زندگی کسی که همدم خود را از دست میدهد برای همیشه تغییر میکند. این تغییر میتواند بیاندازه سخت باشد. فوت همسر فقط بهمعنای محرومماندن از حضور یک همراه در زندگی نیست، بلکه تغییراتی نیز در زندگی فرد یا افراد بازمانده ایجاد میکند، تغییراتی مانند:
تغییر نقش و هویت فردی؛
بربادرفتن آرزوها؛
آسیبهای مالی؛
احساس تنهایی و دوری از اجتماع؛
افزایش مسئولیتها و چالشهای خانوادگی؛
افزایش خطر ابتلا به بیماریهای روحی و جسمی.
برای پشتسرگذاشتن مرحله سوگ و حلوفصل این چالشها، راهکارهای مختلفی وجود دارد. این راهکارها میتوانند به شما کمک کنند تا از شرایط بحران زودتر خارج شوید و به زندگی عادی بازگردید.
۱. به خودتان سخت نگیرید
پیش از هر چیز باید بدانید که احساس درستی درباره این موضوع وجود ندارد که بخواهید به آن متوسل شوید. عوامل زیادی باعث واکنشهای مختلف افراد در برابر مرگ همسرشان میشود. عواملی مانند:
مدتزمان ازدواج؛
میزان رضایت طرفین از زندگی مشترک؛
چگونگی فوت همسر؛
سن فرزندان؛
میزان وابستگی به یکدیگر.
بسته به این عوامل، شما احساسات مختلفی پیدا خواهید کرد: از بیحسی تا شوک، دلشکستگی و اضطراب. شاید احساس گناه کنید که او فوت کرده و شما باقی ماندهاید. شاید هم از اینکه او دیگر زجر نمیکشد (اگر مبتلا به بیماری بوده) احساس آرامش کنید. حتی احتمال دارد از اینکه شما را ترک کرده و تنها گذاشته، احساس خشم کنید. به هر حال، شیوه غصهخوردن هرکس منحصربهفرد است.
آماده رویارویی با خویشان و آشنایانی که نمیدانند چه واکنشی به مرگ همسرتان نشان بدهند، باشید. آنها ممکن است از شما دوری کنند یا بکوشند با کلیشههای مختلف، شما را آرام کنند. اینکه اغلب افراد درباره مرگ بهراحتی صحبت نمیکنند به این معنا نیست که برای مرگ افراد اهمیتی قائل نیستند. در صورت امکان به نزدیکان خود بگویید که به چه نیاز دارید و به چه نیاز ندارید. اگر دیگران از آوردن اسم همسرتان پرهیز میکنند و شما میخواهید تا درباره او صحبت کنید، به آنها خواستهتان را بگویید.
به یاد داشته باشید که دیگران هم در غم مرگ همسر شما شریک هستند و شاید بازگویی خاطرات مرتبط با او، شما و آنها را آرام کند.
۲. مراقب سلامت جسمانی خود باشید
گفتنش از انجام دادنش آسانتر است، بهویژه در شرایطی که غمی بزرگ را تجربه میکنید؛ اما سعی کنید مراقب سلامت جسمتان باشید. اغلب افراد در چنین شرایطی با کمبود خواب مواجه میشوند، خوب غذا نمیخورند و به سلامتی خود رسیدگی نمیکنند.
براساس یک مطالعه، خطر مرگ در بازماندگان یک فرد متوفی، در سه ماهۀ اول پس از مرگ، افزایش مییابد.
پس مراقبت از سلامت جسمیتان در ماههای پس از فوت همسر، بسیار مهم است. شاید تنها غذا خوردن در خانه احساس ناخوشایندی به شما بدهد. خوردن غذا با دیگران میتواند کمکتان بکند. حتما تغییراتی مانند کمخوابی، کم غذا خوردن و حتی بیمیلی به تهیه غذا را با پزشکتان در میان بگذارید.
