بلانشت در سال ۱۹۶۹ با پدری امریکایی و مادری استرالیایی در آیونهو در
حومهی شهر ملبورن بهدنیا آمد. پدرش افسر نیروی دریایی امریکا بود و
زمانیکه کشتیشان در ملبورن دچار مشکل شده بود با مادر کیت آشنا شد. وقتی
کیت ۱۰ساله بود، پدرش بر اثر حملهی قلبی درگذشت تا مادرش بهتنهایی او و
خواهر و برادرش را بزرگ کند. کیت در کودکی علاقهی زیادی به پوشیدن
لباسهای پسرانه داشت و حتی یک بار در نوجوانی سرش را کاملاً تراشید.
همزمان با تحصیلش در رشتههای اقتصاد و هنرهای زیبا در دانشگاه ملبورن در
یک آسایشگاه سالمندان مشغول به کار شد. اما بعد از یک سال از دانشگاه اخراج
شد و تصمیم گرفت به سفر برود.
در مصر به او پیشنهاد شد در نقشی فرعی در یک
فیلم مصری بازی کند و او چون به پول نیاز داشت پذیرفت. این تجربه چنان
برایش جذاب بود که در بازگشت به استرالیا به سیدنی رفت و در انستیتو ملی
هنرهای دراماتیک ثبتنام کرد تا حرفهی بازیگری را پی بگیرد.
همزمان با فارغالتحصیلی در سال ۱۹۹۲
نخستین نقش اصلی تئاتریاش را در برابر جفری راش در نمایش «اولیانا» اثر
دیوید ممت و برای کمپانی تئاتر سیدنی بازی کرد. همان سال قرار شد در نمایش
«الکترا» اثر سوفوکل نقش «کلوتایمنسترا» همسر «آگاممنون» را بازی کند که
چند هفته بعد از شروع تمرین بازیگر نقش اصلی (الکترا) از کار کنار کشید و
کارگردان بلانشت را جایگزین او کرد تا او در فرصتی منحصربهفرد بهچشم
بیاید. سال بعد برای بازی در دو نمایش «کافکا میرقصد» و «اولیانا» دو
جایزهی بهترین بازیگر تازهوارد و بهترین بازیگر زن انجمن منتقدان تئاتر
سیدنی را گرفت تا اولین بازیگری باشد که در یک سال در هر دو رشته جایزه
میگیرد.
ترقی با شتابی باورنکردنی در انتظار او بود.
بعد از بازی در دو مینیسریال، در سال ۱۹۹۷ در نخستین فیلمش «جادهی بهشت»
با گلن کلوز و فرانسیس مکدورمند همبازی شد. در همان سال نخستین نقش
اصلیاش را در فیلم «اسکار و لوسیندا» در برابر ریف فاینز بازی کرد.
بلانشت تا اینجا در کشور خودش استرالیا به
شهرت دست یافته بود، اما این برایش کافی نبود. بازی در نقش ملکه الیزابت
اول در فیلم «الیزابت» (۱۹۹۸) بهکارگردانی شکهار کاپور هندی، او را بدل به
یک ستارهی واقعی کرد. او برای این فیلم جوایز گلدنگلوب و بفتا را بهدست
آورد و نامزد اسکار شد، اما اسکار را در رقابتی نزدیک به گوئینت پالترو
بازیگر «شکسپیر عاشق» باخت که در بفتا بر او غلبه کرده بود، اما در
گلدنگلوب هر دو جایزه گرفته بودند.
اینگونه کسی که ۱۰ سال پیشتر به بازیگری
فقط در رؤیاهایش میاندیشید بهعنوان یک ستارهی تمامعیار سینما پا به قرن
بیستویکم گذاشت.
بلانشت در طول دو دهه ۱۵۱ جایزهی بازیگری
برده و نامزد ۱۸۴ جایزهی دیگر شده است که از مهمترین آنها میتوان به دو
اسکار از مجموع هفت نامزدی، سه گلدنگلوب از مجموع ۹ نامزدی، سه بفتا از
مجموع هفت نامزدی و یک جایزهی بازیگری از جشنوارهی ونیز، اشاره کرد.
چهار فیلم برتر این بازیگر موفق را مرور میکنیم:
من آنجا نیستم (I’m Not There) (۲۰۰۷)
کیت بلانشت در این درام زندگینامهای
بهکارگردانی تاد هینز، در کنار کریستین بیل، مارکوس کارل فرنکلین، ریچارد
گییر، هیث لجر و بن ویشاو، شش چهره از باب دیلن، خواننده و آهنگساز
امریکایی را بهنمایش میگذارند. بلانشت در این فیلم در نقش «جود کوئین»
بازی میکند، یک خوانندهی موسیقی فولک که نمایندهی یکی از این وجوه
شخصیتی دیلن است. کوئین نجسم دیلن در سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ است، وقتی که در
جشنوارهی موسیقی فولک نیوپورت از گیتار الکتریک استفاده کرد و هو شد.
