راگامگ – سهیل بالینی: ما بهصورت روزمره در زمان سفر میکنیم. هر ثانیه و هر دقیقهای که میگذرد معادل حرکتی آرام به سمت آینده است. بااینحال پرسش بزرگ این است که آیا ما میتوانیم سرعت حرکت زمان را افزایش دهیم و یا گذر زمان را برای خودمان آنقدر کند کنیم که آینده، دور از دسترس نباشد؟
پیش از نگاه به حرکت در زمان باید به مفهوم زمان نگاهی بیندازیم. آیا زمان یک خط ثابت و در حرکت است؟ یا زمان از خطوطی موازی در کنار هم تشکیل شده که اتفاقاتی متفاوت را رقم میزنند. حتی فراتر از آن مفهوم زمان را میتوان با خطوطی متقاطع نیز تعریف کرد. با بررسی هرکدام از این تعاریف، تعریفی جدید از سفر در زمان و سفر به آینده پدید میآید.
فیزیکدانان در سالهای اخیر در موضوع سفر به گذشته نتوانستهاند به تعریفی واحد برسند. تعدادی از فیزیکدانان مشهور جهان، سفر به گذشته را امکانپذیر میدانند. تعدادی دیگر بر این باورند که سفر به گذشته با مفاهیم فلسفی، ذهنی و حتی جسمی زندگی انسان ناهماهنگ است. از سوی دیگر اغلب دانشمندان بزرگ علم فیزیک، شیمی، نجوم و پزشکی بر این باورند که سفر به آینده و دیدن زمانی فراتر از عمر طبیعی انسان، بهزودی امکانپذیر خواهد شد.
سرعت نور
یکی از مفاهیم اصلی سفر به آینده، استفاده از رسیدن و حرکت با سرعت نور، در فضایی خارج از کره زمین است. فیزیکدانان اعتقاد دارند که ساعت وقتی در سرعتی نزدیک به سرعت نور قرار بگیرد، کمی آرامتر حرکت میکند. یعنی اگر یک ساعت عقربهای را در نظر بگیرید، در چنین موقعیتی فواصل شنیدن صدای تیک به مقداری ناچیز افزایش پیدا میکند.
یعنی اگر یک فضاپیما زمین را با سرعتی نزدیک به سرعت نور ترک کند و در بلند مدت با افزایش سرعت، به سرعت نور برسد، در چنین حالتی میتواند در مدت زمان ۴۰ سال، به مرکز شناختهشده جهان هستی برود و به زمین برگردد. فاصلهای معادل ۶۰ هزار سال نوری در ۴۰ سال و با سرعت افزایشی این فضاپیما طی شده است. نکته فوقالعاده این است که در زمین ۶۰ هزار سال پشت سر گذاشته شده است. ۶۰ هزار سالی که برای این فضانورد تنها معادل ۴۰ سال از گذر عمر وی بوده است.
این موضوع را در نظر بگیرید که با فناوریهای امروزی، چنین سفری امکان پذیر نیست. ما هنوز نتوانستهایم فضاپیمایی با این خصوصیات تولید کنیم. نه سوخت مناسب سفری ۴۰ ساله و آن هم با سرعت نور در دسترس ما است و نه ما توانستهایم راهی را برای ذخیره سازی مواد غذایی در این سفر طولانی کشف کنیم. با تمامی این توضیحات فیزیکدانان بر این باورند که چنین سفری در آینده امکانپذیر خواهد شد و سفر به آینده نیز دور از دسترس نیست.
جاذبه و زمان
نظریه دیگری در مورد حرکت زمان در کنار نیروی جاذبه وجود دارد که میتواند روی مسیر خطی زمان تأثیر گذار باشد. دانشمندان بر این باورند که حرکت زمان در کنار نیروی جاذبه کندتر از فضایی است که در آن جاذبه وجود ندارد. حالا شما فضایی را در نظر بگیرید که به صورت کامل فاقد هرگونه جاذبهای است.
چنین فضایی درست برعکس یک سیاهچاله عمل میکند. بر اساس این نظریه قرار گرفتن در یک فضای فاقد جاذبه میتواند سرعت حرکت زمان را افزایش دهد. در سمت مقابل قرار گرفتن در فضایی با جاذبهای فراتر از زمین ممکن است توانایی خم کردن زمان را داشته باشد.
