مهندس مخابرات آن سالها که حالا بهعنوان یکی از نسل اولیهای موسیقی پاپ ایران بعد از انقلاب شناخته میشود، همزمان با شروع جنگ، تحصیلات خود را در آمریکا رها کرده و برای جنگ به ایران آمده بود. هنوز هم میگوید اگر جنگی شود که استقلال ایران در خطر باشد برای رفتن به خط اول مبارزه آماده است.
محاصره یا به معنای دیگر قرنطینه را در زمان جنگ تجربه کرده، پس از آن آثارش تا ١٧سال به نوعی قرنطینه را تجربه کرد و این روزها هم کرونا او را مجبور به خانهنشینی کرده. حسین زمان در این روزها نجاری را-که همیشه آرزویش را داشته- یاد میگیرد، کتاب میخواند و کارنامه کاریاش در زمینه موسیقی را زیرورو میکند تا به قول خودش «اشتباهاتش را اصلاح» کند: «باید به زندگی در سایه کرونا عادت کنیم و شاید تا یک یا حتی دوسال دیگر ادامه داشته باشد.»
صداوسیما فرکانسهایش را به مخابرات بدهد
خواننده پاپ نسل اول بعد از انقلاب از ایده برگزاری کنسرتها و اجرای تئاترها برای مردم در خانه حمایت میکند، اما به شرطی که کیفیت نمایش آثار افزایش پیدا کند و البته به دلیل رشته تحصیلیاش به راه آن هم وارد است. میگوید سالهاست بر سر فرکانسهای ٨٠٠ و ٩٠٠ مگابایتی که در اختیار صداوسیماست، دعواست و سازمان کوتاه نمیآید: «این فرکانسها برای پخش آنالوگ در گذشته بوده است در صورتی که حالا برنامههای صداوسیما از طریق سیستم دیجیتال پخش میشود و در این شرایط حاضر نیست فرکانسها را در اختیار نهاد دیگری قرار دهد و این در مقابل رفاه مردم است.
اگر این فرکانسها برای استفاده منصفانه در اختیار مخابرات قرار گیرد، مشکل سرعت اینترنت، پهنای باند و کیفیت تصاویر آن رفع خواهد شد.» در روزهای فروردین و اردیبهشت امسال بسیاری از خوانندگان و برخی تئاتریها با همکاری شهرداری تهران در برج میلاد و چند سالن، نمایشی اجرا کردند و اجراهایشان از طریق سامانههای تماشای آنلاین پخش شد، در صورتی که کیفیت اجراها پایین بود و به علت پایین بودن سرعت اینترنت، مخاطبان هنگام اجرا با قطعیهای پشت سر هم روبهرو میشدند بنابراین هزینهها اگر نه بیفایده، اما کم فایده بود.
حتی خیلیها به شبکههای مجازی، اینترنت و تلفنهای هوشمند دسترسی نداشتند تا برنامهها را تماشا کنند، به همین دلیل حسین زمان، بحث انتقال کانالهای تلویزیونی را به بخش خصوصی و پخش این برنامهها از طریق این کانالها پیش میکشد: «هنرمندان میتوانند کارشان را در کانال ها عرضه کنند و حتی آن به فروش برسانند و به آنها سوبسید داده شود، در اینصورت هم مشکلات معیشتی آنها تا حدی برطرف میشود و هم مردم سرگرم میشوند.»
از یاد نرفته بودم
حسین زمان سال گذشته سرانجام پس از ١٧سال دوری اجباری از فعالیت حرفهای موسیقی، از رفع محدودیتهایش گفت و اینکه قرار است کنسرت برگزار کند. کنسرت در نخستین هفته مرداد ماهسال ٩٨ در برج میلاد در دو سانس برگزار شد، اما کرونا کنسرتهای بهمن و اسفند او را در شهرستانها لغو کرد. «پیشبینی بسیاری از بازگشت من، این بود که از یادها رفتهام و در کنسرت مخاطبی ندارم، اما همان اجرای برج میلاد در دو سانس نشان داد که اینطور نیست و سالن پر شد. همه مخاطبانم آمدند. اجرایی که کوتاه بود، اما برای ارتباط با مخاطبانم فرصتی شد و حالا هم نمیدانم آیا دوباره نصیبم میشود یا نه؟ البته در سالهایی هم که ممنوعالکار بودم از موسیقی دور نبودم و درحال جمعآوری ترانه بودم.
با هزینه و امکانات شخصی هم چند کار تولید کردم تا از یاد نروم، اما به لحاظ حرفهای نمیتوانستم تولیدی داشته باشم.» حسین زمان از آن دسته از هنرمندانی بود که همیشه در ترانههایش نیم نگاهی به مسائل اجتماع خود داشت و همین موضوع دردسرهایی برایش رقم زد: «میگفتند چرا در کنسرتهایت حرف میزنی؟ چرا مصاحبه میکنی؟ تو فقط بخوان. اما من فکر میکنم باید به اعتقاداتم پایبند باشم و گرنه فرمایشی کار میکردم و با درآمدش برج میساختم، اما حتی همین حالا هم برای ساخت یک ویدیو کلیپ لنگم.»
