این لقب متعلق به «مانسا موسی»، حاکم غرب آفریقا در قرن ۱۴ ام است، که ثروت بی حد و حصر و بذل و بخششهای سخاوتمندانه اش اقتصاد کل یک کشور را به سقوط واداشت. رادولف بوتچ ور، استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «با محاسبات کنونی، تصور میزان ثروت و قدرت واقعی او تقریبا غیر ممکن است.»
در سال ۲۰۱۲، وبسایت آمریکایی Celebrity Net Worth میزان ثروت او را ۴۰۰ میلیارد دلار تخمین زد، اما مورخان اقتصادی میگویند ثروت او به قدری زیاد بود که نمیتوان آن را در قالب اعداد دقیق توصیف کرد.
فهرست ثروتمندترین مردان تاریخ
- مانسا موسی (۱۲۸۰-۱۳۳۷، پادشاه امپراطوری مالی) میزان ثروت غیرقابل درک
- آگوستوس سزار (۶۳ قبل از میلاد تا ۱۴ بعد از میلاد، امپراطوری روم) میزان ثروت ۴.۶ تریلیون دلار
- شائو ژو (۱۰۴۸-۱۰۵۸، اپراطور چین) با ثروت غیر قابل محاسبه
- اکبر اول (۱۵۴۲-۱۶۰۵، امپراطور سلسلهی گورکانی در هند) با ثروت غیرقابل محاسبه
- اندرو کارنیج (۱۸۳۵-۱۹۱۹، صنعتگر اسکاتلندی-آمریکایی) میزان ثروت ۳۷۲ میلیارد دلار
- جان دی راکفلر (۱۸۳۹-۱۹۳۷، تاجر آمریکایی) میزان ثروت ۳۴۱ میلیارد دلار
- نیکلای الکساندرویچ رومانو (۱۸۶۸-۱۹۱۸، تزار روسیه) میزان ثروت ۳۰۰ میلیارد دلار
- میر عثمان علی خان (۱۸۸۶-۱۹۶۷، خانواده سلطنتی هند) میزان ثروت ۲۳۰ میلیارد دلار
- ویلیام فاتح (۱۰۲۸-۱۰۸۷، اولین پادشاه دودمان نورمانها در انلگستان)، میزان ثروت ۲۲۹.۵ میلیارد دلار
- معمر قذافی (۱۹۴۲-۲۰۱۱، حاکم بلند مدت لیبی) میزان ثروت ۲۰۰ میلیارد دلار
پادشاه طلایی
مانسا موسی در سال ۱۲۸۰ در خاندان حاکمان متولد شد. برادر او، مانسا ابو-باکر، که تا سال ۱۳۱۲ امپراطور بود، سلطنت را رها کرد تا راهی سفری اکتشافی شود.
بر طبق مورخ سوری شباب العمری، ابوبکر به اقیانوس اطلس و آنچه در پس آن بود، علاقهی بسیاری داشت. او با ۲۰۰۰ کشتی و هزاران مرد و زن و برده راهی این سفر اکتشافی شد. آنها رفتند که هرگز باز نگردند. برخی مورخان آمریکایی مانند ایوان ون سرتیما، دربارهی رسیدن او به آمریکای جنوبی گمانه زنی کرده اند، اما شواهدی وجود ندارد.
بهرحال، مانسا موسی پادشاهی را به ارث برد.
پادشاهی مالی تحت فرماندهی او رشد چشمگیری کرد. او ۲۴ شهر از جمله تیمبوکتو را به خاک خود الحاق کرد. سرزمینهای تحت فرمان او ۲۰۰۰ مایل گسترش یافت. از اقیانوس اطلس تا نیجریهی کنونی، بخشهایی از سنگال، موریتانی، مالی، بورکینا فاسو، گامبیا، گینه بیسائو، گینه و ساحل عاج تحت حکمرانی او بودند. چنین گسترهی سرزمینیای برای او منابعی غنی از طلا و نمک را به ارمغان آورد.
بر طبق موزهی بریتانیا، امپراطوری مالی در زمان پادشاهی مانسا موسی، نیمی از طلای دنیای کهن را در اختیار داشت؛ و همهی این منابع متعلق به پادشاه بود.
کثلین بیکفورد برزوک، متخصص هنر آفریقا در دانشگاه نورث وسترن، میگوید: «مانسا موسی تقریبا به با ارزشترین منابع ثروت در قرون وسطی دسترسی نا محدود داشت.» او میافزاید: «بزرگترین مراکز تجارت که طلا و سایر کالاها را معامله میکردند نیز در قلمرو او قرار داشتند و او ثروت زیادی از این تجارت به دست آورد.»
سفر به مکه
اگرچه امپراطوری مالی از منابع سرشار طلا برخوردار بود، اما پادشاهی مالی چندان شناخته شده نبود. این تا زمانی بود که مانسا موسی، به عنوان یک مسلمان معتقد، تصمیم گرفت برای زیارت، با عبور از صحرای آفریقا و مصر، به مکه سفر کند.
گفته شده که پادشاه با کاروانی متشکل از ۶۰ هزار نفر مالی را ترک کرد. تمام خانوادهی سلطنتی، مقامات، سربازان، نقال ها، تجار، شتر سواران، ۱۲ هزار برده و قطاری طولانی از بز و گوسفند که برای غذا همراه داشتند، به همراه مانسا موسی راهی شدند.
گویی شهری از صحرا عبور میکرد. شهری که شهروندانش، از بالاترین ردهها تا بردگان، جامههایی دوخته شده از پارچهی ابریشم زربفت ایرانی بر تن داشتند. صد شتر که بار هر کدام صدها پوند طلای خالص بود نیز آنها را همراهی میکرد. منظرهای بس دیدنی که ارزش ثبت شدن را داشت.