هرچند شواهد زیادی از وجود سیاهچالهها با جاذبهای بسیار قدرتمند وجود دارد، اثبات نظریه ذکر شده باز هم از دسترس انسان امروزی خارج است. هنوز وسیلهای ساخته نشده که بتوان با آن به نزدیکی یک سیاهچاله رفت. حتی اگر هم بتوانیم به چنین فاصلهای از یک سیاهچاله برسیم، امکان زنده ماندن در چنین جاذبهای برای انسان وجود ندارد.
علاوه بر این حتی اگر بتوانیم این فضاپیما را اختراع کنیم و در این موقعیت سخت زنده بمانیم، مشخص نیست در فضای فاقد نور سیاهچاله چه چیزی پیش روی ما قرار دارد؟ آیا امکانات ارتباطی انسان در چنین موقعیتی کار میکند؟ پاسخ فیزیکدانان به این پرسش منفی است.
تقاطع زمانی
مفهومی پیچیدهتر از زمان وجود دارد که ممکن است بتواند سفر به آینده و گذشته را تا حدود زیادی ممکن کند. تعدادی از فیزیکدانان بر این باورند که زمان مفهومی خطی است، اما نه یک خط صاف و بدون بازگشت. این دانشمندان اعتقاد دارند که حرکت زمان شکلی مارپیچ دارد و ممکن است خط زمان دوباره از روی خودش عبور کند.
یک ریل قطار را در نظر بگیرید که قطاری بزرگ و با واگنهایی به اندازه بینهایت از روی آن عبور میکند. حالا به این موضوع فکر کنید که این ریل در مکانی خاص میچرخد و دوباره به یک ایستگاه برمیگردد. در چنین حالتی دو بخش از قطار در این ایستگاه حضور دارند. واگنی که هنوز حرکت دورانی را طی نکرده و واگنی که این مسیر را پشت سر گذاشته است.
حالا مسافری را در نظر بگیرید که از واگن اول خارج میشود و به واگن دوم میرود. در این وضعیت مسافر مذکور مسیر دورانی ریل را تجربه نمیکند بلکه در مسیر ریل حرکتی سریعتر را انجام داده است. این موضوع میتواند حتی بر عکس باشد و کسی که یک بار مسیر دورانی را تجربه کرده، دوباره به این خط ریل بازگردد.
درصورتیکه زمان را ریلی متقاطع و مارپیچ در نظر بگیریم، ممکن است بینهایت ایستگاه تکراری در مسیر زمان وجود داشته باشد که بتوان با استفاده از این برخوردهای زمانی، در مسیر زمان حرکت کرد. فراتر از آن ممکن است این ریل قطار در ایستگاههایی به دو مسیر متفاوت برود و شخصی که مسیر شرق را انتخاب کرده است در ایستگاهی دیگر با مسیر غرب روبرو شود.
تقاطع زمانی مخالفان زیادی در جامعه فیزیک دارد، اما دانشمندان بزرگی مانند استیون هاوکینگ با ذهنی بازتر به این نظریه نگاه کردهاند و حرکت مارپیچی زمان را ناممکن نمیدانند. بسیاری از افراد تجربیاتی عجیب را از حرکت در زمان/مکانهایی متفاوت تعریف میکنند که با قوانین معمول دنیای ما اثبات پذیر نیست. آیا تجربیات متفاوت زندگی ما با حرکت مارپیچ زمان ارتباط دارد؟
اصحاب کهف
همه ما داستان اصحاب کهف را شنیدهایم. این داستان که در قرآن هم ذکر شده است به گروهی از افراد میپردازد که به دلایلی به یک غار ورود میکنند، به خواب میروند و سیصد و نه سال بعد از خواب بیدار میشوند. در واقع این افراد با سالم ماندن به مدت سیصد سال، توانستهاند زمانی خارج از دایره زندگی خود را تجربه کنند. مفهومی که با سفر در زمان هماهنگی دارد.
به این موضوع فکر کنید که به جای اینکه هر روز صبح از خواب بیدار شوید، هر صد سال یک بار آینده را تجربه کنید. این تجربه شاید با سفر به زمانی که شما تا امروز به آن فکر کردید متفاوت باشد، اما نتیجهای شبیه به حرکت در زمان را پدید میآورد.
