از نامه امام به گورباچف تا نامه اوباما به رهبر انقلاب
روزنامه هفت صبح – مصطفی آرانی: نامه آیتالله آملی لاریجانی به آیتالله محمد یزدی که به نامه شیخین معروف شده است؛ آنقدر اتفاق مهمی بود که یکی دو روز همه توجهها در محیط سیاسی ایران و بلکه کلیت فضای رسانهای کشور را به خود منعطف کرد و بحثهای زیادی را در فضای مجازی به خود معطوف کرد. همین موضوع بهانهای بود تا سراغ نامههای سیاسی مهم در تاریخ معاصر ایران را بگیریم و داستان سیزده مورد برگزیده آن را مرور کنیم، هر چند که میدانیم فهرستمان میتوانست از این هم بلندبالاتر باشد.
نامه سرگشاده و تند شیخ صادق آملی لاریجانی به شیخ محمد یزدی که روز یکشنبه این هفته منتشر شد، با وجود اینکه حالا از سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز حذف شده، اما به عنوان یک نامه تاریخی لابهلای اسناد و مطبوعات باقی خواهد ماند. اما این نامه، تنها نامه تاریخی نیست که در تاریخ معاصر ما باقی مانده است و فهرست نامههای جنجالی و مهم بلند بالاتر از این حرفهاست.
۱) نامه امام (ره) به رئیس جمهور وقت؛ دی ماه ۶۶
۱۶ آذر ماه سال ۱۳۶۶، ابوالقاسم سرحدیزاده، در نامهای به امام خمینی از ایشان درباره حدود اختیارات دولت سؤالی میکند. سؤال این است که آیا دولت میتواند برای واحدهایی که از امکانات و خدمات دولتی و عمومی استفاده میکنند؛ شروطی تعیین کند و در قبال این خدمات از آنها چیزی مطالبه کند که امام در پاسخ، میگویند بله.
این موضوع بعد از مدتی، مورد پرسش مجدد آیتالله صافی گلپایگانی قرار میگیرد. چرا که این شایبه به وجود آمده که اختیارات دولت با این فتوا، فراتر از حدود اسلامی رفته است. نظر امام باز هم همان نظر قبلی است تا اینکه، آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت و امام جمعه تهران در روز ۱۱ دی ماه، در نماز جمعه در این خصوص توضیحاتی میدهد و بر «انجام این اقدامات و اختیارات در چارچوب احکام پذیرفته شده اسلام و نه فراتر از آن…» تأکید میکنند. با این حال امام خمینی در ۱۶ دی ماه، نامهای سرگشاده به آیتالله خامنهای مینویسند و با ادبیاتی صریح، نظر خود را توضیح میدهند و انتقاداتی به سخنان آیتالله خامنهای میکنند.
این نامه، ۲۱ دی ماه توسط آیتالله خامنهای پاسخ داده میشود و امام خمینی نیز در همان روز نامهای ستایشآمیز به رئیس جمهور مینویسند و در آن جمله معروف خود در ستایش آیتالله خامنهای را مینویسند: «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که، چون خورشید، روشنی میدهید.»
۲) نامه امام (ره) به محمدحسن قدیری
وقتی امام خمینی در میانه سال ۱۳۶۷ فتوایی مبنی بر حلال بودن بازی شطرنج صادر کردند، یکی از محققان حوزه علمیه به نام آیتالله محمد حسن قدیری، به ایشان نامهای نوشت و این فتوا را نقد کرد. در پاسخ امام نامه بسیار تندی به قدیری نوشت که بخشهایی از آن را میخوانید:
لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم… آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند… شما را نصیحت پدرانه میکنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدسنماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدسنماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمهای بخورد، بگذار هر چه بیشتر بخورد.»
۳) نامه امام خمینی (ره) به گورباچف
یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ و نخستین روز سال ۱۹۸۹ میلادی بود که سه نماینده یعنی آیتالله جوادی آملی، محمد جواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ به نمایندگی از امام خمینی، نامه تاریخی ایشان به گورباچف، آخرین دبیر کل حزب کمونیست شوروی و رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی را تسلیم او کردند.
مشهورترین جمله در این نامه این بود که «برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد». هیاتی از اتحاد جماهیر شوروی در ۷ اسفند آن سال به مدیریت ادوارد شواردنادزه (وزیر خارجه شوروی) پاسخ گورباچف را به امام خمینی ارائه کردند.
۴) دو نامه امام (ره) به آیتالله منتظری
بدون تردید، تندترین نامه سیاسی تاریخ معاصر ایران، نامه ششم فروردین ۱۳۶۸ امام خمینی به آیتالله منتظری است. در این نامه امام خمینی به آیتالله منتظری، که در آن زمان قائم مقام رهبری بودند، میگویند که شما صلاحیت رهبری آینده را ندارید و البته جملات دیگری هم مثل اینها را مینویسند: «از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد… برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
البته امام دو روز بعد، نامه دیگری به آیتالله منتظری نوشته و این بار با لحنی ملایمتر با ایشان برخورد میکنند و به منتظری لقب «حاصل عمر» خود را میدهند. البته لحن تند نامه اول و تفاوت آن با نامه دوم به حدی است که برخی مدعی عدم نسبت این نامهها با امام شدند و اخیراً حتی علی مطهری نیز در این زمینه، ادعاهایی داشت. این در حالی است که موسسه تنظیم آثار امام به عنوان متصدی قانونی این امور همواره بر اصالت این نامهها تاکید داشته است.
