به گزارش راگامگ ؛ ۲۸ اکتبر، روز جــهانی پویانمایی است. پویانمایی، هنرِ جان بخشیدن به تصاویر و اشیاست. هنر و مهارتی که معمولا به خلق محصولی تصویری میانجامد و مخاطب را با خود به دنیای رنگ و خیال و رویا میبرد. هنری که تاریخچهاش به هزاران سال قبل برمیگردد؛ زمانی که انسانهای غارنشین سعی میکردند با ترسیم و ثبت چندین تصویر از یک جانور روی دیوار غارها، حرکت را القا و تصاویر متحرک خلق کنند.
هرچند تصویر ذهنی بیشتر ما از پویانمایی، کارتونهایی است که از کودکی تا بزرگ سالی از تلویزیون و اینروزها شبکههای نمایشخانگی با تکنیکهای رایانهای دیدیم و میبینیم اما این هنر شامل آثاری با تکنیکهای استاپموشن، کاتاوت و موشنگرافیک هم میشود که علاوه بر پر و بال دادن به تخیل و رویاپردازیِ مخاطب، معمولا بارِ آموزشی و آگاهیبخشی هم دارد. ما بچههای دهههای قبل، با «پینوکیو» یاد گرفتیم دروغ نگوییم، با «پسر شجاع» هوشیاری را یاد گرفتیم، با «ایکیوسان» فکر کردن قبل از انجامِ هر کاری و با «آنِت» بخشش و بزرگواری را.
حالا که علاوه بر این مناسبت، هالیوود ریپورتر هم از بازگشت محبوبترین زوج کارتونی دنیا یعنی «تام و جری» در قالب اثری جدید خبر داده است، بد نیست سرکی بکشیم به دنیای فانتزی پویانماییهای جذاب بچگیمان و یادی کنیم از تعدادی از بهیادماندنیترین زوجهای کارتونی که ماجراهای شان، امتداد رویاهای مان در دنیای واقعی بود. در این میان، شاید جای خالی «تنتن و میلو»، «بل و سباستین»، «گربهسگ» و برخی دیگر به چشم بیاید که بهواسطه وجود مینیپرونده از مرورشان چشمپوشی کردیم.
لولک و بولک؛ آرام و خندان
یکی از زوجهای کارتونی دنیا که برای جوانانِ دههشصتی کشورمان، نوستالژیک و خاطرهانگیز هستند، «لولک» و «بولک» دو بــرادر تقریبا همسن و سال بودند که یکی ترکهای و کشیده و دیگری، تپل و کوتاه بود و در هر قسمت ۹ دقیقهای، در کنار هم ماجرای ساده و هیجانانگیز و کودکانهای را رقم میزدند: گردش خارج از شهر، ساخت یک کاردستی، آشنایی با یک آدم یا تصمیم به مراقبت از یک حیوانخانگی، از جمله قصههای ساده هر اپیزود از ماجراهای لولک و بولک بود. این دو شخصیت را یک طراح و کارگردانِ لهستانی با الهام از شخصیت و ماجراهای دو پسر خود، خلق کرد و برای اولین بار از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۶ از تلویزیون لهستان پخش شد و جالب است بدانید در زمان پخش در لهستان، این دو شخصیت به حدی محبوب شدند که به صورت انبوه بهشکل اسباب بازی، پوستر و پازل درآمدند و حتی هم اکنون، نمونههایی از آنها در «موزه دوبرانوسکی»، موزه ملی لهستان برای بازدید وجود دارد. پخش این مجموعه تلویزیونی در ایران هم از اوایل دهه شصت شروع شد و با این که روند پخش منظم نبود، از محبوبیت زیادی بین کودکان و نوجوانان آن زمان برخوردار شد.
