روزنامه هفت صبح: در روزهایی که دنبال کردن خبرهای مربوط به خصوصی سازی باشگاه پرسپولیس و استقلال به یک تفریح عمومی برای طرفداران این دو تیم تبدیل شده ناگهان با یک خبر شگفت انگیز روبه رو شدیم. «سالار عبده» فرزند ارشد «علی عبده» یا همان «علی عبدو» در گفتگو با یکی از روزنامههای ورزشی ادعا کرد که تا پیش از انقلاب، مالکیت باشگاه پرسپولیس برای پدر آنها بوده و اگر قرار بر خصوصی سازی و واگذاری این باشگاه باشد باید به صاحب اصلی، یعنی آنها بازگردانده شود.
ادعایی که روز گذشته بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت و سبب شد به دنبال پیشینه تاریخی «علی عبدو» که در خارج از کشور با نام «آلن مورگان» شناخته میشده و سال ۱۳۵۸ در آمریکا جان خود را از دست داده بپردازیم. در ابتدا بخشهایی از گفت و گوی فرزند او و سپس همه حاشیههایی را که علی عبدو داشته مرور میکنیم.
من سالار، پرسپولیس را میخواهم
«سالار عبده» در گفتگو با روزنامه پیروزی تلاش کرده در روایت خودش اولا حساب پدرش با خانواده پهلوی را جدا کند و دوما پرسپولیس را متعلق به مردم بداند. خلاصه گفت و گوی او را مرور میکنیم:
در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی جو و فضای خاص انقلابی گری امکان پرداختن به همه جزئیات و تفکیک واقعیات از هم را نمیداد. پرسپولیس نیز در کنار دیگر اموال پدرم به دلیل آنچه ارتباط ایشان با خاندان پهلوی خوانده میشد ضبط شد، ولی به هر حال مستنداتی در تاریخ وجود دارد که امروزه بر همگان روشن شده است، مدارکی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی است از جمله گزارش معروف ۲ بهمن ۱۳۴۹ و گزارشهای سال ۱۳۵۵ ساواک که مثلا نشان میدهد جمع بازیکنان و سکوهای هواداران پرسپولیس در سالهای قبل از انقلاب محفل برخی مخالفان حکومت شاه بوده یا اینکه ساواک و افراد وابسته به آن در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا برخورد با على عبده پیش رفتند.
مرحوم پدر فرزند فقیه نامدار یعنی شیخ محمد عبده بروجردی است که ۳۰ سال ریاست دادگاه انتظامی قضات کشور را برعهده داشته و به عدالت در میان مذهبیون شهره بوده و برادرش دکتر جلال عبده هم کسی بوده که قاتلان مرحوم آیت الله مدرس را به مجازات رساند. پدر از این نفوذ سیاسی خود بیشتر برای پیش بردن اهداف صرفا ورزشی سود میبرد که البته دشمنی خاندان پهلوی با وی بیشتر شد و تا آتش زدن بولینگ عبده و تلاش برای سر به نیست کردن پدر توسط ساواک پیش رفت.
تا زمانی که باشگاه پرسپولیس در تملک دولت و وزارت ورزش باشد ما ادعایی نخواهیم داشت، اما اگر قرار بر واگذاری به بخش خصوصی باشد طبیعی است که فرزندان مرحوم عبده نسبت به باشگاهی که از هیچ توسط پدر شکل گرفته و در فیفا نیز به نام ایشان ثبت شده ادعا خواهند داشت و آن را از مسیر حقوقی و قضایی و نیز فیفا دنبال خواهند کرد.
روایت بدبینانه از علی عبدو
باشگاه خبرنگاران جوان پس از انتشار گفت و گوی فوق نوشت: «على عبده از فرزندان محمد عبده که مالک بولینگ عبده بوده است و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی از ایران خارج شد پس از آن در سال ۱۳۵۸ و درست یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر اثر سکته قلبی در گذشت. پدر او یکی از افراد صاحب نفوذ در رژیم پهلوی بود. محمد عبده یکی از سرمایه داران و افراد با نفوذ در رژیم پهلوی بود و پدر او از دادستانهای زمان ستم شاهی بود.
