داستان خواندنی مردی که آزادی هدیه می‌دهد

روزنامه شهروند: ٣۶‌ سال است که خود را وقف زندانیان کرده است؛ زندانیانی که به هر ‏دلیل و جرمی سال‌های زندگی خود را پشت میله‌ها می‌گذرانند. حسن آسترکی ‏مرد ۶٠ ساله‌ای است که از ٢۴ سالگی تصمیم بزرگی در زندگی‌اش ‏گرفت؛ تصمیمی که مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و او را به یک مرد خیر تبدیل ‏کرد؛ مردی که چندین‌‬ هزار زندانی را تا الان آزاد کرده و تمام تلاشش را برای ‏نجات محکومان می‌کند؛ از قتل و جنایت گرفته تا مهریه و دیه، همه نوع پرونده‌‏ای را ختم به خیر کرده است. از این‌‬ که آزادی را به یک زندانی هدیه می‌دهد، ‏لذت می‌برد و به همان اندازه از پرونده‌هایی که به رضایت و آزادی ختم نمی‌‏شود، دلش می‌گیرد.

حسن آسترکی مرد میانسالی اهل شهرستان الیگودرز است ‏که همچنان هم در شهر‌ها و استان‌های مختلف به سراغ زندانیان می‌رود و تمام ‏سعی خود را برای آزادی آن‌ها می‌کند. نخستین زندانی را سال ۶١ آزاد کرد و ‏آخرین زندانی هم قرار است‬ جمعه ٢۴ اسفندماه آزاد شود. این مرد خیر ‏و نیکوکار که ٣۶‌سال مهربانی را در زندگی‌اش ثبت کرده است، در گفتگو با ‏خبرنگار «شهروند» از این سال‌ها می‌گوید:

نخستین بار چه شد که تصمیم گرفتید زندانی آزاد کنید؟

سال ۶١ بود. پسر جوانی در یک درگیری باعث مصدومیت یک جوان دیگر شده ‏بود. من هم تمام تلاشم را کردم و در‬ نهایت توانستم از شاکی رضایت بگیرم. ‏متهم هم از زندان آزاد شد. وقتی او آزاد شد خیلی خوشحال بود و خانواده‌اش هم ‏مرتب مرا دعا می‌کردند. از دیدن خوشحالی آن‌ها لذت بردم و فهمیدم این کار ‏چقدر می‌تواند شیرین و قشنگ باشد. برای همین تصمیم گرفتم که این کار را ‏ادامه دهم و تا الان هنوز هم نمی‌توانم این کار را رها کنم.

تا الان چند زندانی را آزاد کرده‌اید؟

تعدادش مشخص نیست. خیلی زیاد هستند. بیش از‬ هزار زندانی بودند که من و ‏همکارانم به لطف خدا توانستیم آن‌ها را از زندان آزاد کنیم.

بیشتر سراغ چه مجرمانی می‌روید؟

هر مجرمی که احساس کنم از کارش پشیمان است و اگر آزاد شود هم خودش و ‏هم خانواده‌اش خوشحال می‌شوند. جرمش هم فرقی نمی‌کند. از قتل گرفته تا ‏مهریه و دیه و قتل غیر‬ عمد یا بدهکاری مالی. ‏

معمولاً بر روی هر پرونده چقدر کار می‌کنید؟

بستگی دارد. پرونده‌هایی داشتیم که بلافاصله ختم به خیر شده و پرونده‌هایی هم ‏داشتیم که سال‌ها طول کشیده است. مثلاً یک مورد بود در اصفهان که بر اثر ‏درگیری عشیره‌ای بر سر مراتع، یک نفر کشته شده بود. برای گرفتن رضایت ‏باید به اصفهان می‌رفتم و می‌آمدم، برای همین روند کار طول کشید. حتی ‏پرونده دیگری هم بود که برای گرفتن رضایت ۵ سال تمام تلاش کردم تا بالاخره ‏موفق شدم و زندانی از اعدام نجات پیدا کرد. این یکی از سخت‌ترین پرونده‌هایی بود که تا الان داشتم. ‏

پرونده‌های ناموفق هم داشته‌اید؟ وقتی به نتیجه نمی‌رسند چه احساسی ‏دارید؟

بله. مسلماً پرونده‌هایی هم بوده که نتوانستم رضایت بگیرم. این پرونده‌های ناموفق معمولاً قتل بوده که خانواده مقتول به هیچ عنوان راضی به گذشت نمی‌‏شوند وگرنه پرونده‌های مالی را هر طور هست سعی می‌کنم ختم به خیر کنم. ‏وقتی پرونده‌ای به رضایت ختم نمی‌شود خیلی ناراحت می‌شوم. دلم می‌گیرد و ‏اصلا دوست ندارم در موردشان صحبت کنم. تا مدت‌ها ذهنم مشغول می‌شود. ‏اما انگیزه‌ام را از دست نمی‌دهم و دوباره سراغ پرونده دیگری می‌روم تا ‏بتوانم لذت یک آزادی دیگر را تجربه کنم.