تام و جــری؛ عصبانیهای محبوب
شاید معروفترین، دوستداشتنیترین و البته پیرترین زوج کارتـونی دنیای پویانمایی، یک موشِ زبـل و ناقلا به اسم «جری» و یک گربه ساده و خنگ به اسم «تـام» باشند که ماجراها، رقابت، تعقیب و گریز و زد و خوردهایشان، دستمایه ساخت چندین مجموعه کارتونی شد. کارتونی که از روز اول تا امروز، هنوز و همچنان درباره وجود رگههای خشم و خشونت در آن، حرف و حدیث زیـاد است. اولین قسمتهای این مجموعهکارتونی، بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۸ میلادی توسط شرکت «مترو گلدوین مایر» تولید و بعدها، فصلهای دیگری از آن ساخته شد.
از آن جا که هر اپیزود این مجموعه، هم کوتاه بود و هم ماجرای مجزایی از قسمتهای قبل و بعد را دنبال میکرد، هروقت در کشورهای آمریکایی و اروپایی، در کنداکتور پخش برنامههای تلویزیون، جایی خالی میمانــد، یک قسمت از تام و جری پخش میشد.
همچنین به این دلیل که تام و جری دیالوگ چندانی نداشتند، به راحتی در دیگر کشورها ترجمه و دوبله و پخش میشد. پخش این مجموعه در کشورهای غیرانگلیسیزبان، از سال ۱۹۶۵ میلادی در ژاپن شروع شد و در دیگر کشورهای آسیایی ادامه یافت. جالب است بدانید ژاپنیها طی یک نظرسنجی ملی در سال ۲۰۰۵ که از گروههای سنی نوجوان تا بزرگ سالانِ ۶۰ ساله را شامل میشد، به تام و جری رتبه هشتاد و پنجم فهرست ۱۰۰ انیمه برتر تمام سالها را دادند.
پت و مت؛ خنگهای خوشبین
خنگترین، خوشحالترین، روی اعصابترین و در عینحال محبوبترین زوج دنیای رنگارنگ آثار کودکانه که عروسکاند و ماجراهای شان با تکنیک استاپموشن که شاخهای از پویانمایی است شکل گرفته، «پت» و «مت» هستند. دو دوست خوشبین و خوشحال با اعتماد به نفس زیاد که در هر قسمت، شروع به انجام کاری میکنند اما هر بار در مشکلات بهوجود آمده توسط خودشان گیــر میافتند. منتها دلسرد و ناامید و خسته نمیشوند و سعی میکنند بیپروا، هر آن چه دور و برشان است تخریب و با استفاده از تمام امکانات شان، مشکل را حل کنند!
روند اجرای این طرحها و نتیجه نهایی که معمولا خلاقانه اما بسیار کثیف و دمدستی و بههم ریخته است، از ماجراهای پت و مت، مجموعه خندهدار و در عینحال اعصاب خرد کنی ساخته بود. جالب است بدانید در این مجموعه که محصول سال ۱۹۹۳میلادی کشور چک است، کلیه ابزاری که معمولاً برای انجام کارهای فنی توسط این دو شخصیت استفاده میشد مثل چکش، مته، انواع پیچ و مهره، گیره کار، متر و خطکش برایاندازهگیری و… در مقیاس کوچک و با دقت زیاد ساخته شده است.
پررنگترین وجه این مجموعه، ارائه دیدگاه خوشبینانه پت و مت به دنیا و زندگی بود. نمایش دلسرد نشدن این دو شخصیت از مشکلات و تلاش برایحلشان با روشهای تخیلی و نامتعارف! این مجموعه همینطور بهخاطر موسیقی زیبایش که توسط «پیتر اسکومال» ساختهشدهاست، خاطرهانگیز و بهیادماندنی شده است.
