یک روز پس از مواجهه با این احساسات شرم آور و یا لحظات ترسناکی که مانع از تصمیم گیری های معقول می شدند، به این نتیجه رسیدم که این احساسات به من چسبیده اند. به عنوان فردی که به دردهای روحی گوناگون عادت کرده و سابقه اشتباهات مکرر را دارد، من به بازنگری الگوهای قدیمی، پیدا کردن ریشه ی مشکل و ایجاد تغییرات آنی پرداختم. در این زمان بود که من چند اقدام ساده اما قدرتمند را فرا گرفتم و توانستم بر آن ها تمرکز کنم و همین امر به من کمک کرد تا ظرفیت عاطفی خود را افزایش دهم و تصمیمات و اقداماتم را کنترل کنم.
در اینجا من قصد دارم به تشریح ۳ راه بپردازم که از طریق آن شما می توانید به طور موثر احساسات منفی خود را مدیریت کنید:
-
کلمات و حرکات بدن شما
یک روز عادی را تصور کنید. شما صبح از خواب بیدار می شوید و از نور آفتاب لذت می برید و هدفتان این است که کارهای بزرگی انجام دهید. اما هنگامی که قصد شروع کار بر روی اهداف روزانه تان را دارید، خبرهای نا امید کننده ای را دریافت می کنید که امیدتان را از بین می برند و باعث دلسردیتان می شوند. هیجان و عزت نفسی که پیش از آن احساس کرده اید در عرض چند دقیقه از بین می رود.
اولین واکنش احساسی که بعد از آن به شما دست می دهد مهم ترین احساسی است که خواهید داشت زیرا اغلب این احساس نشان می دهد که چگونه می توانید وضعیت را کنترل کنید. بگذارید حدس بزنم. احتمالا شما شروع به لعنت کردن زندگی یا بالا بردن صدای تان می کنید، با این کار، شما از وضعیت احساسی که در آن قرار گرفته اید، شکایت می نمایید.
اما بهتر است بدانید بین گفتن “من خیلی عصبانی هستم” یا “من کمی احساس ناراحتی می کنم” تفاوت زیادی وجود دارد.
دومین چیزی که احساسات شما را کنترل می کند حرکات بدن شما است. اگر شما به سرعت حرکت کنید، از یک گوشه ی اتاق به گوشه ی دیگر دیگر بروید یا احساس خجالت کنید، حالت احساسی منفی تان افزایش خواهد یافت. با این حال، اگر شما نفس های عمیقی بکشید، حالت عاطفی منفی تان کاهش خواهد یافت و فضای بیشتری برای تفکر خواهید داشت.
در اینجا من برایتان یک تمرین کوچک را آماده نموده ام که می تواند به شما در موقعیت های استرس زا کمک کند. یک مکان آرام پیدا کنید، چشمان خود را ببندید و سه نفس عمیق بکشید. تا می توانید هوای بیشتری را به درون بدنتان راه دهید و سپس با یک بازدم آن را خارج کنید. این چند ثانیه به شما فرصت منعکس کردن و کنترل بهتر احساساتتان را خواهد داد.
“هنگامی که شما واکنش منفی ای نشان می دهید، باعث می شوید دیگران بتوانند شما را کنترل کنند. اما هنگامی که پاسخ می دهید، تحت کنترل هستید.” – بوهدی سندرز
همچنین بخوانید: چگونه افکار منفی را دور کنیم؟
-
سوالات
من شرط می بندم که همه ی ما قبلا تجاربی نظیر خیانت کسی که دوستش داشتیم یا شکست در کسب و کار را تجربه نموده ایم، مطمئنا این موارد چشم انداز زندگی شما را به چالش می کشند. این اتفاقات باعث می شوند که شما کمتر به کسی اعتماد کنید، هیجان تان فروکش کند و باعث می شوند که شما به طور کامل به انسانی سرد و عاری از احساس بدل شوید.
