: «آذر شیوا» از بازیگران مستعد دههی چهل سینمای ایران بود. او کارش را در سینما با فیلم «آهنگ دهکده» به کارگردانی مجید محسنی در سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. «آذر شیوا» در آغاز فعالیت خود بیشتر در نقش زنان مظلوم و معصوم روستایی ظاهر شد، نقشهایی کلیشهای که با همهی کوششی که آذر شیوا به کار میبست نمیتوانست استعداد او را نشان دهد، او در این فیلم ها، طبق معمول، زیر سایهی مردان بود و آن چنان به چشم نمیآمد.
او با بازی در فیلم «قهرمان قهرمانان» به کارگردانی سیامک یاسمی در سال ۱۳۴۴ که با محمدعلی فردین همبازی بود که با توفیق تجاری روبرو شد. «آذر شیوا» در این فیلم از کلیشهی زن روستایی خارج شد و نقش چابکتر و مفرح تری را به عهده گرفت و باعث محبوبیت آذر شیوا گردید. از «قهرمان قهرمانان» بهعنوان مقدمهای بر «گنج قارون» سیامک یاسمی یادشده است؛ فیلمی که با نمایش آن فردین در قامتی فراتر از یک ستاره پولساز ظاهر شد و پس از موفقیت آن بود که تیپ دختر پول دار به کلیشهی فیلمهای روز تبدیل شد و آذر شیوا به عنوان زوج هنری فردین در چند فیلم، همان نقش را تکرار کرد.
«سلطان قلبها» یکی از فیلم محبوب و مهم کارنامه آذر شیوا است. فیلمی ساخته محمدعلی فردین با بازی خودش، آذر شیوا و لیلا فروهر. آهنگ فیلم «سلطان قلبها» نیز به اندازه خود فیلم مشهور شد. آهنگساز این قطعه انوشیروان روحانی بود و ترانهاش را محمدعلی شیرازی گفته بود.
جالب اینجاست که معمولاً آن زمان، ترانههای فردین را ایرج میخواند، اما برای این فیلم، ایرج درخواستِ دستمزد بالایی کرد و خواندن ترانه رسید به خواننده ناشناختهتری به نام «عارف» که با گلکردن فیلم و این ترانه، او را هم در کنار فردین به «سلطان قلبها» ملقب کردند.
«آذر شیوا» میکوشید که نقشهایش را به درستی اجرا کند، اما کلیشههای مرسوم آن فیلم و سهل انگارانه بودن فیلم نامهها باعث شد کوششهای آذر شیوا ثمری نداشته باشد. آذر شیوا با بازی در ملودرامهای اشک انگیزی «روزهای تاریک یک مادر»، «روسپی» و «قاتلین هم میگریند»، تمام کوشش خود را به کار بست تا کار متفاوتی را عرضه کند، اما به طور کلی، این فیلمها قابلیت لازم را نداشتند و تماشاگر نخبه را جلب نمیکردند.
او در سال ۱۳۴۹در اعتراض به ابتذال در سینما در یک حرکت اعتراض آمیز در مقابل دانشگاه تهران به فروش آدامس پرداخت. ماجرای آذر شیوا به روزنامهها کشیده شد و خبرنگاران، از اهالی سینمای ایران و از جمله تنی چند از فیلم سازان روشنفکر دربارهی این موضوع نظرخواهی کردند، اما آنان نیز حاضر به حمایت از آذر شیوا نشدند و حرکت او را نوعی بازی تبلیغاتی تلقی کردند. حرکت آذر شیوا تبلیغاتی نبود او به عهدی که با خود بسته بود وفادار ماند و پس از آن برای همیشه از سینمای ایران دور شد و سالهای بعد نیز حتی از ایران خارج شد و در فرانسه اقامت گزید.
او حتی حاضر نشد در فیلمنامهای که بهرام بیضایی با نام «اعتراض» برای او نوشت، بازی کند. بیضایی برای راضی کردن او سفری به پاریس هم داشت که بینتیجه ماند. در نشست فیلم «وقتی همه خوابیم» در جشنواره فیلم فجر بیضایی به این موضوع اشاره کرد.
محمد رحمانیان سال ۱۳۹۵ در نمایش «آدامس خوانی» با تاثیر از فیلمنامه «اعتراض»، اشارهای به اقدام اعتراضی آذر شیوا در بخشی از این نمایش با بازی مهتاب نصیرپور کرد.
«آذر شیوا» تا امروز پای این تصمیمش ایستاده است. جز حضور بسیار کوتاهی در چند برنامه اجرای کنسرت، زندگی در انزوایی در فرانسه پیش گرفته است و حاضر به گفتگو نیست.