به گزارش راگانیوز، استاد «احسان قدمی» نوازنده و مدرس موسیقی سازهای دف و تنبک، شروع موسیقی را با یادگیری آواز نزد استاد محمدعلی قدمی (خواننده آهنگ معروف ساقی) آغاز کرد و دوره کامل دف نوازی نزد استاد بیژن کامکار و استاد مسعود حبیبی و دوره کامل تنبک نوازی را نزد استاد محمد اسماعیلی به اتمام رساند و موفق به دریافت تائیدیه رسمی تدریس و نوازندگی از اساتید فوق شد و سپس به فراگیری سه تار نزد مرحوم استاد عطاءلله جنگوک و استاد زیدالله طلوعی پرداخت.
از فعالیت ها و افتخارات دیگر این استاد می توان به دریافت عنوان درجه یک از کانون نوازندگان خانه موسیقی ایران، اجرای تکنوازی در اجلاس ویژه فروم در کشور سوئیس، اجرا در فستیوال موسیقی برلین کشور آلمان، اجرا در کشور های پاکستان، جمهوری چک،ترکیه، امارات متحده عربی و… ، منتخب تکنوازی دف در خانه موسیقی جهان درکشور آلمان، مورد تقدیر وزیرمهمترین ایالت پاکستان (پنجاب) و رؤسای دپارتمانهای دانشگاههای “پنجاب” و “جی سی” در کشور پاکستان، همکاری با ارکسترهای معتبری ازجمله ارکستر رسمی تالار وحدت ، ارکستر دفترموسیقی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ، ارکستر مرکز موسیقی ، ارکستر استاد محمداسماعیلی ، ارکستر ساقی و … اشاره کرد.
وی همچنین دو مقاله بین المللی موسیقی با عنوان “اهمیت ساز دف در موسیقی سنتی و عرفانی ایران” و “موسیقی ایران در دوران قبل و بعد از اسلام” در اولین کنفرانس بین المللی نوآوری و تحقیق ارائه داده است و همچنین کار تدریس در آموزشگاههای موسیقی تهران، مجتمع فرهنگی و هنری شیخ ابوالفتوح رازی وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ری و مراکز معتبر فرهنگی و هنری استان تهران را بر عهده دارد.
با وی گفت وگویی کرده ایم که از نظر خوانندگان می گذرد.
در موسیقی ایرانی، سواد و آموزش تئوریک چه جایگاهی دارد؟
با نام خداوندعلم وهنر وعرض سلام به شما و همه خوانندگان محترم، سواد در موسیقی نقش به سزایی دارد و بسیار حائز اهمیت است توصیه من به همه علاقه مندان و هنرجویان موسیقی این است که هر چه می توانند سواد خود را درهر شاخه ای از موسیقی که فعالیت دارند بالا ببرند چون هنرمندی موفق تر است که علم و آگاهی و مهارت بیشتری در حرفه خود داشته باشد به قول یکی از اساتیدمان که می گفت هر چه که بیشتر یاد می گیری بیشتر متوجه وسعت مطالب می شوی و بیشتر پی می بری که خیلی چیزها را بلد نیستی به نظرم یک هنرمند همیشه باید خود را هنرجو بداند و تا لحظه ای که زنده است از یادگیری علم و مهارت دست بر ندارد چون هر موقع انسان خودش را کامل بداند مطمئنا چیزی یاد نمی گیرد و اون لحظه سقوطش است.
آیا یادگیری موسیقی، نیاز به استعداد خاصی دارد؟
استعداد می تواند سرعت پیشروی یک هنرجو را بالا ببرد ولی به نظرم چیزی که خیلی مهمتر از استعداد است پیگیر بودن، تلاش، تمرین، صبر، حوصله و استقامت است چون خیلی از هنرجویان را دیدم که خیلی استعداد دارند ولی پیگیر کلاس نیستند، تلاش لازم را ندارند و در راه یادگیری موسیقی صبور نیستند و زود میخواهند نتیجه بگیرند و استقامت لازم برای ادامه راه را ندارند این افراد با داشتن استعداد بالا نمی توانند نتیجه لازم را بگیرند و به جایی نخواهند رسید ولی من هنرجویانی داشتم که با استعداد کمتر ولی تلاش و پیگیری بیشتر نتیجه بهتری گرفتند و نوازنده های خوبی شدند پس هنرجویان و علاقه مندان باید توجه داشته باشند اگر میخواهند در موسیقی نتیجه خوبی بگیرند باید پیگیر کلاس باشند، استقامت داشته باشند، راه را ادامه دهند، زود دلسرد نشوند، از تلاش و یادگیری دست بر ندارند و مطمئن باشند که نتیجه میگیرند، به قول معروف شاید دیر و زود داشته باشد ولی سوخت و سوز ندارد.