موسیقی پاپ واقعی در دهه ٥٠ جا مانده بود
او به همراه افرادی، چون علیرضا عصار، محمد اصفهانی، قاسم افشار و خشایار اعتمادی جزو نخستین خوانندگانی بودند که پس از انقلاب در ایران موسیقی پاپ کار کردند، اما پس از مدتی به حاشیه رفتند. «حدود ٢٤سال پیش ما چند نفر موسیقی پاپ را دوباره زنده کردیم. باور ما این بود که موسیقی پاپ واقعی در دهه٥٠ جا مانده است و میخواستیم آن را دوباره شکوفا کنیم. تقریبا تاسال ٧٩ هم موفق بودیم، شرایط مجوز و ممیزی خیلی سخت بود، برای کنسرتهای شهرستان مشکلات زیادی داشتیم و اگر ترانهها کمی رنگ و بوی عاشقانه یا فضای اجتماعی داشت، رد میشد.
داشتیم به سمت تعالی حرکت میکردیم، اما یکدفعه همه چیز خراب شد و انگار عزم و ارادهای هم برای آن وجود داشت. میگفتند، موسیقی را نمیتوانیم از بین ببریم، اما میتوانیم موسیقی را با موسیقی از بین ببریم و همین کار هم شد. اگر آثار حال حاضر در گذشته برای مجوز به ارشاد میرفت، تهیهکننده و خوانندهاش محاکمه میشد، اما حالا ممیزی بیشتر برای کارهایی است که اعتراضی یا رنگ و بوی اجتماعی داشته باشد. همین حالا یکی دو کار من، همین مشکل را پیدا کرده است. آثار مبتذل و بیارزشی که تنها به هنر موسیقی لطمه میزنند به راحتی مجوز میگیرند و ذائقه موسیقایی مردم را تغییر میدهند درحالیکه برهم زدن این فضا توسط هنرمندان سالها زمان خواهد برد.» او معتقد است که این روزها کلام و موسیقی در بدترین دوره تاریخ موسیقی ایران قرار دارد.
ترانههایم را به نفع افراد نیازمند منتشر میکنم
چند وقت پیش این خواننده در صفحه اینستاگرام خود نوشت که قصد دارد آثار جدیدش را به نفع افراد نیازمند به فروش برساند و حتی از مخاطبانش نظرخواهی هم کرد: «تنها سرمایه در دست من همین ترانههاست که به سختی و مصیبت هزینه آنها را تأمین کردهام.» البته برخی از این آثار هنوز از ارشاد مجوز نگرفتهاند و در برخی موارد حتی به او گفتهاند که شعر را اصلاح کند. «اثری که در کنسرت هم آن را اجرا کردم و آن زمان مجوز اجرایش را دادند حالا در ارشاد مانده و میگویند شعرش را اصلاح کن.
در صورتیکه کاری را که در استودیو ضبط کردم، هرگز اصلاح نمیکنم. این چند وقت که شرایط کنسرت مهیا نبود تصمیم گرفتم پنج مورد از آثارم را به تدریج منتشر و به جایش شماره حساب خیریهای معتبر و فعال در زمینه کرونا را اعلام کنم تا افراد در صورت دانلود مبلغی را برای کمک واریز کنند. همچنان هم این تصمیم را دارم و به محض دریافت مجوز چنین کاری را خواهم کرد.»
قرنطینه از یک جهاتی شبیه محاصره شدن در جنگ است
حسین زمان در سالهای آغاز جنگ با اینکه درحال تحصیل در آمریکا بود، اما به ایران بازگشت و به جبهه رفت تا از تخصص خود در آنجا استفاده کند: «بیشتر کار مخابراتی نصب دکل، آنتن، فرستنده و گیرنده را انجام میدادم. تقریبا سالهای آخر جنگ بود و یک بار در تابستان که برای همین کار به جزیره مجنون رفتیم، گیر کردیم و حدود ٣٠روز در محاصره نیروهای عراقی بودیم.»
حالا میگوید هنوز خاطرات تلخ شهید شدن دوستانش را به یاد دارد: «شاید مردم در این دوران قرنطینه و محدودیتهایش، حس رزمندگان را در زمان محاصره دشمن درک کنند، البته که خیلی متفاوت است، اما از جهاتی هم شبیه است. به رغم اینکه ممکن است در جایی با خودم رفتار بدی شده باشد، اما اگر دوباره نیروهای خارجی کشور را مورد تهاجم قرار دهند حتما در خط اول قرار میگیرم، چون این موضوع ملی است و نمیتوانم چشمم را روی آن ببندم.»