در یکی از ویدئوهای اتکینسون، او با لبخندی احمقانه روی لب در حال راه رفتن است، اما ناگهان به یک درخت برخورد میکند. کمدی بزنبکوب (Slapstick) دیگر از این سادهتر نمیشود. این کلیپ به یکی از برنامههای کمدی دههی ۷۰ به نام این اخبار نه شب نیست (Not the 9 O’Clock News) تعلق دارد. ویژگیای که این کلیپ کمدی را از شوخیای سادهتر فراتر میبرد، همان ویژگیای است که باعث شده اتکینسون یکی از معروفترین کمدینهای دنیا شود: رفتار (Attitude).
همانطور که در عکسهای بالا میبینید، ما مردی ساده و بیآزار را میبینیم که متوجه میشود دوربینی در حال فیلم گرفتن از اوست. اول کمی معذب میشود و خجالت میکشد، ولی تا میآید از توجهی که به او معطوف شده لذت ببرد، تق! با صورت به درخت برخورد میکند.
اتکینسون از لحاظ استعداد در طنز فیزیکی با بزرگانی چون چارلی چاپلین (Charlie Chaplin)، باستر کیتون (Buster Keaton) و ژاک تاتی (Jacques Tati) قابلمقایسه است، اما چیزی که او را از همردههای خود متمایز میکند، استعداد ذاتیاش در شخصیتپردازی و شخصیتسازی بیکلام است.
او علاوه بر قابلیت در انجام کارهای فیزیکی بامزه، قادر است این کارها را طوری انجام دهد که نمایانگر یک رفتار باشد.
اتکینسون در ادامهی حرفهای قبلیاش میگوید: «چیزی که منو به خنده میاندازه شخصیتها هستن. آدمهایی که نمایندهی واقعیتی هستن.
این واقعیت ممکنه دیوونگی، بامزگی، عجیب بودن، بیادب بودن یا بلاهت باشه، ولی چیزیه که میشه باهاش همذاتپنداری کرد. وقتی این واقعیتو ببینید و درک کنید، پیش خودتون میگید من توی چنین موقعیتی بودم.
من قبلاً چنین چیزیو تجربه کردم. من قبلاً همچین کسیو توی قطار دیدم. شاید اصلاً اون کس خودتون باشید و ترجیح داده باشید اون ویژگی خاص رو مخفی نگه دارید.
ولی وقتی میبیند یکی داره شما رو با مهارت تمام به تصویر میکشه، به خنده میافتید. من که خودم اینطوریم.»
دلیل اصلی شهرت جهانی اتکینسون شخصیت مستر بین است، شخصیتی که حرکات طنز بیکلام او یادآور فیلمهای کمدی صامت است.
مستر بین برای اولین بار در سیتکامی بریتانیایی معرفی شد که در عرض شش سال فقط ۱۵ اپیزود از آن تولید شد.
بیشتر آمریکاییها مستر بین را از فیلمهایی که پس از پایان سیتکام ساخته شدند به خاطر دارند، اما مستر بین با فرمت سریال بیشتر جور بود تا سینما.
در فیلمها از میزان جذابیت او کاسته شد. اتکینسون برای به رخ کشیدن استعداد خود به چیزی بیش از یک نمای ثابت احتیاج ندارد.
برخلاف چاپلین و کیتون، اتکینسون کارگردان نیست. او فقط و فقط بازیگر است. برای همین است که اتکینسون به هنگام اجرای نمایش زنده، وقتی که رو در روی تماشاچی ایستاده است، حسابی گل میکند.
اجراهای زندهی اتکینسون بامزه هستند، اما نقطهی قوتشان طرز رفتار او به هنگام اجراست. بهعنوان مثال:
در یک اجرا او نقش شیطان را بازی میکند و به شوخی میگوید: «اینجا همهچی غیررسمیه، و البته جهنمی.» (We try to keep things informal here, as well as infernal).
و سپس با حالتی خودسرزنشگرانه میگوید: «این یه شوخی کوچولو بود.» (That’s just a little joke). این خودسرزنشگرانه بودن نمونهای از رفتاریست که از آن صحبت میکردیم.
در اجرایی دیگر، او نقش معلمی را بازی میکند که دارد حضور غیاب میکند. نکتهی طنز این سناریو اسم احمقانه و خندهدار بچههاست (Anus, Assbandit, Aymadick). در این قسمت اتکینسون رفتار یک مدیر مدرسهی خشک و جدی را اتخاذ میکند.