۳. با تنها زندگی کردن سازگار شوید
خیلی از زوجها کارهای خانه و زندگی مشترک را تقسیم میکنند. برای مثال یک نفر قبضها را پرداخت میکند و به تعمیرات خانه رسیدگی میکند و دیگری آشپزی و شستن لباسها را بر عهده میگیرد. این تقسیم کار تا وقتی که یکی از اعضا فوت کند، پابرجاست. بعد از این اتفاق، یک نفر است که باید خودش بهتنهایی وظایف همسرش را نیز بر عهده بگیرد.
بهتر است در روزهای اولیه سوگواری، از دوستان و آشنایان کمک بخواهید و بهتدریج و با بهترشدن وضع عاطفیتان، خودتان آنها را بر عهده بگیرید. اگر بابت امنیت خود نگرانید، تدابیر امنیتی خانهتان را بیشتر کنید و از عزیزانتان کمک بخواهید.
تنها زندگی کردن برای خیلیها ترسناک است. برخی از افراد هرگز در زندگی تنها نماندهاند. این تنهایی علاوه بر اینکه چالشهایی در زندگی روزمره ایجاد میکند، روی نگرش فرد هم تأثیر دارد و خطر ابتلا به بیماریهای روحی را افزایش میدهد.
۴. بهدنبال حمایت عاطفی باشید
کنار آمدن با مرگ همسر چیزی نیست که بتوانید بهتنهایی از پس آن بربیایید. در این دوران، افسردگی و احساس بیپناهی رایج است. بر اساس پژوهشها فوت همسر خطر ابتلا به تعدادی از اختلالات روانشناختی را افزایش میدهد. همین مطالعات نشان میدهند که مرگ ناگهانی همسر در کنار نبود حمایت عاطفی، یکی از عوامل اصلی ابتلا به افسردگی است.
پس لازم است که پس از چنین رویدادی، حتما از دیگران کمک بخواهید. شاید در ابتدا تمایل داشته باشید از دیگران کنارهگیری کنید اما با دریافت حمایت عاطفی از طرف دوستان و آشنایان، بار غم ازدستدادن را بهتر تحمل خواهید کرد.
همچنین شرکت در جلسات مشاوره ویژه افراد داغدیده میتواند مفید باشد. صحبتکردن با مشاوران یا افرادی که تجربه مشابهی دارند، به شما در گذر از این شرایط سخت یاری میرساند.
۵. روابط اجتماعی خود را تنظیم کنید
پیگیری روابط اجتماعی، حالا که مجرد شدهاید میتواند پیچیده باشد. اگر شما و همسر درگذشتهتان با زوجهای دیگر روابط اجتماعی داشتید، حالا که تنها شدهاید شاید ندانید چگونه به این روابط ادامه دهید. شاید حس ناخوشایندی از حضور در جمع متأهلها پیدا کنید.
برای حل این مسائل به دوستانتان توضیح دهید که فعلا بهتر است بهتنهایی با شما دیدار کنند.
۶. فعالیت اجتماعی خود را افزایش دهید
مجرد بودن بهمعنای فرصتی دوباره برای حضور فعالتر در اجتماع و پیدا کردن دوستان جدید است. شرکت در کارهای داوطلبانه و حضور در کلاسهای مختلف، راهی برای دنبالکردن اهداف جدید در زندگی است.
چه شاغل باشید و چه بازنشسته، برنامه هفتگی خود را بنویسید. میتوانید در برنامه خود این موارد را در نظر بگیرید:
صحبت یا پیادهروی با دوستان؛
مراجعه به کتابخانه؛
شرکت در کارهای داوطلبانه؛
شرکت در کلاسهای ورزشی؛
سر زدن به اقوام؛
بهسرپرستیگرفتن حیوان خانگی؛
و… .
۷. وضع عاطفی فرزندان خود را در نظر بگیرید
بدانید که فرزندانتان هم در غم ازدستدادن شریک زندگیتان همراه شما هستند. برای کل خانواده طول میکشد تا با مرگ یکی از اعضایش کنار بیاید. شاید روابط شما با فرزندانتان مانند روابط با دیگران، دچار تغییراتی شود. صحبتکردن شفاف و صادقانه جلوی بروز مشکل در رابطه میان شما با فرزندان را میگیرد.