شاخصترین وجه فیلم را با تمام پیچیدگیهای
رواییاش میتوان بازی درخشان کیت بلانشت دانست که در جشنوارهی ونیز
تکجایزهی این فیلم یعنی جام ولپی بازیگری را بهدست آورد و یکصدا مورد
ستایش منتقدان قرار گرفت. بلانشت تقریباً باقی مهمترین افتخارات این فیلم
را هم خودش یکتنه کسب کرد: جایزهی گلدنگلوب و نامزدی بفتا و اسکار. در
سالی که بلانشت برای دو فیلم «الیزابت: عصر طلایی» و «من آنجا نیستم» هم
برای اسکار بازیگر زن نقش اصلی و هم نقش مکمل نامزد بود، دستخالی مراسم را
ترک کرد تا ماریون کوتیار برای بازی بهیادماندنیاش در «زندگی گلگون» و
تیلدا سوئینتن برای «مایکل کلیتون» با اسکارهای بازیگری عکس بگیرند.
هوانورد (The Aviator) (۲۰۰۴)
بلانشت و یک درام تاریخی و زندگینامهای
دیگر؛ این بار بازی در نقش کاترین هپبورن ستارهی بینظیر سینمای کلاسیک ـ
که دو روز پیش تولدش بود ـ در فیلمی از مارتین اسکورسیزی دربارهی
جاهطلبیهای هوارد هیوز با بازی لئوناردو دیکاپریو. کیت بکینسیل هم در
این فیلم در نقش اوا گاردنر بازی میکند. این فیلم موفق اسکورسیزی بالغبر
۲۱۴میلیون دلار فروش کرد و در ۱۱ رشته نامزد اسکار شد و به پنج جایزه رسید.
ازجمله کیت بلانشت در دومین نامزدی اسکارش، شش سال پس از «الیزابت»
بالاخره توانست این جایزه را بهدست آورد. بلانشت با این جایزه به تنها
بازیگری بدل شد که برای ایفای نقش بازیگر دیگری که خودش برندهی اسکار بود،
اسکار میگیرد.
جزمین غمگین (Blue Jasmine) (۲۰۱۳)
بلانشت در این کمدی سیاه وودی آلن در نقش
زنی بهنام «جزمین» بازی میکند که در منهتن نیویورک زندگی مرفهی داشته و
حالا با از دست دادن ثروت هنگفتش ناچار شده به خانهی خواهرش «جینجر» که از
طبقهی کارگر است و آپارتمانی محقر در سانفراسیسکو دارد نقلمکان کند.
فیلم بیش از هرچیز ما را بهیاد نمایشنامهی «اتوبوسی بهنام هوس» تنسی
ویلیامز میاندازد و بازی بلانشت در «جزمین» همان پیچیدگیهای نقش «بلانش»
در آن نمایشنامه را دارد. بلانشت در سال ۲۰۰۸ این نقش را در سیدنی روی
صحنهی تئاتر برده بود و با ظرافتها و چالشهای آن بهخوبی آشنا بود و از
همین رو بازی بسیار تحسینبرانگیزی را در «جزمین غمگین» بهنمایش گذاشت و
شش سال پس از ناکامی بزرگ در اسکار ۲۰۰۸، دومین اسکارش را این بار در نقش
اصلی بهدست آورد و بر رقبای قدری مثل مریل استریپ (آگوست: اوسیجکانتی)،
جودی دنچ (فیلومنا)، ساندرا بولاک (جاذبه) و ایمی آدامز (حقهبازی
امریکایی) چیره شد. بلانشت بعد از این فیلم یک بار دیگر برای فیلم «کارول»
(۲۰۱۵) نامزد اسکار شد که جایزه را به بری لارسن بازیگر «اتاق» واگذار کرد.
الیزابت (Elizabeth) (۱۹۹۸)
نقطهی عزیمت شگفتانگیز کیت بلانشت را شاید
بتوان مهمترین فیلمش تا به امروز هم دانست. ایفای نقش ملکه الیزابت اول،
راه را برای او گشود تا در ایفای نقشهای زندگینامهای و تاریخی بدل به
چهرهای موفق شود. او حتی در دنبالهی این فیلم هم با عنوان «الیزابت: عصر
طلایی» هم بازی کرد و برای این فیلم هم نامزد اسکار شد تا تنها زنی باشد که
در کنار پنج بازیگر مرد، برای ایفای یک نقش در دو فیلم دو بار نامزد اسکار
میشود. فیلم «الیزابت» نخستین سالهای حکمرانی ملکه الیزابت اول را
بهنمایش میگذارد که پس از مرگ خواهر ناتنیاش مری اول که را زندانی کرده
بود به قدرت میرسد. کاپور کارگردان فیلم در ابتدا قصد داشت از امیلی
واتسون انگلیسی برای ایفای نقش ملکه استفاده کند که با رد شدن این پیشنهاد،
کیت بلانشت استرالیایی تاجگذاری کرد.