۱۰- نوزدان منحرف مادرخوار
مایت (کنه) موسوم به Adactylidium چنان سیکل زندگی سریعی دارند که هنگام تولد خود حامله اند. این مایتها با خوردن تخم حشرات بالدار بسیار ریزی به نام thrips که طول آنها کمتر از ۱ میلیمتر است خود را زنده نگه میدارند. یک تخم تنهای این حشره میتواند تمام انرژی و مواد مغذی که یک مایت برای تمام طول زندگی اش نیاز دارد را تامین نماید. همچنین، همین یک تخم انرژی لازم برای مایت به منظور بارداری و به دنیا آوردن فرزندش را نیز تامین خواهد کرد. دوره زندگی کنه از درون شکم مادر آغاز میشود. تخمها در درون شکم مادر باز شده و به تولد ۶ تا ۹ مایت ماده و یک مایت نر منجر میگردد.
این لاروها شروع به خوردن بافتهای بدن مادر خود میکنند. سپس در حالی که هنوز در درون اسکلت بدن مادرشان هستند به کنههای بالغی تبدیل میشوند. در شکم مادر، کنه نر با خواهران خود جفتگیری کرده و آنها را باردار میکند. کنههای ماده که اکنون تخمهایی بارور شده را در شکم خود دارند از بدن مادر خارج شده و دنبال تخم حشره برای تامین انرژی خود میروند. کنه نر که کار و رسالت خود را انجام داده، دیگر تلاشی برای خوردن غذا نکرده و خیلی زود و ساده میمیرد. کنههای ماده نیز منتظر میمانند تا فرزندانشان از درون آنها را بخورند.
۹- پستانداران تخم گذار
همه ما در مدرسه یاد گرفته ایم که یکی از ویژگیهای پستانداران این است که نوزاد خود را زنده به دنیا میآورند. اما هیچ کس سخنی از رده تک سوراخیان (monotremes) که شاخهای فرعی از پستانداران است در دوران مدرسه نشنیده است. این گروه از پستانداران به خاطر تخم گذار بودن از دیگر پستانداران متمایز هستند.
امروزه تنها ۵ گونه از تک سوراخیان وجود دارند: پلاتی پوس نوک اردکی و ۴ گونه از اکیدنهها (نوعی مورچه خوار). تخمهای تک سوراخیان بسیار کوچک بوده و به جای پوسته سخت، دارای یک پوسته چرمی نرم هستند. جانور تک سوراخی مادر روزها روی تخم خود میخوابد تا بالاخره نوزاد از تخم خارج شود. سپس، در مورد اکیدنه ها، نوزاد خود را به کیسه زیر شکم مادر میرساند.
در مقایسه با دیگر پستانداران، نوزاد تازه از تخم بیرون آمده بسیار کوچک و ناتوان است. برای چندین ماه این نوزاد در داخل کیسه مادر باقی مانده و از پستان مادر که در درون کیسه است شیر مینوشد. در نهایت این نوزاد آنقدر رشد میکند که مادرش او را در نقبی که زده اند قرار میدهد و هر چند روز یک بار برای تغذیه او به سوراخ باز میگردد تا اینکه نوزاد به اندازه کافی بالغ شده و میتواند به تنهایی به زندگی خود ادامه دهد.
۸- بزرگ شدن در دهان مادر
ماهیها هیچوقت به عنوان والدین خوبی شناخته نشده اند. آنها (ماهیهای نر و ماده) اغلب تخم هایشان را در آب رها کرده و این تخمها پس از بارور شدن به حال خود رها میشوند که بدین ترتیب شانس نوزاد ماهی برای زنده ماندن بسیار کم میشود.
درست است که برخی از انواع ماهیها نیز از تخم و نوزادان کوچک خود دفاع میکنند، اما برخی از ماهیها نوزدان خود را رها نمیکنند. این ماهیها که با نام «دهان پرور» (mouthbrooder) شناخته میشوند، تخم هایشان را در دهانشان حمل کرده تا اینکه نوزادان از تخم بیرون آمده و تا زمان بلوغ، نوزدان بیشتر اوقات در دهان مادر حضور دارند.
در برخی از گونه ها، مانند آرواره ماهی مرواریدی، این پدر است که تخمها را در دهان دارد. در طول دوران رشد، پدر از تخمهای خود مراقبت کرده و چیزی نمیخورد تا نوزدان از تخم خارج شوند. در ماهیهای سیکلید آفریقایی، اما، این مادر است که چنین وظیفهای را بر عهده میگیرد و ممکن است تا بیش از ۳۵ روز نتواند غذا بخورد. وقتی که تخمها باز شوند، او نوزادانش را در آب رها میکند تا خود به دنبال غذا بروند، اما در صورت احساس خطر میتواند با ایجاد سیگنالهای خاصی آنها را فرا خوانده و در دهانش به آنها پناه دهد. اما متاسفانه این تاکتیک نیز همیشه نمیتواند حفاظت کاملی از نوزادان داشته باشد.