۸. تصمیمات مهم را به تأخیر بیندازید
هنگام مرگ همسر، شما دچار احساسات شدید و حتی متناقض زیادی میشوید. در چنین شرایطی تصمیمات مهم را به تأخیر بیندازید. تصمیماتی مانند تغییر شغل یا فروختن خانه را نباید در ایام سوگواری بگیرید.
۹. به صورتحسابهای مالی و مسائل حقوقی رسیدگی کنید
پس از گذراندن روزهای اولیه سوگواری و بهترشدن وضع عاطفیتان، وقت آن میرسد که به مسائل حقوقی و صورتحسابهای مالی شریک زندگیتان رسیدگی کنید، مواردی مثل:
وضعیت بیمه سلامت شما؛
اموال مشترک یا اموال همسر فوتشده؛
هزینههای بهجامانده از کفنودفن؛
تنظیم مجدد وصیتنامه؛
وضعیت پرداخت حقوق و مزایای همسر فوتشده از محل کارش.
برای رسیدگی به این موارد شاید لازم باشد از دیگر عزیزانتان کمک بگیرید یا با وکیل مشورت کنید.
اموال شخصی همسرتان مانند لباسها و جواهرات و … را هم میتوانید به سه دسته تقسیم کنید: آنهایی که میخواهید نگه دارید، آنهایی که میتوانید به دیگران ببخشید یا بفروشید و آنهایی که هنوز تصمیمی برایشان نگرفتهاید. اگر فرزند دارید، نظر آنها را هم بپرسید.
۱۰. از رواندرمانگر کمک بگیرید
مرگ همسر غمی بزرگ است و غم فراوان حاصل از آن نیز تا مدتی طبیعی است. اما گاهی اوقات، این اندوه چنان بر جان شما چنگ میاندازد که توانایی شما برای عبور از آن و بازگشت به زندگی را دشوار میکند. این غم حدود ۷ درصد از داغدیدگان را گرفتار میکند.
نشانههای اندوه عمیق عبارتاند از:
احساس پوچی و بیهدفی؛
احساس دشواری در انجام کارهای روزانه؛
احساس گناه یا سرزنش خود بابت مرگ همسر؛
آرزوی مرگ برای خود؛
ازدستدادن تمایل برای ارتباط با دیگران.
اگر این نشانهها را در خود میبینید، با پزشک یا مشاور خود مشورت کنید تا روشهای درمانی لازم را به شما پیشنهاد بدهد.
نکاتی برای کنار آمدن با بازماندگانی که همسرشان را از دست دادهاند
علاوه بر بازماندگان، کارهایی هم هست که شما بهعنوان دوست، آشنا و همکار همسر فوتشده میتوانید انجام دهید تا اوضاع را برای بازماندگان بهتر کنید:
اجازه بدهید تا بازمانده به شیوه خودش سوگواری کند. صبور باشید.
اگر علائم اندوه عمیق یا افسردگی شدید را مشاهده میکنید، او را تشویق کنید تا از مشاور کمک بگیرد.
با بازمانده در تماس باشید و احوالش را جویا شوید. به او نشان دهید که در غمش شریک هستید و به او فکر میکنید.
به بازمانده اجازه دهید که درباره احساسش با شما صحبت کند. شاید چون خود شما هم عزادار هستید یا راهی بای تسکین او ندارید، این کار برایتان ناخوشایند باشد، اما صرفا گوشکردن شما آرامبخش خواهد بود.
در سالهای بعد، یاد فرد فوتشده را گرامی بدارید و به بازمانده دلداری بدهید؛ مثلا برای همسر فوتشده در تاریخ تولدش، سالگرد ازدواج یا سالگرد مرگش مراسم برگزار کنید.
به شیوهای که میتوانید آمادگی خود را برای کمک کردن اعلام کنید. خواه کمک مالی یا کمک در مراسم کفنودفن یا رسیدگی به امور منزل و… .
کلام آخر
ازدستدادن عزیزان بسیار دشوار است. مدتی طول میکشد تا فرد بتواند با این واقعیت روبهرو شود؛ اما زندگی ادامه دارد و میتوان با هدفگذاری و یافتن معنای جدید به زندگی ادامه داد، درحالیکه یاد عزیز درگذشته نیز همواره در قلبمان همراه ماست.