ثریا قزلایاغ؛ در جستوجوی لذت خواندن در کودکی
ثریا قزل ایاغ، یکی از چهرههای مطرح ادبیات کودک ایران، روز پنجشنبه ۱۴ فروردین، درست همزمان با روز جهانی کتاب کودک، در ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.
او روز ۵ دیماه ۱۳۲۲ در محله دولت تهران متولد شد. پدرش افسر توپخانه، ولی اهل شعر و مادرش نیز اهل موسیقی بود و تار مینواخت: «وارد شدنم به عرصه ادبیات کودکان، شاید ناخودآگاه سهیم کردن کودکان در لذتی باشد که خود در کودکی از آن بهره بردهام، شادی خواندن…»
از تحصیل در آمریکا تا شورای کتاب کودک
قزل ایاغ دیپلم خود را سال ۱۳۴۱ در رشته طبیعی از دبیرستان نوباوگان ضرابی تهران اخذ کرد، سپس علوم ارتباطات اجتماعی را در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی تهران خواند و در سال ۱۳۵۰ برای تحصیل در رشته کتابداری با گرایش کتابخانهها و ادبیات کودکان و نوجوانان به مدرسه کتابداری دانشگاه پیبادی در ایالت تنسی آمریکا رفت.
او در آن زمان، در بخش کودکان کتابخانه عمومی مرکزی شهر ناشویل و همچنین کتابخانه مرکزی دانشگاه ایالتی تنسی کار کرد و دوره کوتاه قصهگویی و تهیه عروسکهای دستی را در دانشگاه گذراند.
در بازگشت به ایران، مدتی در کتابخانه مرکزی دانشگاه آریامهر (صنعتی شریف) فعالیت کرد و در سال ۱۳۵۵ به عضویت هیات علمی گروه کتابداری دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران درآمد و تا خرداد ۱۳۸۱ در این دانشکده بود.
نوشآفرین انصاری، دبیر شورای کتاب کودک در ایران، درباره شیوه تدریس قرل ایاغ گفته است: «توجه به کار کارگاهی از ویژگیهای فعالیتهای او بود. قزل ایاغ توجه ویژهای به پتانسیلهای دانشجویان خود داشت و اگر متوجه استعداد خاصی در میان دانشجویان خود میشد، تمام تلاشاش را انجام میداد تا بتواند پتانسیلهای آن دانشجو را پرورش دهد.»
تدریس ادبیات کودکان در دورههای آموزشی سپاه دانش دختران و دورههای آموزشی حین خدمت معلمان، مشارکت در برنامهریزی دوره کتابداری برای رشته فنی وزارت آموزش و پرورش، شرکت در کمیته انتخاب کتاب برای کتابخانههای مدارس، بنیانگذاری کتابخانه در کانون اصلاح و تربیت تهران و همکاری با نهضت سوادآموزی، از دیگر فعالیتهای او طی دهههای گذشته بوده است.
قرل ایاغ همچنین در بازگشت با ایران با لیلی ایمن (آهی) از مؤسسان شورای کتاب کودک آشنا شد و در چندین زمینه با شورای کتاب کودک همکاری کرد.
از پژوهش دانشگاهی تا لالایی برای نوزادان
از اولین آثار ثریا قزل ایاغ در حوزه نوشتن، «راهنمای بازیهای ایران» است که با همکاری شهلا افتخاری در سال ۱۳۷۹ از سوی دفتر پژوهشهای فرهنگی کمیسیون ملی یونسکو در ایران منتشر شد.
قزل ایاغ همچنین کتاب «ادبیات کودکان و نوجوانان و ترویج خواندن» را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد. این کتاب که به عنوان کتاب درسی برای دانشجویان رشتههای کتابداری، علوم تربیتی، هنر و تربیت معلم نوشته شد، در شرایطی منتشر شد که واحدهای درسی مربوط به ادبیات کودکان در دانشگاههای ایران با کمبود متن درسی منسجم روبهرو بودند.
در واقع، این کتاب حاصل بیش از دو دهه تجربه نویسنده در حوزه ادبیات کودکان است و تلاش دارد همه کسانی را که به گونهای در راه آموزش هممسیرند، با اهمیت ادبیات کودکان آشنا کند.
قزل ایاغ در این کتاب تاکید میکند که همه پدران و مادران، کتابداران، آموزگاران، نویسندگان، شاعران، تصویرگران، ناشران، فیلمسازان و هنرمندان تئاتر کودک، برنامهسازان رادیو و تلویزیون، سردبیران و روزنامهنگاران و دستاندرکاران نشریههای کودکان و برنامهریزان فرهنگی، نیازمند دستیابی به «شناختی واقعبینانه و عمیق از کودک و نوجوان و آثار ادبیات کودکان» هستند.
روند رشد ادبیات کودکان در دورههای مختلف تاریخی ایران، شامل ایران قبل از اسلام، ظهور اسلام تا مشروطه، از مشروطه تا دهه هفتاد خورشیدی، یکی از جذابترین فصلهای کتاب است.