گربه ماهی کوکو به ماهیهای سیکلید حمله کرده و آنها را وادار میسازد که تخم هایشان را بیرون بریزند. وقتی که سیکلید مادر دوباره شروع به جمع کردن تخم هایش در دهان میکند، گربه ماهی تخمهای خود را نیز در میان آنها مخفی میکند. تخمهای گربه ماهی خیلی زودتر از تخمهای خود سیکلید باز میشوند و پس از تولد از تخمهای سیکلید که هنوز باز نشده اند تغذیه میکنند بدون این که خطری آنها را تهدید کند.
۷- بزرگ کردن نوزاد در معده
گاهی اوقات دهان به اندازه کافی برای بزرگ کردن نوزاد امن نیست. برخی از انواع قورباغه ها، تخم هایشان را در معده خود نگه میدارند. قورباغه مادر پس از رها کردن تخم هایش، آنها را میبلعد. هر قورباغه مادر ممکن است تا ۴۰ تخم را بخورد، اما بیشتر از ۲۰ قورباغه از آنها به وجود نخواهد آمد، زیرا ظاهراً اسید معده، نیمی از این تخمها را هضم میکند. برای جلوگیری از حل و هضم شدن، تخم و نوزادی که از آنها بیرون میآید، نوعی ماده چسبناک از خود ترشح میکند که تولید
اسید در معده مادر را متوقف میسازد. به همین دلیل در طول دوره رشد نوزاد در شکم مادر، قورباغه مادر نمیتواند چیزی بخورد. با رشد نوزاد، حجم معده نیز افزایش یافته تا جایی که بچه قورباغه بخش اعظم ساختار بدنی مادر را اشغال میکند. حتی برای اینکه فضای کافی برای رشد بچه قورباغهها وجود داشته باشد، ریههای مادر نیز از کار افتاده و از بین میروند. اینجاست که مادر مجبور میشود از طریق پوستش نفس بکشد. بعد از ۶ هفته، در نهایت مادر نوزدان کاملاً رشد کرده اش را رها میکند.
شوربختانه در طی دهه ۱۹۸۰ دو گونه از این نوع قورباغهها منقرض شدند. اما در سال ۲۰۱۳، دانشمندان تلاشهای خود برای بازگرداندن این قورباغههای جالب را آغاز کردند. با استفاده از تکنیک کلون سازی، آنها توانستند جنین زنده این قورباغهها را تولید کنند و این امیدواری وجود دارد که قورباغههای مادر بزودی بتوانند بار دیگر تخمهای خود را ببلعند.
۶- سه آلت تناسلی ماده
کانگوروهای ماده و برخی از دیگر جانوران کیسه دار، سیستم تولید مثلی دارند که در ابتدا کمی گیج کننده به نظر میرسد، اما در واقع دلیل اصلی تولید مثل سریع آن هاست. به جای یک دستگاه تناسلی ماده (مهبل) تنها (منفرد)، کانگوروهای ماده سه دستگاه تناسلی دارند. دو دستگاه تناسلی مجاور دیگر برای رساندن اسپرم به درون رحم که آنها هم دو تا هستند استفاده میشود، در حالی که نوزاد کانگورو از طریق دستگاه تناسلی وسطی وارد دنیای خارج از بدن مادر میشود. در واقع این کانگوروها دارای اندامهای تناسلی متعددی هستند که به آنها اجازه میدهد دائماً باردار باشند.
تخمک کانگورو ماده توسط اسپرم کانگورو نر بارور شده و پس از ۳۳ روز به شکل یک نوزاد بسیار کوچک و رشد نیافته از دستگاه تناسلی مادر خارج میشود. این نوزاد صورتی، کور و چروکیده باید از طریق چنگ زدن به موهای مادرش خود را به کیسه روی شکم مادر رسانده و از غدههای پستان مانندی که در داخل این کیسه هستند تغذیه کند.
برای ۱۹۰ روز بعد، نوزاد در داخل این کیسه باقی مانده و پس از آن از کیسه خارج شده و تنها برای شیر خوردن به آن باز میگردد. سپس ممکن است کانگورو مادر بار دیگر باردار شده که آن نیز خزیده و خود را به کیسه مادر میرساند. مادر دو نوع شیر تولید میکند که یکی برای نوزاد تازه متولد شده و دیگری برای بچه کانگوروی بزرگتر مناسب است.