۵) نامه رهبر انقلاب به عطاءالله مهاجرانی
عطاءالله مهاجرانی در شماره ۱۹۰۲۷ (۰۶/۰۲/۶۹) روزنامه اطلاعات یادداشتی با عنوان «مذاکره مستقیم» نوشته و خواستار مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا شده بود. رهبر انقلاب کمتر از یک هفته بعد و در دیدار معلمان و کارگران در این زمینه سخنانی داشتند که مهمترین جمله آن این بود: «من معتقدم، آن کسانی که فکر میکنند ما باید با رأس استکبار – یعنی آمریکا – مذاکره کنیم، یا دچار سادهلوحی هستند، یا مرعوبند.»
با این حال در همان روز، رهبر انقلاب، نامهای به مهاجرانی نوشتند و به نوعی بابت حملات برخی از افراد به او، به خاطر سخنانشان از او دلجویی کردند. در این نامه آمده است:
«شنیدم بعضیها از حرفهای امروز من، قصد طعن و توهینی نسبت به جنابعالی استنباط کردهاند و شاید بعضی خواستهاند یا بخواهند آن را مستمسکی برای اهانت به شما بسازند. اعلام میکنم که این استنباط غلط است. من یک فکر را تخطئه کردهام و نیت توهین به کسی نداشتهام و اگر بدون اراده من به شما توهین شده است، از شما عذر میخواهم. من شما را جز ۱۰ سال است به صدق و صفا و طهارت میشناسم و مطمئنم جز دلسوزی و خیرخواهی، نظری نداشتهاید. شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیه شما در مقاله «مذاکره مستقیم» عمل نخواهیم کرد.»
۶) نامه امام (ره) به محتشمیپور در مورد نهضت آزادی
سال ۱۳۶۸ و در آستانه انتخابات مجلس سوم بود که محتشمیپور، وزیر کشور در کابینه دوم مهندس موسوی، نامهای از امام خمینی منتشر کرد که در آن امام خمینی شدیداً از نهضت آزادی انتقاد کرده بودند و صراحتاً با این جمله، آنها را غیرقانونی اعلام کردند: «نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.»
البته نهضت آزادی و برخی دیگر از سیاسیون و حتی در همین اواخر، فردی مثل علی مطهری، نسبت به اصالت این نامهها تردید کردند که البته مطهری در نهایت، اصالت نامه را پذیرفت، اما خواهان نوعی اجتهاد شد و گفت: «باید محتوای این دو نامه را با توجه به شرایط زمان نگارش آن در نظر گرفت.»
۷) نامههای صدام و هاشمی رفسنجانی
اردیبهشت ۱۳۶۹ بود و اگر چه دیگر در مناطق مرزی میان ایران و عراق، تنش نظامی وجود نداشت، اما هنوز برای اقداماتی مثل مبادله اسرا هم کاری نشده بود. اینگونه بود که صدام حسین تصمیم گرفت با نگارش نامهای به رهبر و رئیس جمهور وقت ایران، زمینه مذاکره را فراهم کند.
این نامه اول اردیبهشت ماه آن سال نوشته شده بود و ۶ اردیبهشت توسط یکی از مقامهای فلسطینی همراه با نامهای از یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین، به دست مقامات ایرانی رسید. مقامات ایرانی ابتدا با این نامه با تردید برخورد کردند و حتی امضا و مهر و آرم نامه در وزارت خارجه به دقت چک شد. این نامه یک هفته بعد پاسخ داده شد و در نهایت شش نامه از سوی صدام و چهار نامه از سوی هاشمی رفسنجانی بین طرفین مبادله شد که یکی از نتایج آن، آزادسازی و تبادل اسرا میان دو کشور بود.
نکات حاشیهای جالبی هم در این نامهها وجود دارد. مثلاً آنطور که صادق مستوفی در بیبیسی نوشته: «چهار پاسخ ایران به نامههای صدام بدون سلام و تعارفات مرسوم دیپلماتیک است؛ چنانکه آخرین نامه صدام هم بدون سلام آغاز شده است.»
۸) نامه فرماندهان سپاه به سید محمد خاتمی
در میانه حوادث ۱۸ تیر ۱۳۷۸، ۲۴ نفر از فرماندهان ارشد سپاه با نگارش نامه تندی به سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور وقت، از رویکرد او و دولتش انتقاد کردند. در این نامه آمده بود: «جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه شهید مطهری (مجموعه حفاظتی از بیت رهبر انقلاب) در حرکتاند، بچههای کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال میکردند غیرت شما کجا رفته است؟… جناب آقای رئیس جمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آن قدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست… در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم.»