گوریلانگوری و بیگلیبیگلی؛ ۲ دوست عجیب
یک گوریل ۱۵ متریِ بنفش، خجالتی و خوشاخلاق را تصور کنید که عاشق «انگور» است و بعد از هر جمله که به زبان میآورد، میگوید: «انگـــــوری!». گوریلی که روی سقف خودروی رفیق شفیقاش «بیگلیبیگلی» که یک سگِ کوچولوست (گوریل و سگ چه ربطی به هم دارند و چطور میتوانند با هم آشنا شده باشند؟) مینشیند و با ون کوچک و جمع و جــورشان به کشورهای مختلف دنیا سفر میکنند و در این سفرها با ماجراهای زیادی روبهرو میشوند. هیکل بزرگ گوریل انگوری معمولا باعث میشود کسانی که او را پیشتر ندیدهاند از دیدنش شوکه شوند و بترسند و با ترس فریاد بزنند: «وای… گوووریل». اما در ادامه تحتتاثیر رفتار خوب او و دوستش قرار بگیرند و کنار بایستند تا گوریل بنفشِ ماجرا، به آنها کمک کنـد. این مجموعه کارتونی که محصول شبکه ABC است، در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ میلادی از این شبکه پخش میشد. منتها پخش آن در تلویزیون ایران از سال ۱۳۶۲ با دوبله صادق ماهرو و بداههگوییهای خلاقانهاش شروع شد و در ادامه، به محبوبیت زیادی بین کودکان و بزرگ سالان دست یافت.
سرندیپیتی و کُنــا؛ خوشقلبهای مهربان
یکی دیگر از زوجهای کارتونیِ مشهور و دوستداشتنی دنیا، پسربچه کوچکی به اسم «کُنا» و یک موجود اسطورهای به اسم «سرندیپیتی» هستند که ناخواسته وارد یک جزیره دورافتاده میشوند و در ابتدا رفتارهای غیردوستانهای از اهالی میبینند اما در ادامه با کمک و محبت به ساکنان جزیره، دوستانی پیدا میکنند، محبوب اهالی جزیره میشوند و ماجراهای زیادی از سر میگذرانند.
بچههای دههشصتی مخاطب این کارتون که با عنوان «پیلا پیلا» پخش میشد، به یاد میآورنــد که سرندیپیتی، موجودی شبیه دایناسور اما صورتی رنگ با چشمهای بسیار درشت بود که اتفاقا به خاطر معصومیت همیــن چشمها، با مخاطب کودک ارتباط برقرار میکرد و همه او را دوست داشتند.
ژاله علو، مدیر دوبلاژ این کارتون ژاپنی که محصول سال ۱۹۸۳ میلادی استودیو نیپون است، درباره این مجموعه به خبرگزاری مهر گفته: «یکی از دلایل محبوبیت سرندیپیتی بین بچهها و خانوادهها، بار عاطفی و مهربانی این شخصیت بود که با صدای خانم مریمشیرزاد بهعنوان گوینده این شخصیت، حسابی تاثیرگذار میشد.» جالب است بدانید واژه سرندی پیتی معنای جالبی دارد و به معنی اتفاق خوشی است که بدون این که انتظارش را داشته باشیم، بیخبر میافتد و ناگهان همه چیز را به طرز خارقالعاده و خوشایندی تغییر میدهد.
جولز و جـولی؛ ۲قلوهای ظلمستیز
جولز و جولی، از نوستالژیکترین و جذابترین زوجهای کارتونی دنیا هستند که سال ۱۹۹۱ میلادی در کشور فرانسه، خلق شدند و به نمایش درآمدنـد. دختر و پسر نوجوانی که در یک مکان و یک ساعت (از پدر و مادری متفاوت) بهدنیا آمدهاند و با گرفتنِ دست هم، به نیرویی ماوراءالطبیعه دست پیدا میکنند و مقدر شده به کمک آن، امپراتوریِ ظالم چین را نابود کنند! این مجموعه که نام فرانسویاش «دوقلوهای پایان جهان» بود و نام انگلیسیاش «دوقلوهای سرنوشت»، در ایران با عنوان «دوقلوهای افسانهای» به نمایش درآمد و در کنار «فوتبالیستها» و «کماندار نوجوان»، از محبوبترین کارتونهای ظهرجمعه در دهه ۷۰ بود. جولز و جولی با گرفتن دست یکدیگر به هفت قدرت مثل فریب دادن و گیج کردن اطرافیان، دیــوار کشیدن به دور خود، شکستن موانع، بلند کردن و جابه جایی اجسام، بهکارگیری ابزارهای مختلف، کنترل طبیعت و کنترل ذهن آدمها دست پیدا میکردند و به کمک آن، در هر قسمت به نحوی با عوامل ظلم و ستم به مبارزه میپرداختند.
