آیتالله حاج ملا علی کنی از علما و بزرگانی است که مرقد شریف ایشان در آستان مقدس حضرت عبدالعظیمالحسنی علیهالسلام قرار دارد و امروز 27 محرم سالروز درگذشت ایشان است.
ایشان در سال 1220 ه.ق در روستاى کن ـ واقع در شمال غربى تهران ـ در خانواده میرزا قربانعلى آملى، پا به عرصه وجود نهاد. نیاکانش از آمل کوچ کرده بودند و در قصبه کن سکونت داشتند.
پس از پشت سر نهادن دوران کودکى، شوق فراوانى به فراگیرى دانش در خویش احساس کرد. روزى وى به نزد پدرش شتافت و خواسته خود را با او در میان نهاد. امّا از آنجا که خانوادهاى کشاورز بودند و دانش در میان نیاکانش سابقهاى نداشت، پدر با تقاضاى فرزند مخالفت کرد. کودک که وجودش لبریز از عشق به فراگیرى دانش بود، دست از طلب برنداشت و با اصرار مکرر موفق شد تا به مکتب رود و در آنجا خواندن، نوشتن و برخى مقدمات را فراگیرد.
از همان اوان کودکى، علایم نبوغ در وى پدیدار بود. حافظه قوى، ذکاوت و هوشیارى او باعث شد تا به زودى از مکتب و معلم بىنیاز شود و به سوى علوم دینى میل کند. اما این بار، وى با ممانعت شدیدتر خانوادهاش روبهرو شد، که بر این مخالفت اصرار مىورزیدند و 20 سال از ادامه تحصیلش جلوگیرى کردند.
وى با برانگیختن واسطههاى بسیار و چنگ زدن به وسایل گوناگون، سرانجام پس از 20 سال موفق شد رضایت پدر را جلب کند و براى ادامه تحصیل به تهران بیاید. ایشان پس از فراگیرى برخى از مقدمات، به اصفهان سفر کرد و ظاهراً در درس آیتاللّه علامه سید اسداللّه اصفهانى، فرزند حجتالاسلام شفتى، شرکت کرد. در آن زمان آوازه علمى نجف که با ریاست صاحب جواهر به اوج ترقى رسیده بود، به گوش او رسید. بنابراین به منظور بهرهورى از محضر اساتید دانش، وى رخت سفر به تن کرد و راهى نجف شد.
آیتاللّه کنى پس از تکمیل مراتب علمى و گرفتن اجازه اجتهاد از استاد والاقدرش، در سال 1262 ه.ق به عزم زیارت مرقد پاک حضرت علىبنموسىالرضا علیهالسّلام و به قصد دیدار اقوام و خویشان، به ایران آمد و در تهران ساکن شد. با ورود حاجى به تهران، دلهاى مردم، از خاص و عام، بدو متوجه شد. مردم از اینکه یکى از برترین شاگردان صاحب جواهر را در میان خویش مىدیدند، شادمان شدند و رشته تقلید وى را در سراسر ایران به گردن انداختند. بنابراین، موقعیت علمى و اجتماعى مرحوم حاجى چنان در این چند ساله اوج میگیرد، که در سال 1271 ه.ق ـ 11 سال پیش از وفات شیخ و اوج مرجعیت شیخ انصارى ـ رساله عملیهاش در همه مناطق ایران به دست مقلدانش مىرسد.
سرانجام، آن رادمرد فخرآفرین در بامداد پنجشنبه 27 محرمالحرام 1306 ه.ق در سن 86 سالگى، پس از عمرى ارشاد و راهنمایى، تألیف و تدریس، طرد سلطه بیگانگان و نفى حاکمیت مستبدان، چشم از جهان فروبست و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
جنازه ایشان را چهار روز نگه داشتند، و مردم عزادار در اطراف به عزادارى و گریستن پرداختند. این وضع تنها به مسلمانان اختصاص نداشت و حتى غیر مسلمانان نیز از ابراز اندوه و ماتم نتوانستند خوددارى کنند.
سرانجام پیکر آن بزرگوار را در روز اول ماه صفر تشییع کردند. و در بین راهرو دو حرم حضرت عبدالعظیمالحسنی علیهالسلام و حضرت امامزاده حمزه علیهالسلام به خاک سپردند.