با رسیدن کاروان به مصر، و به نمایش گذاردن ثروت، این منظره دیدنیتر هم شد. مانسا موسی در آن سفر چنان خاطرهای از خود در مصر بر جای گذاشته بود که العمری مورخ میگوید، «وقتی ۱۲ سال بعد از پادشاه مالی به مصر سفر کردم، مردم هنوز از او صحبت میکردند.»
او در مدت اقامت سه ماهی خود در این کشور، آنچنان سخاوتمندانه و دست دل بازانه طلاهای خود را میبخشید که به مدت ۱۰ سال بعد از آن، همچنان بهای طلا در مصر پایین ماند و اقتصاد این کشور سقوط کرد.
بر طبق تخمینهای شرکت تکنولوژی آمریکایی SmartAssest.com، سقوط طلا باعث شد زیارت مانسا موسی ۱.۵ میلیارد دلار به اقتصاد سراسر منطقهی خاورمیانه خسارت وارد کند.
برخی از مورخان میگویند، مانسا موسی در راه بازگشت به خانه دوباره از مصر عبور کرد و این بار تلاش کرد با قرض گرفتن طلا با نرخ بهرهی بالا از قرض دهندگان مصری، مقداری از طلاها را از چرخه خارج کند و برخی دیگر میگویند او آنقدر خرج کرد که دیگر طلایی برایش باقی نماند.
لوسی دورن از مدرسهی مطالعات آفریقایی و شرقی در لندن میگوید، نقالهای اهل مالی که او را در این سفر همراه میکردند، در بازگشت از کار او ناراحت بودند و کمتر در اشعار و داستان هایشان تمجید و تعریف از مانسا موسی را میبینیم.
«آنها معتقد بودند که مانسا موسی دست و دلبازی بیش از اندازه به خرج داده است و طلاهای مالی را خارج از خاک امپراطوری به هدر داده است، پس چندان شایستهی تمجید نیست.»
قطب آموزشی
هیچ تردیدی نیست که مانسا موسی مقدار زیادی طلا در این سفر زیارتی خرج کرد یا به تعبیر عدهای به هدر داد. اما این سخاوت افراطی برای او شهرت جهانی به ارمغان آورد. به عبارتی، مانسا موسی باعث شد که خودش و مالی رو نقشه ثبت شوند.
در یک نقشهی کاتالان که در سال ۱۳۷۵ تهیه شده است، میتوان پادشاهی آفریقایی را مشاهده کرد که روی تختی از طلا در تیمبوکتو نشسته است و قطعهای طلا در دست دارد. تیمبوکتو به یک ال دورادوی (سرزمین آمال) آفریقایی تبدیل شد و مردم از دور و نزدیک برای دیدن آن از راه میرسیدند.
در قرن نوزدهم، تیمبوکتو هنوز به عنوان شهر طلایی گمشده در دورترین نقطهی جهان که جویندگان نام و ثروت از اروپا به آن سفر میکردند، شناخته میشد و تمام اینها مرهون تلاشهای مانسا موسی در گسترش سرزمین هایش در حدود ۵۰۰ سال پیش از این قرن بود.
مانسا موسی با تعدادی از دانشمندان اسلامی شامل افرادی که مستقیما با حضرت محمد (ص) در ارتباط بودند و یک شاعر از اندولوس و یک معمار به نام ابو اسحاق، که مسجد معروف جین گاری یر، را طراحی کرد، به از مکه به مالی بازگشت.
گفته میشود پادشاه به شاعر ۲۰۰ کیلوگرم طلا داد که به پول امروز رقمی معادل ۸.۲ میلیون دلار است.
مانسا موسی علاوه بر آنکه معماری و هنر را در سرزمینهای تحت فرمانروایی اش تشویق میکرد، برای ساخت مدرسه، کتابخانه، مسجد و توسعهی ادبیات نیز هزینه اختصاص میداد. تیمبوکتو به زودی به قطب آموزش تبدیل شد و مردمان از سراسر جهان برای تحصیل علم به دانشگاه سانکور سفر میکردند.
گفته شده که این پادشاه آفریقایی نخستین فردی بود که آموزش و کسب علم را در غرب آفریقا آغاز کرد، اگرچه داستانهای حکومت او همچنان برای بسیاری از مردم در خارج از این منطقه ناگفته باقی مانده است.
وینستون چرچیل، نخست وزیر بریتانیا در جنگ جهانی دوم، گفت: «تاریخ را فاتحان مینویسند.»
بعد از مرگ مانسا موسی در سال ۱۳۳۷ و در سن ۵۷ سالگی، امپراطوری به پسران او رسید که نتوانستند تمامیت و یکپارچگی آن را حفظ کنند. مناطق کوچکتر از امپراطوری جدا شدند و امپراطوری از هم پاشید. ورورد اروپاییان به منطقه آخرین میخ بر تابوت امپراطوری بود.
لیزا کورین گرازیوس، مدیر موزهی هنر Block میگوید، «تاریخ قرون وسطی همچنان از زاویهی نگاه غربیها روایت میشود، به همین دلیل است که مانسا موسی چندان شناخته شده نیست.»
بوتچ ور میگوید، «اگر اروپاییها زمانی وارد مالی میشدند که مانسا موسی همچنان فرمانده بود و مالی همچنان در اوج قدرت نظامی و اقتصادی خود به سر میبرد، مطمئنا همه چیز متفاوت بود.»