در طول دههی گذشته، بازار سهام در حال رونق، رشد اشتغال ثابت و احساس مصرفکننده نسبتا مثبت بوده است. طی این زمان، یک اتفاق دیگر نیز افتاده؛ کارآفرینی به یک مد و روند واقعا زودگذر تبدیل شده است.
ظهور فناوریهای تلفن همراه، محاسبات ابری، رسانههای اجتماعی، تجارت الکترونیک، عرضهی بدون انبار (دراپ شیپینگ) و بسیاری از دیگر صنایع جدید در طول سالهای گذشته، این باور را تقویت کرده که راهاندازی کسبوکار آسان است و هر کسی از عهدهی آن برمیآید.
دقایقی را در پلتفرمهای اجتماعی مانند اینستاگرام صرف کنید تا از اینکه چطور بسیاری از افراد برچسبهایی مانند «کارآفرین»، «بنیانگذار» یا «مالک» را در شرح پروفایل خود آوردهاند، متعجب شوید. چنین به نظر میرسد که هر فردی بدون داشتن پیشینه یا تجربهی مرتبط، در حال فروش محصولات یا خدمات متنوع است.
این اتفاق قابل درک است. هرگز به سرانجام رساندن یک ایده تا این حد آسان نبوده است. در بسیاری از صنایع و مناطق جغرافیایی، هم دسترسی به مقادیر فراوان سرمایه فراهم است و هم پلتفرم توزیع عملا آزاد است.
آنچه که قابل درک نیست، این است که آیا مردم میدانند در حال ایجاد کسبوکارهای واقعی پایدار هستند یا اینکه این کار فقط برای سرگرمی انجام میشود. هر دو حالت خوب است، اما معنایی که در پشت این عناوین قرار دارد، اهمیت دارد.
افرادی هستند که تعداد زیادی کسبوکار، پروژه یا ابتکاراتی را راهاندازی کردهاند که پولساز بوده است، اما در استفاده از برچسب «کارآفرین» برای خودشان مردد بودهاند. این ممکن است به این دلیل باشد که بهکار بردن این عنوان را بیش از حد خودخواهانه میبینند.
درواقع شما باید زمان زیادی را صرف کسب دانش، مهارت یا تخصص در یک زمینهی خاص کنید و پس از آن ضمن ریسککردن تلاش کنید تا این درسها را به کسبوکاری جدید تبدیل کنید. امروزه مردم ظرف یک روز، ایده خود را به یک شرکت تبدیل میکنند.
چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی اقتصاد دچار رکود شود؟
عصر طلایی کارآفرینی ناپدید خواهد شد. آرزوهای نمادین تبدیلشدن به مارک زاکربرگ، جف بزوس، کایلی جنر یا اپرای بعدی پایان خواهد یافت.
هنگامیکه بازارهای جهانی یک سقوط معنادار را دنبال کنند، سرمایهگذاریهای تجاری نیز بهدنبال آن دچار رکود خواهد شد. سپس هزینههای مصرفکننده کاهش خواهد یافت. این امر باعث میشود افراد درآمد اضافهی کمتری برای صرفکردن در محصولات و خدمات غیرضروری داشته باشند.
آیا شما برای ادامهی رشد خود، مشتریان کافی که حاضر به پرداختن پول به شما باشند، دارید؟ آیا مشتری وفاداری که حاضر به حمایت از سرمایهگذاری شما باشد وجود خواهد داشت؟ اگر کانال بازاریابی که به آن وابسته هستید از بین برود، میتوانید کسبوکار خود را حفظ کنید؟ اینها سوالاتی است که بسیاری از کارآفرینان بهزودی باید به آن پاسخ دهند.
وقتی محیط اقتصادی نیاز به درخشش ویژگیهای کارآفرینی سنتی دارد، پیشبینی میشود که بسیاری از کارآفرینان خودخواندهی امروز پا پس خواهند کشید. افزایش سرمایه، پیدا کردن استعدادهای برتر، ایجاد کانالهای توزیع و بازاریابی بسیار دشوار و ترسناک خواهد شد.
اگر این چالشها برطرف نشوند، چگونه بر نسلی از افراد که خود را بسیار انعطافپذیر معرفی میکنند، تاثیر خواهد گذاشت؟
ممکن است همهی این پیشبینیها اشتباه باشد. شاید اقتصاد به تقویت خود ادامه دهد. شاید همهی ایدههای کسبوکار در آزمون زمان زنده و پایدار بمانند.
مارک هال بهعنوان یک سرمایهدار بازار آزاد بر این اعتقاد است که بازار تصمیم میگیرد که کدام ایده خوب است و کدامیک خوب نیست. پیشبینیکنندهی این روند، یک طرفدار واقعی نوآوری، استقلال و فرایند آزمایش است، بهویژه وقتی که آن آزمایش تحت فرضهای درست انجام شود.
بااینحال، در محیط کنونی که ما در آن هستیم، احساس غیرمعمولی وجود دارد. اگر بهعنوان یک کارآفرین نگاه دیگری به خود در آینه داشته باشیم، مفید خواهد بود.