بیشتر فعالیت محمد عبده در زمینه باشگاه بولینگ بود و پس از آن باشگاه پرسپولیس را تأسیس کرد. او در دوران اختلاف با یکی از بولینگداران تهران در میدان ونک مورد حمله دو فرد مهاجم قرار گرفت، اما جان سالم به در برد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت ایران را ترک کرد. پدر او اولین دادستان ایران در زمان پهلوی بود، او سه برادر داشت که یکی از آنها نماینده ایران در سازمان ملل بود. او در سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۵ به مدت دو سال رئیس امور ورزش ایالات متحده بود و گفته میشود او در جنگ ویتنام به همراه ارتش آمریکا حضور داشته است. محمد عبده پس از کودتای ۲۸ مرداد به ایران بازگشت و در سال ۱۳۳۵ به همراه فاطمه پهلوی شرکت سی آرسی را تاسیس کرد و در سال ۵۷ از ایران خارج و سال ۵۸ در آمریکا درگذشت.»
و روایتهای دیگر از علی عبدو در سالهای گذشته رسانهها و خبرگزاریهای مختلف مانند «دنیای فوتبال» و… از علی عبدو روایتهای مختلفی داشته اند. «احسان محمدی» روزنامه نگار درباره او نوشته بود: «. بسیاری از لرستانیها او را یکی از مفاخر خود میدانند. ابروها و سبیلهای پرپشت، بینی کشیده، دستهای بلند و قامت کشیده اش باعث شد خیلی زود در بیشتر ورزشها سرآمد شود. او بختش را در رشتههای دوچرخه سواری، پرتاب وزنه، پرش ارتفاع، بسکتبال، والیبال و.. جست.
عناوینی که کسب میکرد، اما عطشش را فرو نمینشاند. در ۱۷ سالگی به بوکس روی آورد؛ جایی که آرامش گرفت؛ ورزشی که کار هر کسی نیست. او حتی وقتی برای تحصیل در رشته تربیت بدنی به آمریکا رفت هم در کالج مریلند پارک واشنگتن توانست با مشتهای سنگینش دستکش طلایی را ببرد. اینکه عبده پرسپولیس را ساخت یا پرسپولیس عبده را میتواند موضوع پایان نامههای دانشجویان رشته فلسفه باشد، اما هر چه بود او پس از یک موفقیت تجاری در نتیجه تاسیس شرکت واردات و صادرات سی آرسی، در آذر ۱۳۴۲ باشگاه پرسپولیس را تاسیس کرد.
آن هم نه مثل تیمهای امروزی که طی یک بخشنامه نام شان، هویت شان و مالکان شان عوض میشود و چند ماه بعد دچار استحاله میشوند. او از باشگاه پرسپولیس با خریداری زمینی به مساحت ۲ هکتار (۲۰ هزار متر مربع) در جاده شمیران (کوروش بزرگ قدیم) و طی مراسم باشکوهی رونمایی کرد… برای تکمیل مثلثی که بعدها ماندگار شد، عبدو ۳۹ ساله که شش سال قبل با هما مهاجرین ازدواج کرده بود، باشگاه بولینگش را احداث کرد. بولینگ باشگاه بولینگ در دهه ۴۰!… در دهه ۴۰، ایران هنوز به طور عمده جامعهای کشاورزی بود. سرشماری سال ۱۳۴۵ نشان میداد که حدود نیمی از جمعیت شاغل کشاورزانی بودند که مستقیما در مشاغل کشاورزی فعالیت داشتند. در چنین فضایی عبده باشگاه بولینگ را برای تامین منابع مالی پرسپولیس پایه ریزی کرد؛ جایی که با استقبال طبقه مرفه مواجه شد.
پرسپولیس عبده ستارههای تیم مغضوب شاهین را جذب کرد. او با قدرت چانه زنی اش توانست بهزادی، کلانی و کاشانی سه ستارهای را که با پاس قرارداد بسته بودند، به جمع سرخپوشان اضافه کند و تیمی را بسازد که قلب هزاران ایرانی را ربود… موفقیت مثل خونی است که توی دریا ریخته میشود. خیلی زود کوسهها در جست و جوی خون تازه جمع میشوند.
