همه اطرافیان و از جمله خود من بر این امر اذعان داریم که سرنوشت انسان با اختیار خودش تعیین میشه. من چندی پیش نزد شخصی رفتم و برایم کف بینی کرد. او تا به حال برای هرکسی کف بینی کرده محقق شده و درست از آب درآمده. من دختری هستم که آرزوهای زیادی برای خودم دارم از ازدواج متنفرم و دوست دارم مجرد بمونم، اما این کف بین به من گفت: شخصی در زندگیت وارد میشه و به ازدواج منجر میشه… من از این قضیه و احتمال تحققش خیلی ناراحتم… اگر سرنوشت از قبل نوشته نشده پس من باید بتونم جلوی این ازدواج رو بگیرم. با توجه به اختیار انسان، آیا می تونم طبق تصمیمی که گرفتم و می خوام مجرد بمونم عمل کنم؟یا طبق قضیه قسمت و تقدیر، سرنوشت ازدواج من از قبل تعیین شده و من نمی تونم مانعش بشم؟ لطفا منو از نگرانی دربیارید.۱- در باره کف بینی باید گفت:
کف بینی اشکال دارد و مراجعه به کف بین و فال گیر برای کف بینی و فال گیری حرام است. (آیت الله مکارم ، استفتائات ،ج۱ ،سوال ۵۶۳ و۵۶۴)
کف بینی را از این جهت رد می کنیم که شرعا اشکال دارد . کف بینی از خرافات است و موجب می شود که مراجعه کننده اغفال شود و به جای حل مشکلات خود از راه های واقعی، گرفتار اوهام و خیالات شود . گرچه ممکن است کف بین اتفاقا مطالبی بگوید که با اخلاق یا بیماری مراجعه کننده مطابقت داشته باشد.
کف بینی را از این جهت رد می کنیم که شرعا اشکال دارد . کف بینی از خرافات است و موجب می شود که مراجعه کننده اغفال شود و به جای حل مشکلات خود از راه های واقعی، گرفتار اوهام و خیالات شود . گرچه ممکن است کف بین اتفاقا مطالبی بگوید که با اخلاق یا بیماری مراجعه کننده مطابقت داشته باشد.
۲- درباره عدم ازدواج شما دچار اشتباه هستید، زیرا از نظر دین ازدواج یک عمل مستحب مؤکد است و در اسلام به آن بسیار سفارش شده است. همچنین عزوبت و تجرد بسیار مذمت شده است.
از نظر روانشناختی ازدواج موفق برای بهداشت و سلامت روان فرد بسیار ضروری و مفید است. تجرد در بسیاری موارد اثر منفی بر بهداشت و سلامت روان فرد دارد. با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگى فردى و اجتماعى، در دین مبین اسلام سفارش فراوانى در مورد ازدواج شده كه همگى بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست كه تعابیرى مثل حدیث شریف نبوی: «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی؛ ازدواج سنت و آیین من است و هر كه به سنت من پشت كند از من نیست»؛ به طور كلى در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهى و سنت نبوى صلوات الله علیه است و هدف از آن ایجاد انگیزه و یادآورى اهمیت و ارزش آن است. این روایات خطاب به كسانى است كه با وجود داشتن امكانات و زمینه ازدواج به این سنت پیامبرصلوات الله علیه اهمیتى نمی دهند و با این كار عملاً به سنت و شیوه و روش پیامبر صلوات الله علیه بى اعتنایى كرده و آن را كوچك و كم اهمیت مى پندارند.
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیت تر از نیاز جسمی است. همسر شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک می کند: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا…»، «…هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها»
برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه ۱۸۷ بقره، آرامش دانسته اند و گفته اند: خداوند متعال شب را لباس (مایه آرامش ) دانسته و فرموده: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا»، و با توجه به آیه: «…هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ…»، مشخص است به سکون و آرامشی که با همسر حاصل می شود، اشاره داشته است.
نکوهش مجرد زیستن:
از سوی دیگر، مجرّد زیستن (عزوبت) نکوهش شده، و پست ترین مردگان مسلمانان را کسانی شمرده اند که در حال تجرّد بمیرند.
ازدواج گاهی بر اثر عوارض جانبی، حرام، واجب، مکروه یا مباح می شود و این، با استحباب ذاتی ازدواج منافات ندارد؛ مثلا در صورت خوف وقوع در حرام یا ضرر، ازدواج، واجب می شود و با داشتن چهار زن دائم، ازدواج دائم دیگر حرام است، با انتفای شهوت مکروه، و با وجود دو مصلحت مساوی در فعل و ترک، مباح است.
خواستگاری:
خواستگاری، پیشنهاد برای تشکیل خانواده از مستحبّات است.
و به طور معمول از سوی مرد یا خانواده او صورت می گیرد.
