راگامگ – ترجمه از هدی بانکی: سکوت کردن میان بحث و کنار کشیدن از آن میتواند برای رابطه مضر باشد. این سکوت به عنوان سرپیچی از ارتباط یا ابراز هیجان و احساس تلقی میشود و این اتفاقی است که اغلب در اختلافات و بگومگوها روی میدهد. افرادی که جلوی بحث و مذاکره را میگیرند ممکن است به خاطر اجتناب از بدتر شدن اختلاف و جلوگیری از تنش که از آن بیزارند این کار را بکنند.
اما در سایر موارد، کناره گیری از بحث و مذاکره میتواند برای مخدوش کردن یک موقعیت و یا تنبیه و مجازات باشد. جلوی بحث را گرفتن به ندرت به بهتر شدن اوضاع کمک میکند و اگر تبدیل به یک عادت شود میتواند توانایی و مهارت زوجین در حل اختلاف و ارتباط موثر و صمیمانه را ضعیف کند.
مروری بر شیوهی سکوت در بحث
کناره گیری از بحث ممکن است یک واکنش تصادفی نسبت به موقعیت باشد و یا یک ویژگی رفتاری بلند مدت و جاافتاده در رابطه. این ویژگی شامل رفتارهای زیر میشود:
- احساس ناراحتی کلی در بحث و گفتگو
- دست کم گرفتن یا رد کردن دل مشغولیهای همسر
- امتناع از پاسخ به سوالها
- امتناع از ایما و اشارههای غیرکلامی در ارتباط
- ترک کردن محل بحث و گفتگو
کناره گیری از بحث برخلاف ترک محل جهت حفظ خونسردی و آرام شدن اوضاع که شیوهی درست و سالمی است، این پیام را میرساند که شما نمیتوانید یا دوست ندارید دیگر بحث را ادامه دهید و حرفی بزنید. در یک رابطهی زناشویی، مرد یا زن هر کدام ممکن است چنین ویژگی داشته باشند یا برای انتقامجویی این نقش را به خود بگیرند.
اما تحقیقات نشان میدهد معمولا این مردها هستند که از بحث و گفتگو کناره گیری میکنند که علتش هم تا حدودی به باورهای اجتماعی برمیگردد که ارتباط برقرار کردن و حرف زدن را به عهدهی زنان میگذارد و به مردان دیکته میکند که باید «قوی و ساکت» باشند.
علتها
هرچند امتناع از حرف زدن و بحث کردن میتواند مضر باشد اما نباید اینگونه القا شود که این شیوه ذاتا ناسالم است یا طرف مقابل هیچ نقشی در این رفتار ندارد. اجتناب از بحث و سکوت کردن ریشه در ترس و ناتوانی دارد. علت این رفتار میتواند دلایل زیادی داشته باشد که شامل موارد زیر میشود:
- امتناع از اختلاف نظر (انفعال هیجانی)
- تمایل به کاهش تنش در یک موقعیت پُرتنش
- باور اینکه نمیتوانید موضوع یا مسئلهی بخصوصی را مدیریت کنید
- ترس از واکنش همسر یا به کجا کشیده شدن بحث
- باور اینکه همسر شما هیچ تمایلی به حل اختلاف ندارد
- یک ناامیدی پنهان نسبت به پیدا کردن راه حل
- قصد اینکه خودتان را خنثی و مسلط و همسرتان را «غیرمنطقی» یا «عصبی و پرخاشگر» جلوه دهید
- تمایل به جور دیگر جلوه دادن موقعیت و فریب طرف مقابل تا کار خودتان را پیش ببرید
- قصد بحرانی کردن یک موقعیت، چه به منظور به پیش کشیدن گله و شکایتی بزرگتر و یا رساندن اختلاف به جایی که رابطه کلا تمام شود
کناره گیری از بحث، اغلب تاکتیکی است که طی دوران کودکی فراگرفته میشود. ممکن است پدر و مادر شما برای حفظ آرامش و یا برای به دست آوردن سلطه در خانواده از این شیوه استفاده میکردهاند.