البته این پایان ماجران نیست، زیرا کانگورو مادر ممکن است در این شرایط نیز بار دیگر باردار شود، حتی در شرایطی که جای کافی برای جای دادن و تغذیه نوزاد سوم ندارد. در این شرایط، جنینهای جدید در مرحلهای شبیه رشد متوقف شده در یکی از رحمها باقی میمانند و تنها در صورتی که جایی در کیسه مادر باز شود، اجازه ادامه رشد به جنینهای دیگر داده میشود.
۵- تولد از طریق شبه آلت
تشخیص کفتار خالدار ماده در طبیعت وحشی کار بسیار سختی است. این موضوع به دلیل خجالتی بودن آنها نیست بلکه بسیار فراتر از آن، زیرا آنها دارای یک دستگاه تناسلی دارند که به یک آلت ۱۸ سانتیمتری شبیه است. در واقع این شبه آلت تمام کارهایی که یک آلت نرینه واقعی قادر به انجام آن است را انجام میدهد، حتی حالت نعوظ پیدا میکند، اما اسپرمی از طریق آن منتقل نمیشود.
به منظور جفتگیری، کفتار ماده باید شبه آلت خود را جمع کند و کفتار نر نیز با وارد کردن آلت خود در این مجرا، اسپرم را به درون آن منتقل میکند. از آنجایی که نوزاد کفتار از طریق همین مجرا به دنیای میآید، وضع حمل در کفتارهای ماده بسیار سخت و دردناک است. در واقع یک نوزاد ۱٫۸ کیلوگرمی باید از طریق یک مجرای باریک که تنها ۲٫۵ سانتیمتر فضا دارد عبور کرده و به بیرون از بدن منتقل شود. در کفتارهای مادهای که برای اولین بار وضع حمل میکنند، احتمال این که نوزاد در این مجرای باریک شبیه آلت گیر کرده و بمیرد ۶۰ درصد برآورد شده است. از این رو میتوان گفت که کفتارهای ماده در اکثر موارد، اولین مورد حاملگی خود را با شکست مواجه شده و فرزندشان را از دست میدهند.
اما مشکل به همین جا ختم نمیشود، زیرا اگر این نوزاد مرده یا زنده از طریق این مجرا خارج نشود، میتواند عواقب مرگباری برای مادر نیز داشته باشد. وقتی که اولین نوزاد به دنیا میآید باعث پاره شدن مجرای شبه آلت میشود و پس از آن زخمهایی در محل پارگی ایجاد میگردد که زایمانهای بعدی را تسهیل میبخشد، زیرا باعث اتساع و کشسانی بیشتر مجرا میشود. هنوز دانشمندان دلیل وجود چنین شبه آلت دردسرسازی در میان کفتارهای ماده را کشف نکرده اند.
۴- زایمان جنس نر
در بسیاری از گونههای جانوری که در آنها از تخمها در بدن محافظت میشود، این مادر است که وظیفه مراقبت و تغذیه نوزادان در طول بارداری را بر عهده میگیرد. در مورد اسبهای دریایی، لوله ماهی و اژدهای دریایی برگ دار، وظیفه مراقبت از تخمها تا مرحله بیرون آمدن نوزاد از تخم در درون بدن بر عهده گونه نر است. تمامی این گونهها یک مراسم جفتگیری طولانی مدت را طی میکنند که شامل ساعتها رقصیدن و پیچ و تاب بدن گونه نر و ماده در کنار هم است. از طریق این حرکات موزون است که آنها میتوانند حرکاتشان را با هم هماهنگ کرده و بدین ترتیب جنس ماده میتواند تخمک هایش را به دقت در کیسه جنس نر قرار داده و سپس محل را ترک کند.
در اسبهای دریایی نر، سپس این تخمکها بارور شده و درون یک محفظه گوشتی قرار میگیرند که جریان اکسیژن و مواد غذایی را برای تخمها تنظیم میکند. در نتیجه شکم اسب دریایی نر میتواند مانند شکم یک حیوان ماده در هنگام بارداری متورم شود، زیرا تا ۲٫۵۰۰ تخم میتوانند در درون شکم او در حال رشد باشند.
وقتی که نوزادان همگی از تخم خارج شوند، اسب دریایی نر از طریق انقباض ماهیچههای خود، نوزادان را در دل اقیانوس رها میکند. در این شرایط او آمادگی پذیرش تخمکهای جدید را دارد و هیچ علاقهای به نوزادانی که تا ساعاتی پیش حمل میکرد ندارد.