این لحظات احساسی شما را به چالش می کشند و لذا شما باید آن ها را بپذیرید و یا تغییرشان دهید. شما باید این ایده را در خود تقویت کنید که زندگی پر از این اتفاقات است و مردم در ته دلشان، انسان های خوبی هستند.
این دیدگاه نباید به دلیل عدم توانایی فرد برای اثبات آن تغییر کند. لذا ساده ترین راه این است که ابتدا احساساتان را خوب نظاره کنید. احساسات بد باعث ایجاد تنش های بد و جذب بیشتر احساسات منفی می شوند و لذا نتایج بدی را برایتان به همراه خواهند داشت.
این همان جایی است که باید از خودتان سوالاتی را مطرح کنید. در طول این فعل و انفعالات عاطفی که در درون شما در حال رخ دادن است هیچ چیز بهتر از مطرح کردن این سوالات نیست. چرا که مطرح کردن این سوالات باعث می شود منطق را بر احساسات مبتنی بر عصبانیت خود ترجیح دهید و چشمتان را به روی واقعیت بازتر کنید.
در اینجا چند نمونه از سوالاتی که می توانند در چنین لحظاتی از خود بپرسید ارائه شده اند:
- آیا هم اکنون می توانم این وضعیت را تغییر دهم؟
- گام بعدی که می توانم امروز برای تغییر این وضعیت اتخاذ کنم چیست؟
- به منظور ایجاد احساسات مثبت، چه کاری می توانم انجام دهم و چه افکاری داشته باشم؟
- چه فعالیت ساده ای می تواند در عرض چند دقیقه مرا آرام کند؟
همچنین بخوانید: چگونه اضطراب را کنترل کنیم؟
-
در این شرایط تصمیمات بزرگ نگیرید!
هنگامی که این قانون را رعایت می کنید، در الباقی زندگیتان از طرز تفکرتان راضی خواهد بود. تاکید می کنم که تصمیم گیری را به زمانی معوق کنید که احساسات منفی از قلب و روحتان بیرون رفته باشد. من هرگز در چنین شرایطی تصمیم نمی گیرم و تصمیم گیری را به وقتی واگذار می کنم که احساسات منفی از ذهنم بیرون رفته باشند، پس از اینکه احساسات منفی پاک شدند به تصمیم گیری می پردازم.
حقیقت این است: زمانی که درد دارید، می خواهید حتما کاری انجام دهید. شما می خواهید به سرعت عملی را انجام دهید که دردتان را تسکین دهد. اما بهتر است این موضوع را بدانید که تصمیم گیری هایی که تحت فشار منفی اتخاذ می کنید هرگز تصمیمات دقیقی نیستند چرا که مطمئنا از روی احساسات اتخاذ شده اند نه عقل و منطق.
“درست همانند اینکه وقتی ماشینتان به راحتی حرکت می کند به انرژی کمتری برای سریع تر حرکت کردنش نیاز دارید، وقتی که افکار، احساسات و اهداف و ارزش هایتان در تعادل هستند به بهترین وجه عمل می کنید.” – براون تریسی
نتیجه گیری
درک احساسات و گوش دادن به آن ها عامل کلیدی است که سبب می شود زندگیتان تغییر کند. احساسات شما واقعی هستند و به همان اندازه نیز باید برایتان اهمیت داشته باشند. با این وجود، یادگیری نحوه ی کنترل بهتر اقدامات خود در حالی که دردی را احساس می شود، باعث ایجاد تغییرات عمده ای در زندگیتان خواهد شد.
با انجام این کار، کنترل و اطمینان بیشتری نسبت به تصمیمات خود خواهید داشت و رفتارهای ضعیف دیگران را تحمل نخواهید کرد. شما همیشه تحت کنترل خود خواهید بود و تصمیم می گیرید چطور با یک وضعیت استرس زا روبرو شوید.