دکتر مینا دادگستر روان شناس، وعدههای عجیب نامزدهای شوراهای دانشآموزی را تحلیل میکند
تصویری از مدرسه آرمانی بچه ها
عکسی این روزها در فضای مجازی دستبهدست میشود از شعارهای تبلیغاتی عجیبوغریب روی در و دیوار مدرسه. موعد ثبتنام شوراهای دانشآموزی است و داوطلبهای کم سنوسال مجلس شورا، به شیوه سال بالاترها شروع کردهاند به وعده و وعید دادن؛ «قول میدهم زمان زنگ ورزش را ۱۰برابر کنم»، «اردوی تفریحی دانشآموزی با هواپیما به خارج از کشور»، زیر هرکدامشان هم نوشته شده است: «رأی ما فلانی». یک عده، این رفتار بچهها را شوخی و شیطنت میدانند و عکس وعدههای غیرممکن بامزهشان را با شکلک خنده برای هم میفرستند.
عدهای دیگر معتقدند این شعارها معنا و مفهومی دارند و نباید ساده از کنارشان گذشت. دکتر مینا دادگستر، دانشآموخته روان شناسی، تحلیل مختصری از این اتفاق از منظر روان شناسی تعلیم و تربیت ارائه میدهد:
«ما میدانیم که لازم است یکسری مفاهیم از جمله انسانیت، صداقت و مسئولیتپذیری به بچهها منتقل شود تا کمکم به شکل ارزش در وجودشان نهادینه شود. این مفاهیم از طریق الگوها و اسوههاو یادگیری مشاهدهای به بچهها منتقل میشود. بیش از ۹۰درصد یادگیری در کودکان از طریق الگوهای مشاهدهای اتفاق میافتد. بچهها میبینند، تکرار میکنند و در اثر تکرار، یک رفتار و باور مشخص جزئی از سیستم ارزشیشان میشود.
الگوها، پدر، مادر، معلمها و افراد مهم برای کودک هستند که رفتارشان، ارزش و ضدارزش بودن مفاهیم را تعیین میکند. اسوهها افرادی سرآمد و برجسته در زمینههای مشخص هستند که ممکن است تحلیل شوند اما درستی و غلطی رفتارشان، چون بهعنوان افراد قابل قبول معرفی میشوند، آزموده نمیشود. الگوگیری هم، همانطور که گفته شد نه در سطح گفتار، بلکه از طریق عمل انجام میشود. این اولین تحلیلی است که درباره رفتارهای تبلیغاتی دانشآموزان به ذهن میرسد.
نکته بعدی این است که در جامعه ما، مسائل سیاسی با زندگی شخصی مردم بسیار درهمتنیده شدهاست. واکنش والدین و دیگر الگوها به سیاست، سیستم ارزشی بچهها را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی لازم است بچهها بتوانند درست و غلط را از هم تشخیص بدهند و ارزشها بهشکل غلط به آنها منتقل نشود. کودکان و نوجوانان، باید به عنصر «تفکر نقاد» مجهز شوند که یکی از مهارتهای ۱۰گانه زندگی است؛ یعنی باید یاد بگیرند هرچیزی را که میبینند و میشنوند بدون تحلیل و نقدکردن نپذیرند.
پیام دیگری که تصویر وعدههای دانشآموزان به ما میرساند، تصور آنها از مدرسه است. همانطور که ما آدمها، «من واقعی» و «من آرمانی» داریم، در سطح اجتماعی هم یک «جامعه کنونی» داریم و یک «مدینه فاضله». تصویر مدینه فاضله بچهها از مدرسه، همان چیزی است که در تبلیغاتشان به تصویر کشیدهاند؛ آنها به اینترتیب، رویاها و خواستههایشان را به بزرگ ترها نشان میدهند و این نکته قابل تاملی است».