قزل ایاغ دو سال بعد، در ۱۳۸۵، کتابی تخصصیتر را به چاپ رساند که «ادبیات کودکان: تولد تا سه سالگی» نام دارد. چند سال بعد نیز در همین زمینه «خواندن با کودک از تولد تا سه سالگی» را منتشر کرد.
پژوهش در زمینه لالاییها یکی از حوزههای مورد علاقه قزل ایاغ بود و «لالاییها و ترانههای نوازشی از تولد تا سه سالگی» حاصل این علاقه است. او در این کتاب، نمونههایی را از ادبیات عامه در چهار گروه لالاییها، ترانههای نوازشی، بازی-ترانههای حسی-حرکتی و قصههای منظوم ذکر کرده است.
از آنجا که لالاییها بیشتر سروده مادران بوده، یکی از زنانهترین نوع شعری در تاریخ ادبیات است. خود قزل ایاغ نیز علاوه بر پژوهش در زمینه لالاییها به سرودن آنها نیز روی آورده بود و کتاب شعر «پرنیان و آب: با لالاییها تا سرزمین خواب» با تصویرگری اردشیر رستمی حاصل این تلاش است که در سال ۱۳۸۶ از سوی نشر چشمه منتشر شد و از این کتاب، یک لوح فشرده موسیقی نیز در سال ۱۳۹۴ وارد بازار شد.
این کتاب شامل شانزده لالایی سروده قزل ایاغ است که مضامین مختلفی را در بر دارد: «لالا لالا که پائیز اومد از در / خزان شد دشت و دشتستون سراسر / زمینها فرش شد از برگ زرین / بنفش و سرخ، سبز و زرد و رنگین / صدایهای و هوی باد پائیز / دل مادر رو از غم کرده لبریز / برو پائیز، این خونه بهاره / زهای و هوی تو ترسی نداره.»
حوزههای فراموش شده و مخالفت با سانسور
قزل ایاغ در زمینه شعر نوجوانان نیز با تاکید بر این که این دسته از اشعار در ایران «همواره در برزخ دستوپا زده» است، معتقد بود که شعر نوجوانان «گاه شعر کودک بوده است، با مضامین اندکی پیچیدهتر یا در قالبی فنیتر، ولی سرشار از بایدها و نبایدها یا خوشبینیهای کودکانه و گاه عبوس و تلخ، با نگاهی کاملا بزرگسالانه به دنیا و مسائل آن به بهانه جدیگرفتن نوجوانان.»
او تاکید داشت که همواره در شعر نوجوانان «دلمشغولیها، آرمانها، آرزوها، عواطف و احساسهای واقعی دوره نوجوانی» غایب بوده است.
همچنین اقوام فراموششده مثل سرخپوستها و اسکیموها، از دیگر حوزههای مورد علاقه او بود و در چند اثر نیز به آنها پرداخت.
ثریا قزل ایاغ به کار ترجمه نیز مشغول بود و از ترجمههای او میتوان به «قصهگویی و نمایش خلاق» نوشته دیویی چمبرز، «نوشتن برای کودکان» از مارگارت کلارک، «موج بزرگ؛ زندگی از مرگ قویتر است» اثر پرل باک، «نقش کتابهای کودکان در همسازی کودکان معلول با جریان زندگی روزمره» نوشته توردیس اورجایستر و «آتش یخ زده» نوشته جیمز هوستون و «فریاد مرا بشنو» از میلدرد تیلور اشاره کرد.
او همچنین داوری برخی از جوایز ادبی و کتاب ایران را در دورههایی برعهده داشت و خود نیز جوایزی از جمله جایزه کتاب برگزیده شورای کتاب کودک، دیپلم افتخار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جایزه «لاکپشت پرنده» از سوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را دریافت کرده بود.
این نویسنده و پژوهشگر با سانسور در کتابهای کودک نیز شدیدا مخالف بود. او در گفتوگویی تاکید کرد: «صددرصد با ممیزی کتاب، حتی برای کودکان، مخالفم. مگر در همه جای دنیا کتابهای کودکان ممیزی میشوند؟ در صورتی که بچههای آنان هم بچهاند.»
قزل ایاغ ممیزی را از «انتخاب آزاد» تفکیک میکرد و معتقد بود: «وقتی ممیزی قبل از انتشار یک کتاب و بر اساس سلیقههای شخصی و بعضا توهم صورت میگیرد و حالت قیممابانه دارد، شانس انتخاب از جامعه سلب میشود.»
او نسبت به مدیریت فرهنگی در ایران و عدم مشارکت جامعه ایران در سرنوشت خود انتقاد داشت و میگفت که نمیتواند برای این بحران پاسخ قانعکنندهای باید: «من “مادر” پشت در مدرسهها میمانم، همانطور که وقتی “استاد”م، پشت در دانشگاه خواهم ماند.»
منبع: BBC