بیشترین رقمی که برای آزادی یک زندانی جور کردید چقدر بوده؟

پرونده‌ای که مربوط به مصدومیت شدید یک مرد می‌شد. این مرد را به خاطر ‏درگیری‌های طایفه‌ای در شهرکرد، با چوب و چماق کتک زده بودند. قربانی ۶ ‏سال در بیمارستان به سر می‌برد و هزینه‌های درمانش نزدیک به ٣ میلیارد ‏تومان شده بود. اما بعد از ۶ سال در بیمارستان فوت کرد. ما همه هزینه‌های ‏درمان را پرداخت کردیم و علاوه بر آن برای رضایت ۲ میلیارد تومان هم به ‏خانواده شاکی پرداخت کردیم. در کل ۵ میلیارد تومان پول دادیم تا قاتل از زندان ‏آزاد شد. این یکی از سنگین‌ترین رقم‌های مالی برای آزادی از زندان بود.

پرونده ‏دیگری هم در چهارمحال و بختیاری داشتیم که برای پرداخت دیه به خانواده ‏مقتول، یک‌‬ میلیارد و ١٠٠‌میلیون تومان پول پرداخت کردیم تا زندانی آزاد شد. ‏اخیرا هم پرونده دیگری داشتیم که خیلی عجیب بود. مرد جوانی بر اثر درگیری ‏ناموسی یک مرد دیگری را با ماشین زیر گرفته و بعد از آن دو گلوله به یکی ‏از پاهایش و دو گلوله به پای دیگرش می‌زند. قربانی به خاطر این شلیک‌ها ‏هر‬ دو پایش قطع شد. مجرم هم محکوم به قطع دو پایش شد که ما برای یک پایش ‏رضایت گرفتیم و قرار است که برای نجات از قطع پای دیگرش هم دیه سنگینی ‏بپردازیم و داریم پول دیه را جور می‌کنیم. ‏

آخرین پرونده‌ای که دارید چیست؟

آخرین پرونده در اندیمشک است. زنی ٣۵ ساله یک مرد را به قتل می‌رساند. ‏ماجرا از این قرار است که این زن به مردی علاقه داشت، اما خانواده آن‌ها برای ‏ازدواج رضایت نمی‌دهند و این زن با مرد دیگری ازدواج می‌کند. اما ارتباط او با این زن قطع نمی‌شود و در‬ نهایت هم این زن جوان با داروی بیهوشی او ‏را به قتل می‌رساند. قرار است که روز جمعه ٢۴ اسفند ماه طی یک جلسه با ‏حضور دو سه‌هزار نفر در دزفول خانواده مقتول رضایت خود را
اعلام کنند.

چرا در حضور این جمعیت زیاد؟

معمولاً محلی‌ها دوست دارند که اگر رضایتی است در حضور همه مردم محله ‏باشند. ما پرونده‌های این چنینی زیاد داشتیم. مثلاً پرونده‌ای داشتیم که فقط ٢٠ ‏میلیون تومان پول ناهار دو سه‌هزار نفر از مردم را پرداخت کردیم تا خانواده ‏مقتول رضایت خود را در حضور آن‌ها اعلام کنند. ‏

معمولاً چند نفر با شما همکاری می‌کنند؟

اوایل که تنها بودم. ولی کم‌کم تعدادمان بیشتر شد و الان تقریباً ١۵ نفر هستیم که ‏این کار را انجام می‌دهیم. نیروی انتظامی و دستگاه قضائی هم کمک زیادی به ‏ما می‌کنند. ‏

شغل شما چیست؟

نظامی بازنشسته هستم.

چند فرزند دارید؟

۵ پسر و ٣ دختر و ١۶ نوه دارم. ‏

همسرتان با این کار شما مخالف نیست؟

اتفاقاً خیلی به من کمک می‌کند و همیشه همراهم است و تشویقم می‌کند.

وضع مالی خودتان خوب است؟

معمولی است. فقط یک خانه و خودرو دارم و تمام زندگی‌ام را وقف این کار ‏کرده‌ام و هیچ‌وقت هم خسته نخواهم شد.

آزادیخواندنیداستانکهمردیمیدهدهدیه
دیدگاه ها (1)
دیدگاه شما
  • نیلوفر

    شماره تماس از ایشون ندارین؟ من به شماره تماس ایشون نیاز دارم
    شوهرم زندانی و میخوام باهاشون راجب پرونده صحبت کنم.
    اگه شماره ای از ایشون دارید لطفا بدید