چند دههای است که دانشمندان به خواب طولانیمدت انسان و یا حتی سالم نگهداشتن بدن انسان پس از مرگ فکر میکنند. مفهوم مرگ یک موضوع ثابت نیست و میتواند با گذر زمان تغییر کند. در گذشته کسی که نفس نمیکشید را مرده فرض میکردند. پزشکان با پیشرفت علم متوجه شدند که قطع تنفس به معنای مرگ نیست و راههایی برای احیا انسان وجود دارد. در دنیای امروزی مرگ کامل مغزی را بهعنوان مرگ میشناسند. تعریفی که ممکن است در آیندهای نزدیک تغییر کند و راه احیا برای مرگ کامل مغزی نیز کشف شود.
با چنین کشفیاتی تمامی مرگهای پیشین زیر سؤال میرود. در واقع فردی که در گذشته به خاطر قطع شدن نفس یا ایست قلبی مرده فرض شده، با مفاهیم امروزی زنده بوده و به دلیل نبود دانش کافی از زندگی حذف شده است. این نبود دانش کافی در مورد مرگ میتواند باور امروزی ما به مرگ را نیز زیر سؤال ببرد. آیا میتوان بدن انسان را تا زمان پیشرفت لازم پزشکی در فضایی خاص زنده نگه داشت؟ پاسخ بله است.
علم سرمازیستی (Cryonics) دانشی نوپا و تازه است که باور دارد امکان سالم نگهداشتن بدن انسان پس از مرگ امروزی وجود دارد. در این علم و در پروسهای سخت، بدن انسان در دمایی پایین نگهداری میشود تا بتوان در آینده و پیشرفت علم پزشکی، عمل احیا فرد سرمازیست انجام شود. در این عمل حساس که نیاز به سرعت عمل بسیار بالا دارد، خون انسان با مواد شیمیایی نگهدارنده جایگزین میشود.
تاکنون حدود ۳۰۰ نفر در شرایط سرمازیستی قرارگرفتهاند، اما آزمایش احیا فرد سرمازیست بر روی انسان انجام نشده است. در واقع هیچ انسانی بعد از انجام این پروسه به زندگی برگردانده نشده. نکته مثبت این است که دانشمندان توانستهاند مغز خرگوش را کاملاً منجمد کنند و دوباره به شرایط عادی برگردانند. به نظر میرسد حافظه بلندمدت این خرگوش دچار اختلالات قابلمشاهده نشده است که میتواند خبری فوقالعاده برای افرادی باشد که قصد دارند آیندهای دور را با داستانی شبیه به اصحاب کهف تجربه کنند.
خواب روشن
خواب روشن که از آن با نام رؤیای صادقه نیز یاد میشود، به خواب و رؤیایی گفته میشود که در آن فرد حادثهای از آینده را در خواب تجربه میکند. این موضوع با دژاوو که از نظر پزشکی اثبات شده تفاوت دارد. بسیاری از افراد تجربیاتی از پیشبینی آینده را در خواب مشاهده کردهاند. این تجربیات در حدی است که حتی دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است مغز انسان تنها لایهای قابل لمس از واقعیت باشد.
از نظر فیزیکی فوتونها وقتی از هم دور میشوند هم رابطه خود را با هم حفظ میکنند. رابطهای که سرعتی ۱۰ هزار برابر بیشتر از سرعت نور دارد. این کشفیات نشان میدهد که مفهوم فواصل زمانی و مکانی ممکن است با هر چیزی که ما تاکنون دیدهایم تفاوت داشته باشد. آیا ما وقتی یک خواب روشن را تجربه میکنیم به آینده سفر کردهایم؟ یا بدنی که خواب روشن را تجربه کرده در گذشته خود قرار دارد؟ خواب روشن بدون شک یکی از مفاهیم ناشناخته در موضوع سفر در زمان به حساب میآید.
برای شخص من هرچقدر سفر به گذشته ناملموس و دست نیافتنی به نظر میرسد، سفر به آینده باورپذیر است. سفری که ممکن است با پیشرفت علم فیزیک و مکانیک رخ دهد یا با کشفیاتی فوقالعاده در علم پزشکی. علاوه بر این همه ما مشاهداتی در زندگی روزمره و کوتاه خودمان داشتهایم که کموبیش با قوانین اثباتشده علمی هماهنگ نیست. آیا شما هم تجربیاتی نزدیک با مفاهیم ارائهشده در این مقاله داشتهاید؟ این تجربیات را با ما و دیگر مخاطبین برترینها در میان بگذارید.