روزگاری بود که خانهها برای معمارها و ساکنینشان چیزی فراتر از سقفی برای خوابیدن بودند. به چارچوب ساختمان مثل همراهی برای یک عمر نگاه میکردند و گوشه و کنارش، بالا و پایینها و جزء به جزئش پناه تنهاییها، دلمشغولیها، علائق و دلتنگیهای ساکنانش بود. خانه انگار چتری بود که سایه میانداخت روی خاطرات آدمهایش؛ دفتر خاطراتی که بدون خواست آدمها، صحنهها را در بافتشان حفظ میکنند.
این روزها که دیگر روزگار این خانهها گذشته، نگاهی بیندازیم به شش خانهی اهالی فرهنگ و هنر، که معمارانی نامآشنا آنها را طراحی کردهاند.
خانه پرویز تناولی / طراح کامران دیبا
تنها اثر تک واحدی مسکونی «کامران دیبا» در ایران که سال 1346، یعنی در سالهای ابتدایی ورود دیبا به تهران و همزمان با طراحی پارک شفق، در منطقه نیاوران طراحی و اجرا شد.
کامران دیبا: «از انجام آن خوشحالم. پرویز جز یک دوست دیرین من، یک هنرمند صاحب نظر هم بوده و در نگهداری و چیدمان آثار و مجموعه هنری خود در این منزل، همانند یک موزه دار، با سلیقه خاص و به بهترین وجه این خانه را به نمایش گذاشته است. در آن زمان من در پی معماری بازی و ایجاد ارتباط بین طبقات منزل بودم که نتیجهاش میتواند رابطه حسی نزدیک میان ساکنان در طبقات مختلف باشد. منظورم باز کردن سطوح طبقات به یکدیگر و اجتناب از ایجاد دالان پلکان بین دو طبقه مجزا بود.»
خانه هوشنگ سیحون / طراح هوشنگ سیحون
سیحون جایی گفته که یک مجله فرانسوی این خانه در محله دروس تهران را به عنوان یکی از زیباترین خانه های دنیا انتخاب کرده بود.
خانه پرویز کلانتری / طراح ایرج کلانتری
ایرج کلانتری: «زمانی برادر من با پساندازش میتوانست 500 متر زمین بخرد و به من بگوید یک خانه برایم بساز که من در آن آتلیه نقاشی داشته باشم. امروز چنین چیزی ممکن نیست. چه کسی میتواند با پسانداز حقوقش زمین بخرد؟ اگر هم بتواند عقل سلیم میگوید به جای آتلیه نقاشی در آن برج بسازد.»
خانه نجف دریابندری / طراح: ایرج کلانتری
ایرج کلانتری: من آدرس بسیاری از خانههایی که قبلا ساختهام را گم کردهام. آن زمان امکان مستندسازی وجود نداشت و این برایم احساس غریبی است. متاسفانه کارهایی که آنها را دوست داشتم، تخریب شدهاند. مثل خانه هوشنگ پیرنظر، ثمین باغچهبان و نجف دریابندری که این خانهها دیگر وجود ندارند.
خانه منیر فرمانفرمائیان / طراح: عبدالعزیز فرمانفرمائیان
ابوالبشر فرمانفرمائیان طراحی از «فرانک لوید رایت» دیده و از برادرش خواسته بود که خانه ای شبیه آن برایشان طراحی کند. منیر میگوید: «سلیقه ابول معمولا با سبک مدرن جور نبود، اما چون میدانست من کارهای رایت را میپسندم، دوست داشت مرا خوشحال کند. واقعیتش در آن نقشه نشانی از رایت ندیدم، ولی طراحی تمیز و مدرن بود.»
خانه آذر شیوا / طراح: داوید اوشانا
خانه «آذر شیوا»، هنرپیشه و دوبلور ایرانی در خیابان سیزدهم ولنجک در زمستان سال 1399 تخریب شد.
دوست داشتید ساکن کدام یکی از این خانهها بودید؟