چرا ساره بیات این‌قدر تکراری شده؟!

 سریال «دل» به کارگردانی منوچهر هادی که این روز‌ها در شبکه نمایش خانگی، در حال توزیع است، از همان ابتدا از نظر ریتم کُند قصه، مورد انتقاد‌های فراوانی قرار گرفت ، اما گذشته از قصه و فیلم نامه، یکی از ایرادات این مجموعه، بازی ضعیف ساره بیات در نقش یکی از شخصیت‌های اصلی داستان یعنی «رستا» است. معمولاً وقتی نام این بازیگر به میان می‌آید، کاراکتر «راضیه» در فیلم «جدایی نادر از سیمین» به خاطرمان می‌آید که با توانایی ویژه اصغر فرهادی در بازی گرفتن از بازیگران، نقطه درخشانی را در کارنامه ساره بیات رقم زد، اما این بازیگر در ادامه مسیر اوج را طی نکرده و در سال‌های اخیر با فیلم‌هایی، چون «هزارتو»، «اتاق تاریک» و سریال «عاشقانه»، در نقش شخصیت‌های مشابهی دیده شده است. او با حضور تازه‌اش در نمایش خانگی هم نتوانسته به موفقیت ویژه‌ای دست یابد.

افسرده یا سرد و بی‌تفاوت؟

«رستا» در سریال «دل»، در شب عروسی خود با فردی که به او علاقه‌مند است، دزدیده می‌شود و مورد تعرض قرار می‌گیرد. این اتفاق تأثیرات بدی در روح و روان او می‌گذارد و دچار مشکلاتی می‌شود. بازی در نقش چنین شخصیتی که دچار مشکلات عصبی و افسردگی شده، کار آسانی نیست و ساره بیات هم به خوبی از پس آن برنیامده است. او تلاش می‌کند تا با نحوه ادای کلماتش که هیچ انرژی و حسی در آن وجود ندارد، افسرده و از نظر روحی آسیب‌دیده به نظر برسد، تا حدی که گاهی دیالوگ‌هایش درست شنیده نمی‌شود! اما در این تلاش موفق نیست و چنین حسی را به مخاطب القا نمی‌کند. او با بازی تصنعی و غیرقابل باور، در نشان دادن حالت‌های عصبی که پس از اتفاق شب عروسی دچار شده هم موفق نیست و تماشاگر را آن طور که باید تحت‌تأثیر قرار نمی‌دهد، در صورتی که این نقش آن‌قدر ظرفیت دارد که احساسات مخاطب را برانگیزد.

بازی یکنواخت و غیرقابل باور

چهره ساره بیات و حالت‌های حسی او در نقش «رستا»، در طول سریال از لحظه‌ای که آن اتفاق وحشتناک برای او رخ می‌دهد تا مدتی بعد که به شکل‌های مختلف با تبعات آن درگیر است، تقریباً یکسان است. او به جای این که به تناسب موقعیت‌های مختلف در قصه، ناراحت، خشمگین، نگران یا ترسیده به نظر برسد، در اکثر لحظات سرد و بی‌تفاوت است. البته که ماجرای تعرض باعث شده شوک بزرگی به «رستا» وارد شود و بعضی از لحظات خاص سریال نیز این چهره سنگی را می‌طلبد، اما بیات در طول سریال بیشتر همان طور سرد و خالی از هرگونه احساس به نظر می‌آید و آن شوک‌زدگی تأثیر خودش را نمی‌گذارد. او در برخورد با «مهران» هم که قرار است وانمود کند به او علاقه دارد تا به هدفش که اعتراف گرفتن از او درباره شب عروسی است برسد، نمی‌تواند حس دوگانه عشق ساختگی و نفرت را نشان بدهد و حتی لحظه‌ای مخاطب را که هنوز نمی‌داند چرا «رستا» به سمت «مهران» آمده، فریب نمی‌دهد. در واقع بازی او هیچ اوج و فرودی ندارد و در طول قسمت‌های گذشته بسیار یکنواخت بوده است.

تکرار پشت تکرار

ساره بیات پیش از این در سریال «عاشقانه» و فیلم‌های «هزارتو» و «اتاق تاریک»، نقش زنی را بازی کرده بود که به بهانه اتفاق خاصی در زندگی‌اش با همسر خود درگیر بود، در «هزارتو» و «اتاق تاریک» بر سر ماجرایی که به فرزندش مربوط می‌شد با همسرش اختلاف داشت. او در «عاشقانه» به دلیل این که تصور می‌کرد زنی را که با همسرش در ارتباط است، کشته است ضعیف و افسرده شده بود، در «هزارتو» به دلیل گم شدن فرزندش عصبی بود و در «اتاق تاریک» هم، چون تردید داشت که فرزندش مورد آزار و اذیت قرار گرفته از لحاظ روحی به هم ریخته بود.

تقریباً وجه اشتراک همه این کاراکتر‌ها با شخصیت «رستا» در سریال «دل»، افسردگی و عصبی بودن است و البته ساره بیات هم با تکرار خودش و بازی یکنواختش، به این شباهت و تکراری بودن نقش‌ها دامن زده است. گرچه او در «دل» برخلاف «هزارتو»، «اتاق تاریک» و «عاشقانه»، مادر نیست، در شرف ازدواج است و آسیب روحی‌اش به دلیل مشکل شخصی بوده است، اما باز هم فاصله چندانی از نقش‌های قبلی‌اش ندارد و از جلد آن زن آشفته و افسرده بیرون نیامده است.

بیاتتکراریساره
دیدگاه ها (0)
دیدگاه شما