۹) نامه استعفای آیتالله جلال الدین طاهری اصفهانی
۱۷ تیر ماه ۱۳۸۱ بود که آیتالله طاهری اصفهانی، امام جمعه اصفهان از ابتدای انقلاب تا آن روز، با انتشار نامه تندی از سمت خود استعفا داد.
بخشی از این نامه را بخوانید تا متوجه شوید که این نامه دقیقاً با چه لحنی نوشته شده بود: «آنان که بر شتر چموش قدرت سوارند و در میدان سیاست دو اسبه میتازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا میروند و گرد آسیاب ریاست میچرخند و از پل دین میگذرند تا به دنیا برسند متأسفانه مؤید و مشوق عدهای چماق به دوش و فرقهای کفنپوش (هستند) که دندان تمساح خشونت را تند و تیز میکنند و میخواهند عجوزه تندخوی و عفریته زشتروی خشونت را به نکاح دین در آورند.»
این نامه آنقدر در فضای سیاسی آن روز میتوانست تاثیرگذار باشد که شورای عالی امنیت ملی با انتشار اطلاعیهای مطبوعات را از انتشار هرگونه مطلبی له یا علیه این مطلب ممنوع کرد و در روز بعد از آن، روزنامهها تقریباً به صورت نیمه سفید منتشر شدند.
۱۰) نامه احمدینژاد به جرج بوش
اردیبهشت ۱۳۸۵ بود که محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت اعلام کرد نامهای برای جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا نوشته است. در ابتدا تصور میشد که این نامه، نامهای مهم از حیث دیپلماتیک و دارای تاثیراتی در فضای رابطه میان دو کشور باشد، اما بعدها مشخص شد که این نامه ۱۸ صفحهای بیش از هر چیز، موعظههایی به بوش بوده است و وزارت خارجه آمریکا هم اعلام کرد که به این نامه جوابی نخواهد داد.
احمدینژاد البته به اوباما نیز نامه نوشت و بعد از ریاست جمهوری خود نیز تجربه نامهنگاری به اوباما و ترامپ را دارد ضمن اینکه در همان زمان ریاست جمهوری نیز نامههای دیگری با محتوای عموماً غیرسیاسی به آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه و پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان نوشت.
۱۱) نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب
چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و البته چند روز بعد از مناظره ۱۴ خرداد آن سال که در آن احمدینژاد تهمتهایی را روانه هاشمی رفسنجانی و خانواده او و نیز خانواده ناطق نوری کرده بود، هاشمی رفسنجانی در نامهای به رهبر انقلاب، خواستار واکنش به رویکرد احمدینژاد شد و درباره تبعات عدم واکنش به این سخنان هم هشدار داد و نوشت: «بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این برنمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.»
برخی از اصولگرایان البته این نامه هاشمی رفسنجانی را به نوعی کلید زدن حوادث بعد از انتخابات میدانند و در مقابل هواداران هاشمی میگویند که او در این نامه به خوبی روند حوادث را پیشبینی کرده است.
۱۲) نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی
۱۸ مرداد ۱۳۸۸ بود که نامهای از مهدی کروبی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد که در آن کروبی نسبت به برخوردها با بازداشت شدگان بعد از انتخابات به خصوص در بازداشتگاه کهریزک اطلاعاتی داده بود و اعتراضی کرده بود. نامه البته ظاهراً ۱۰ روز پیش از آن نوشته شده بود. این نامه در نهایت باعث ایجاد موجی شد که بر اثر آن فجایع صورت گرفته در این بازداشتگاه مورد پیگرد دستگاه قضایی قرار گرفت.
۱۳) نامه اوباما به رهبر انقلاب
باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا ظاهراً چهار نامه به رهبر انقلاب نوشته است. گفته شده که این نامهها بین بهار سال ۱۳۸۸ تا پاییز سال ۱۳۹۳ ارسال شده است و دستکم از خود رهبر انقلاب نقل است که به یکی از آنها پاسخ داده شده، هر چند که برخی از منابع غربی از پاسخ به نامه آخر یعنی نامه چهارم هم سخن میگویند.
رهبر انقلاب تابهحال به مناسبتهای مختلف درباره این نامهها سخن گفتند که آخرین مورد آن مربوط به همین اردیبهشت اخیر بود که در بیان خصومت آمریکا با ایران گفتند: «اوباما یک نامه «فدایت شوم» برای ما نوشت و ما هم بعد از مدتی یک جوابی به او دادیم و بلافاصله نامه دوم را نوشت؛ من میخواستم باز هم جواب بدهم که در این بین فتنه ۸۸ پیشامد کرد؛ خوشحال رفتند سراغ فتنهگرها و دفاع از فتنه، حمایت از فتنه.
آنهایی که حالا ظاهرشان، ظاهر اینجوری بود، باطنشان این بود که به مجرد اینکه فتنهای اینجا راه افتاد، همه آن حرفهایی که قبلاً زده بودند، آن اظهار ارادتها، کأنه فراموششان شد و به جریان فتنه علیه جمهوری اسلامی ملحق شدند؛ اینها (دولت جدید) که خب اوضاعشان معلوم است.»