در اجرایی دیگر، او نقش کشیشی عاقد را در مراسم ازدواج ایفا میکند. در این قسمت او میگوید:
«خیلی از تازهعروسها میان سراغم و از من میپرسن: «پدر، حکم کلیسا راجعبه [یک عمل جنسی ناجور] چیه؟»
و من در جواب براشون خاطرهی روز دلانگیزیو تعریف میکنم که این سوال برای اولین بار از من پرسیده شد.»
در این اجرا اتکینسون بسیار مهربان و ریلکس به نظر میرسد و حین بیان این جملات مضحک نان عشای ربانی را در شراب فرو میکند و آن را گاز میزند.
در چنین اجراهایی، برای انتقال رفتار، لحن کمدین باید بینقص باشد، چون قلب شوخی نه شاهبیت (Punchline) آن، بلکه شخصیتسازی کمدین از نقشی است که ایفا میکند.
کشیشی که نان عشای ربانی را در شراب فرو میکند، مدیر مدرسهی خشک و جدی، شیطانی که به هنگام ادای شوخیای خنک، سرش را با حالتی خودسرزنشگرانه کج میکند، همه حاکی از این هستند که در اجراهای بالا، شوخی اصلی شخصیتیست که اتکینسون در برابر دیدگاه تماشاچی به تصویر میکشد.
اتکینسون راجعبه قواعد طنز بصری مستندی (یا بهتر است بگوییم انشای ویدئوییای) به نام خندیدن اهمیت دارد (Laughing Matters) ساخته است.
اتکینسون در این مستند راجعبه فلسفهی کاری خود میگوید: «تخصص من کمدی شخصیته (Comedy of Personality)، نه کمدی عملی (Comedy of Gags). هدف من انجام دادن کارای بامزه نیست؛ هدف من انجام دادن کارای عادی به شکلی بامزهست.»
کمدی شخصیت برای شخص اتکینسون هیجانانگیزترین نوع کمدیست و استعداد او نیز در این نوع کمدی از هر نوع کمدی دیگری بیشتر است.
اتکینسون در یکی از اجراهای خود کمدی شخصیت را به خالصترین حالت خود میرساند.
در این اجرا، گویندهای نقشی را با صدای بلند اعلام میکند.
مثلاً: ۱. قاصدی که میخواهد خبر خوب بدهد
۲. قاصدی که میخواهد خبر بد بدهد
۳. قاصدی که میخواهد خبر خوب بدهد، غافل از اینکه خبرش بد است.
اتکینسون از پشت پرده بیرون میآید و نقش را اجرا میکند. اجرای او بهکل از رفتارسازی و شخصیتسازی تشکیل شده است. در اجرای او از شوخی و شاهبیت خبری نیست. تنها چیزی که میبینیم، شخصیت است.
جلب کردن توجه تماشاچیان با چنین نوع کمدیای نیازمند دقتی فوقالعاده است. کسانی که قادر به این کار هستند، صاحب سبکی هستند که هیچکس نمیتواند از آن تقلید کند.
این قضیه آیرونیک (Ironic) است، چون کمدی فیزیکی نیازمند تسلط کامل به تقلید صدا و صورت و دانش زیاد راجعبه رفتارهای انسانیست.
کمدینهای فیزیکی از کوچکترین چیزها طنز استخراج میکنند، مثلاً از نحوهی خستگی در کردن یک شخص، طرز تلفظ یک واژه از زبان شخصی دیگر (در یک کلیپ اتکینسون با تاکید روی Wh در واژهی Whence خندهی تماشاچیان را برمیانگیزد)، نحوهی نواختن پیانو یا حتی نحوهی نگاه کردن/سر تکان دادن ملیتی خاص.
کمدی فیزیکی بر پایهی مشاهدهی دقیق رفتارهای انسانی بنا شده است. از این لحاظ، کمدینها نیز مثل آنتروپولوژیستها هستند، با این تفاوت که آنتروپولوژیستها مشاهداتشان را در ژورنالهای آکادمیک منتشر میکنند، ولی کمدینها این مشاهدات را به هجو تبدیل کرده و از آن بهعنوان بهانهای برای خنداندن مردم استفاده میکنند.
با اینکه سابقهی تحصیلی اتکینسون نشان میدهد او برای تبدیل شدن به یک آنتروپولوژیست شایسته واجد شرایط بود، اما دوستداران طنز باید خوشحال باشند که او راه دیگر را برگزید.