بعد از عید قربان سال ۶۷ به قربانگاه پاسگاه زید رفت و آسمانی شد.
سلام بر اسماعیل، روزی که به دنیا آمد و روزی که از دنیا رخت بربست.»