۳- تولد از طریق پوست
وزغ سورینامی (Pipa pipa) یک مادر بسیار مهربان غیرمعمول است. او که عادت دارد از ترس شکارچیان خود را در عمق آب مخفی کند، تا زمانی که نوزادانش آمادگی کامل برای زنده ماندن به تنهایی را نداشته باشند اجازه شنا کردن را به آنها نمیدهد. وقتی که یک وزغ سورینامی نر آماده جفتگیری میشود با صدایی خاص که از طریق استخوان گلویش ایجاد میکند آمادگی خود را به وزغهای ماده اعلام مینماید.
وقتی که وزغ ماده پیدایش میشود، وزغ نر روی پشت او پریده و تا ۱۲ ساعت به شکل دایرهای در درون آب چرخ میزنند. این حرکات به وزغ نر اجازه میدهد که تخمکها را بارور کرده و در پشت وزغ ماده نگه دارد. چرا ماندن تخمها در پشت وزغ ماده تا به این اندازه مهم است؟
زیرا این تخمها تا زمانی که به رشد کامل خود برسند در همین قسمت از بدن وزغ ماده باقی خواهند ماند. در ادامه بارداری، مادر پوستی به دور این تخمها ایجاد کرده و در واقع تخم هایش را در زیر پوست خود نگه میدارد. با رشد جنینها، میتوان حرکات و جست و خیزهای آنها را در زیر پوست مادر مشاهده کرد. وزغ سورینامی مادر حتی به بچههای خود اجازه نمیدهد که به شکل یک بچه وزغ از بدنش خارج شوند. وقتی که وزغها کاملاً رشد کرده و به یک وزغ کامل و توانمند تبدیل شدند با سوراخ کردن پوست پشت مادر، آزاد شده و به طور مستقل به زندگی خود ادامه میدهند و بدین ترتیب سوراخهای بزرگ در پوست وزغ مادر باقی میماند.
۲- خوردن خواهران و برادران
کمتری امیدواری در جنین انسانها این است که تلاش برای زنده ماندن را به پس از تولد موکول میکنند، اما در طبیعت استراحت کردن به این سادگی امکان پذیر نیست، حتی در شکم مادر. کوسه ببری دوران بارداری خود را با ۱۲ تخم بارور شده در شکمش آغاز میکند، اما معمولاً تنها دو بچه کوسه از آنها به وجود میایند. وقتی که تخمها باز میشوند، بچه کوسه بزرگتر خواهران و برادرانش را کشته و میخورد که به این عمل هم جنس خواری درون رحمی گفته میشود.
این همجنس خواری باعث میشود که تنها دو جنین باقی بمانند که یکی در رحم راست و دیگری در رحم چپ نگهداری میشوند. در ادامه هر یک از این بچه کوسهها به یک کوسه ۱ متری تبدیل میشوند که توانایی زندگی به صورت مستقل را دارند.
همچنین کوسه مادر تخمهای بارور نشدهای را برای تغذیه جنینها در طی ۹ ماه حاملگی اش در درون رحم نگه میدارد. این سبک از بارداری و زایمان باعث شده که کوسه ببری بیشترین شانس را برای داشتن فرزندانی قوی داشته باشد. کوسه مادر با تعدادی کوسه نر جفتگیری میکند، اما با اجازه دادن به نوزادانش برای خوردن خواهران و برادران خود در درون رحم، تنها ژنها قوی زنده مانده و به نسلهای آینده منتقل میشوند.
۱- هیولاهای داروین
داروین بر این عقیده بود که تنها تکامل باعث میشود که گونههای جانوری شرور و موذی وجود داشته باشند. زنبورهای انگل بسیار پرتعداد بوده و اکثر بی مهرگان را هدف خود قرار میدهند. از عنکبوتها گرفته تا پروانهها و دیگر زنبوریان انگلی، این بی مهرگان بیچاره را شکار کرده و تخمهای خود را در بدن آنهایی که هنوز زنده هستند جای میدهند.
برخی با استفاده از سم، این میزبان نگون بخت را فلج میکنند و آنها با بدون قدرت تحرک به حال خود رها میکنند تا لاروهای زنبور بتوانند از درون آنها را خورده و رشد کنند. برخی دیگر به هزارپایان حمله کرده تا تخمهای آنها بتوانند از شکاری که توسط هزارپا بدست میآید استفاده کرده و رشد کنند. این لاروها معمولاً مواد شیمیایی آزاد میکنند که کنترل مغز میزبانشان را بدست گرفته و بدین ترتیب شانس آنها برای زنده ماندن بسیار زیاد میشود.
در برخی از موارد این لاروها چنان میزبان خود را در کنترل میگیرند که برای مثال، در مورد عنکبوتهای میزبان، آنها یک پیله را به دور لارو انگل خود میتنند. میزبان هر که باشد، پایان کار یک چیز است و آن اینکه در نهایت لارو رشد کرده به شکل یک زنبور بالغ از درون بدن میزبان بیرون میآید.