از برخی آیات استفاده می شود که خواستگاری از هر زنی، تحت هر شرایطی، روا نیست: «و لا جُناحَ علَیکم فیما عَرَّضتُم بِه مِن خِطبَةِ النِّسآء».
قدر مسلّم از این آیه، جواز خواستگاری با کنایه، از زنی است که در عدّه وفات باشد؛ زیرا آیه پیشین، درباره زنان شوهر مرده است؛ ولی گروهی آن را شامل هر زنی که در عدّه طلاق بائن باشد نیز دانسته اند. اسلام، دستور حساب شده ای، درباره خواستگاری این گونه زنان داده که همه جوانب در آن مراعات شده است.
از طرفی، به طور طبیعی، زن با فوت شوهر یا جدا شدن از او، درباره آینده خویش دغدغه دارد و از طرفی باید حریم زوجیت پیشین نیز حفظ شود؛ بدین سبب از خواستگاری صریح یا ملاقات و وعده پنهانی با آنان، نهی شده است: «… و لکن لا تُواعِدوهُنَّ سِرًّا اِلاّ اَن تَقولوا قَولاً مَعروفًا …» قول معروف، به خواستگاری با رمز و کنایه تفسیر شده است. البتّه اگر انسان در دل، به ازدواج با این گونه زنان تصمیم داشته باشد، این تصمیم، همانند اظهار با کنایه، جایز است: «… اَو اَکنَنتُم فی اَنفُسِکم عَلِمَ اللّهُ اَنَّکم سَتَذکرونَهنَّ …».
مجرّد زیستن (عزوبت) نکوهش شده، و پست ترین مردگان مسلمانان را کسانی شمرده اند که در حال تجرّد بمیرند
موارد دیگر خواستگاری که با توجّه به آیات قرآن، مورد نظر فقیهان قرار گرفته است، عبارت اند از: خواستگاری صریح یا غیر صریح از زن شوهردار یا زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می برد، و خواستگاری صریحِ مرد از زنی که او را سه بار طلاق داده یا در عدّه وفات به سر می برد جایز نیست.
خواستگاری مرد از زنی که او را ۹ بار طلاق داده، حتّی با رمز و کنایه، ممنوع است؛ زیرا آن زن بر او حرام همیشگی است؛ ولی برای غیر شوهر، در زمان عدّه، فقط به صورت کنایه، جایز است.
نمونه هایی از خواستگاری کنایی که آیه بدان اشاره دارد، در روایات و کتاب های فقهی ذکر شده است.
علت خواستگاری از طرف مرد:
خواستگاری، معمولا از سوی مرد یا خانواده او انجام می پذیرد و زن به این کار اقدام نمی کند؛ چنان که در آیه ۲۳۵ سوره بقره، خواستگاری به مردان نسبت داده شده است.
این بدان جهت است که پاسخ رد شنیدن زن از مرد، به نوعی شکست عاطفی در زندگی زن است که اثر آن هنگام تشکیل خانواده و اداره آن و نیز در تربیت فرزندان ظاهر می شود؛ در حالی که خواستگاری از سوی مرد، و شنیدن پاسخ ردّ شکست در زندگی به شمار نمی رود؛ بنابراین اگر در موردی، زن و خانواده او با قاطعیت بدانند که از مرد پاسخ رد نخواهند شنید، خواستگاری آن ها امری معقول و روا خواهد بود.
از داستان حضرت شعیب و موسی(علیهما السلام)در قرآن استفاده می شود که خواستگاری از طرف خانواده دختر نیز صورت می پذیرد.
طبق آیه ۲۷ سوره قصص ، حضرت شعیب به موسی(علیه السلام)پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش را در مقابل ۸ یا ۱۰ سال کار می دهد: «اِنّی أُریدُ اَن اُنکحَک اِحدَی ابنَتَی هاتَین …».
برخی، از آیه «اِنّ اَکرَمَکم عِنداللّهِ اَتق» کم استفاده کرده اند که اگر شخص شایسته ای توان تأمین نفقه را دارد و از دختری خواستگاری کرد، اجابت خواسته او واجب است.
کنزالعرفان می نویسد: استفاده این مطلب، از آیه، مشکل است، مگر با کمک روایت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) که فرمود: دخترانتان همانند میوه هستند که اگر هنگام رسیدن چیده نشود، فاسد می گردند.
جای دیگر فرمود: دخترانتان را به ازدواج کسانی درآورید که از نظر ایمانی به آنان اطمینان دارید: «إذا جائکم مَن ترضون دینه فزوّجوه اِلاّ تَفعَلوهُ تَکن فِتنَةٌ فِی الاَرضِ و فَسادٌ کبیرٌ».
شاید بتوان از آیه ۳۲ سوره نور «و اَنکحُوا الاَی می مِنکم …» نیز بر این مطلب استدلال کرد؛ زیرا با اجابت خواستگار، زمینه ازدواج، فراهم می شود.
منبع:
شهر سوال
ویکی فقه