حتی اگر سکوت کردن و امتناع از بحث، تعمدی و تهاجمی به نظر برسد باید یادتان باشد که اغلب، افرادی که احساس ضعف میکنند یا عزت نفس پایینی دارند از این روش استفاده میکنند. در چنین شرایطی، پرهیز از حرف زدن میتواند ابزاری دفاعی برای جبران و پوشش این احساسات باشد.
تاثیر بر روابط
علت پنهان چنین رفتاری هر چه که باشد، میتواند به رابطهی شما آسیب جدی بزند. کسی که با سکوت همسرش مواجه میشود اغلب احساس میکند سبُک شمرده شده یا مورد اجحاف و بدرفتاری قرار گرفته است و حتی ممکن است ارزش فردی خودش را زیر سوال ببرد. ضمنا سکوت یکی از طرفین میتواند با مجاب کردن طرف دیگر، بحث را به بیراهه بکشاند یا کار به جایی برسد که حرفهای تاسف برانگیزی گفته شود.
برخی کارشناسان عقیده دارند کناره گیری از بحث، نشاندهندهی جدایی است زیرا خبر از عدم توانایی برای حل مشکلات جهت تداوم رابطه میدهد. سایر مطالعات نشان دادهاند این رفتار میتواند تاثیر روانی کاملا مستقمی بر هر دو طرف بگذارد.
مطالعهای در سال ۲۰۱۶ که روی ۱۵۶ زوج طی یک دورهی پانزده ساله انجام شد نشان داد سکوت کردن در بحث و بگومگوها با علائم حاد عضلات اسکلتی مانند کمردرد، گرفتگی گردن و دردهای عمومی عضلانی ارتباط داشته است. از آنسو، کسانی که با سکوت و کناره گیری همسرانشان مواجه میشدند بیشتر در معرض علائم قلبی و عروقی مانند افزایش فشار خون، سر دردهای تنشی و افزایش ضربان قلب بودهاند.
با سکوت همسر خود در مشاجرهها چگونه برخورد کنید
اگر چنین اتفاقی در یک رابطهتان روی میدهد، بهترین کار این است که با هم این مشکل را برطرف کنید. چه شما فرد سکوت کننده در بحثها باشید و چه همسرتان، نمیتوانید به تنهایی این مسئله را حل کنید. تلاش یک نفره فقط باعث سرزنش شده و ممکن است به جایی برسید که مسائل بزرگتری را در رابطهتان نادیده بگیرید. یک رابطه بدون همکاری و ارتباط موثر، محکوم به فناست، بنابراین با پیدا کردن ابزارهای ارتباطی جدید برای تصحیح عادات پیشین خود شروع کنید.
در این زمان است که مشاوره زناشویی میتواند مفید باشد. زوج درمانی هدفش کمک به هر دو طرف برای فهم و درک علت مشکل و شناسایی رفتارها و عادتهایی است که منجر به مشکل مورد نظر در رابطه میشوند. در زوج درمانی به همسران یاد داده میشود چگونه رویکرد ارتباطی ساختاری و موثری با هم داشته باشند که شامل موارد زیر است:
- آرام کردن طرفین پیش از پرداختن به مشکل
- پیدا کردن محیطی امن و آرام که همسرتان احساس نگرانی نکند
- استفاده از کلماتی که نشان دهد هیچکدامتان مورد انتقاد یا اتهام نیستید
- ابراز فهم و برداشت شما از موقعیت و اجازه دادن به همسر برای پاسخگویی با مهربانی
- آگاهی نسبت به زبان بدن خودتان هنگامی که همسرتان حرف میزند
- درک آنچه همسرتان گفته است پیش از اینکه شروع به جواب دادن کنید
- پذیرفتن بازخورد و درک اینکه چه زمانی اشتباه برداشت کردهاید
- توافق دوطرفه برای به تعویق انداختن مکالمه در صورت ادامه دار شدن و توافق برای برگشتن به گفتگو وقتی که شرایط آرام و تثبیت شد
هر چند عادت کردن به این تکنیکها زمانبر است اما با تداوم و تمرین خواهید توانست به طور اتوماتیک انجامشان دهید و در نتیجه شما و همسرتان بهتر خواهید توانست به جای واکنش نشان دادن به مشکلات، آنها را حل کنید.