حسادتها به عبده شروع شد. او با پرویز خسروانی، مدیرعامل باشگاه تاج همواره رقابت شدید داشت، اما این بولینگ بود که جانش را به خطر انداخت. عبده با آذر ابتهاج که صاحب بولینگ معروف ونک بود، اختلاف داشت. مالک باشگاه پرسپولیس موفق شد با زیرکی و با استفاده از روابط شخصی بولینگ آذر ابتهاج را تعطیل کند… زمستان ۵۶ روزنامه کیهان خبری را منتشر کرد که مسیر زندگی یک نفر را تا ابد تغییر داد. خبرنگار کیهان گزارش داد: ساختمان بولینگ تهران متعلق به على عبده واقع در جاده قدیم شمیران (خیابان شریعتی کنونی) ساعت ۶ و۳۰ دقیقه بامداد امروز طعمه حریق شد و سه ساعت در آتش سوخت.» برخی بر این باورند که آتش سوزی در بولینگ عبدو نه در نتیجه نشت گاز که به واسطه دستکاری عمدی عوامل فاطمه پهلوی صورت گرفت.
فاطمه پهلوی البته در سال ۱۳۶۶ و در لندن درگذشت و زنده نیست تا درباره اختلافات عمیقش در سالهای پایانی با عبده حرفی بزند یا از این راز دودآلود گرهای بگشاید.»
قرائت نیمه رسمی از مالکیت پرسپولیس
یکی از معدود دفعاتی که به وضوح در باره پرسپولیس و مالکیت آن صحبت شد به دی ماه همین امسال باز میگردد. سعید فائقی، معاون سابق سازمان تربیت بدنی، گفته بود: «پرسپولیس و استقلال بر اساس ماده قانونی شورای انقلاب وقف ملی شده است. ملی در آن زمان به معنای دولتی بود. وقتی این دو باشگاه دولتی اعلام شدند قانونگذار این طور پیش بینی کرده بود که ثمن باشگاهها به صاحبان آن پرداخت شود. على عبده مالک باشگاه پرسپولیس بود البته او درگذشته است و اینطور که من میدانم نه به او و نه به وراثش ثمنی پرداخت نشده است.»
سالار عبده کیست؟
«على عبدو» چهار فرزند دارد که در زمینههای فرهنگی و هنری وارد شده اند. یکی از فرزندان او به نام رضا عبده کارگردان نمایش و نمایشنامه نویس بود که در جوانی درگذشت. پسر دیگر او سالار عبده نویسنده و استاد نویسندگی خلاق در سیتی کالج نیویورک است.
او دختری به نام نگار (متولد ۱۳۵۲)؛ و پسری به نام على (متولد ۱۳۵۷) دارد. «سالار» که با روزنامه پیروزی گفتگو کرده گفته که نماینده سایر خواهران و برادرانش در زمینه پیگیری بازپس گیری باشگاه پرسپولیس است. در سایتهای فرهنگی و هنری درباره بیوگرافی او نوشته شده: «سالار عبده نویسنده ایرانی تبار و استاد نویسندگی خلاق در سیتی کالج نیویورک است. او در ایران زاده شد و بخشی از کودکی اش در بریتانیا گذشت.
پدرش على عبده صاحب باشگاه ورزشی پرسپولیس و پدر بزرگش شیخ محمد عبده بروجردی بود. برادر بزرگترش رضا عبده بود که خود نمایشنامه نویس مشهوری شد. دکتر جلال عبده، نماینده، سناتور و سفیر عموی وی بود. در چهارده سالگی ناچار به ترک ایران شد و پس از چند سال سختی توانست به دانشگاه برود.
در دانشگاه برکلی و سپس در سیتی کالج نیویورک ادبیات انگلیسی خواند. او برنده جایزههای New YorkFoundation for Arts و National Endowment for the Art نیز هست. عبده هم اکنون در سیتی کالج نیویورک ادبیات و نگارش خلاق درس میدهد.» گفت: وگوی او یک حاشیه دیگر نیز داشت و برخی رسانهها گمان بردند که در کنار تصویر مصاحبه او، عکس پرچم قدیمی ایران قرار گرفته است! با اطلاعیه باشگاه پرسپولیس مشخص شد این عکس در کافه امجدیه تهران گرفته شده و پرچم اصلی ایران در کنار او قرار گرفته. مشکل زمانی آغاز شده که چند شاخه گل جلوی تصویر پرچم قرار گرفته بوده و برخی را به اشتباه انداخت!