یکی از سوالات مهمی که ما هر روز با آن دچار چالش هستیم و هیچوقت هم به جواب نمیرسیم، این است که ما چرا هنوز روزنامه منتشر میکنیم؟ در زمانهای که اخبار به فاصله ٣٠ثانیه به دست مردم میرسد، بعد از نیمساعت تحلیل و بعد از یکساعت به شدت تکذیب میشود و بعد از یکساعتونیم عوامل آن به اهداف شوم خود اعتراف میکنند، روزنامهها تازه بعد از ٢٤ساعت با هیجان میگویند: خبر دارین فلان اتفاق افتاده؟ نه به جان تو! این غاری که ما زندگی میکنیم، یه مقدار بد دوده (همان «آنتن نمیده» سابق)، تا این لحظه هم کلاغ دم سیاه قارقار رو سر نکرده که ما بفهمیم در مملکت چه خبر است.
درهمین راستا شما چه انتظاری از بنده حقیر دارید؟ من چه چیزی بگویم که قبلا به اطلاعتان نرسیده و انگبینش درنیامده باشد؟ من چه چیز بامزهتری از توییتهای آقای حدادعادل دارم که بنویسم؟ (این سوال بود یا تهمت؟) البته یکسری از دوستان بعد از تمدید داماتو یا همان تحریمهای ١٠ساله آمدند و گفتند: موضع بگیر. گفتم: من چه کارهام که موضع بگیرم؟ اصلا موضع من به چه درد شما میخورد؟ گفتند: تو همان ملعون و خبیثی بودی که از برجام دفاع میکردی. موضعم را تبیین کردم و گفتم: این موضع من، مو داره بکنید! گفتند: این چه وضعشه؟ چرا مواضعت رو اصلاح نمیکنی؟ گفتم: آرامشتون رو حفظ کنید.
برجام معاهده بینالمللیه، فقط آمریکا که نیست. بعد دیدیم همان شبِ تمدید تحریمها یکسری از دوستان که از تحریم ایران به شدت غمگین بودند، با حال زار میخوانند: این شبی که میگم شب نیست، اگه شبه مثل اون شب نیست… ترجیح دادم بیشتر از این ناراحتشان نکنم. این قضیه داماتو را هم اول و آخر و زیر و زبرش را خودتان درآوردهاید و بهتر از ما میدانید. میماند یک قضیه که از ابتدای این مطلب میخواستیم به آن بپردازیم که خودمان هم نفهمیدیم چرا رفت آخر مطلب. اول دسامبر روز جهانی ایدز بود. باورهای غلط درمورد ایدز بسیار است.
بهطوری که اگر به کسی بگوییم ایدز داریم، در بدترین حالت فرار میکند و دربهترین حالت لپمان را میکشد و با اشارات نظر میگوید: ای ناقلا! لازم است بدانیم که ایدز تنها از طریق آمیزش جنسی محافظت نشده، انتقال خون آلوده، سر سوزن آلوده و از مادر به فرزند درطول بارداری، زایمان و شیردهی منتقل میشود. یعنی ما که دربچگی میرفتیم آرایشگاه و آرایشگر تیغ مشتری قبلی را با فوت ضدعفونی میکرد و میگفت: «تمیز شد» و بعد میزد پس کلهمان باید نگران باشیم که ایدز نگیریم، نه شما که با یکی از مبتلاهای ایدز دست دادهاید یا بچه مبتلایی را بغل کردهاید.
مسأله اجتماعی دیگر درمورد ایدز تبعیض است. خوشبختانه ما درکشورمان برعکس بقیه نقاط دنیا در اینباره مشکلی نداریم. بیمار مبتلا به ایدز هم مثل بقیه از حقوق برابر برخوردار نیست. به او هم مثل ما به چشم عنصر بیگانه، خطرناک، مرگبار، بیبندوبار و سانچزطلب نگاه میکنند که باید از او دوری کرد. لذا بیمار مبتلا به ایدز تنها نیست و یک ملت با او هستند. البته خیلیها هم نمیدانند که مبتلا به ویروس اچآیوی هستند، درهمین رابطه وزارت بهداشت اعلام کرده، ٦٠هزار ایرانی نمیدانند که ایدز دارند.
حالا اینکه چطور خود طرف نمیداند که ایدز دارد و وزارت بهداشت میداند بر ما پوشیده است اما وجدانا برویم و آزمایش بدهیم. راه دوری نمیرود. فوقش اچآیوی مثبت اعلام میشود و از ترس میمیریم که دوستان اشاره میکنند نباید از ترس بمیریم، چون مبتلا به اچآیوی با مبتلا به ایدز متفاوت است و از زمان ورود ویروس اچآیوی به بدن تا مرحله ایدز فاصله بسیار است. بقیهاش را هم بروید در اینترنت بخوانید، ما در این حجم فقط میتوانستیم شما را بترسانیم که بروید آزمایش بدهید و دوا و درمان کنید تا دور جدید تحریمها آغاز نشده! والا به خدا.
منبع : روزنامه شهروند