شرایط کنونی حوزه آموزش موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
من بارها دیده ام هنرجویانی سر کلاس من آمدند و از مرکز آموزش قبلی و استاد قبلی خود راضی نبودند متأسفانه طوری شده که هر کسی با گذراندن دوره کوتاهی به خود اجازه تدریس می دهد و بعضی مراکز آموزشی هم این افراد را به عنوان مدرس موسیقی قبول می کنند و این خیلی از هنرجویان موسیقی را دلزده می کند متآسفانه هنرجویی سر کلاس آمده بود و می گفت سه سال است که در آموزشگاهی کار می کند ولی نمی توانست ساز را درست نگه دارد و نحوه ضربه زدن به سازش اشتباه بود و حتی تئوری مقدماتی موسیقی را هم نمی دانست انگار تازه آمده کلاس، متأسفانه نظارت کافی درحوزه آموزش موسیقی بسیار کم است حتی من شنیدم یک دلیل حذف آموزش موسیقی در شهرداری و سرای محله ها نازل بودن سطح سواد علمی مدرسان موسیقی در این مراکز بوده، امیدوارم وضعیت کنونی آموزش موسیقی با نظارت و حمایت بیشتر بهتر شود
وضعیت اجراهای صحنه ای و کنسرت های موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
متأسفانه روز به روز داریم از اصالت، فرهنگ و هویتمون بیشتر فاصله می گیریم با این تهاجم رسانه های غربی و تبلیغات شبکه های مختلف ماهواره ای و پخش گسترده موسیقی های غربی و به شکلی دامن زدن شبکه های داخلی کشور خودمان به موسیقی های غیر بومی و وارداتی و همچنین حمایت و پخش موسیقی های نازل پاپ و عدم پخش کافی موسیقی های اصیل و سنتی که هویت ماست بیشتر جوانها به سمت این نوع موسیقی ها گرایش پیدا کردند و حتی عدم حمایت عوامل برگزار کننده کنسرتهای موسیقی از موسیقی اصیل و سنتی کشورمان باعث شده که اینقدر جوانان ما از فرهنگ و هویت موسیقایی کشورشون دور بشوند، به عنوان نمونه شما ببینید بیشتر اجرای کنسرت ها شده موسیقی پاپ، شما در سال چند تا کنسرت موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می بینید این یک معضل فرهنگی و اجتماعی شده که دارد هویت موسیقایی ما را تحت الشعاع قرار می دهد متآسفانه وضعیت اجرای کنسرت و موسیقی در کشور طوری شده که اساتید بزرگ موسیقی اصیل و سنتی ما تمایلی برای اجرای کنسرت ندارند چون حمایتی ازشون نمی شود و ارزشهایشان دیده نمی شود. شما ببینید عوامل و مسئولان برگزارکننده کنسرتها چه حمایتی از اساتید پیشکسوت و با هویت موسیقی ما کردند چند بار به این اساتید سر زدند، چند بار حالشان را پرسیدند، چند بار از ایشان سوال کردند که چرا تمایلی برای اجرای کنسرت ندارند، چند بار با ایجاد انگیزه چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی حمایتشان کردند که بیایند روی صحنه تا جوانهای ما ببینند و با هویت موسیقایی و اصیل کشورشان آشنا بشوند بتوانند راه درست هنرشان را انتخاب کنند واقعا چقدر خوراک فرهنگی و هویت ملی موسیقی کشورمان را به این جوانها داده ایم، من وقتی موسیقی سالهای دور کشورمان را بررسی می کنم می بینم چقدر هنرمندان موسیقی ما صاحب سبک بودند، شیوه هاشون چقدر متفاوت و زیبا بوده، چقدر جوانها رو جذب می کردند، همین الان وقتی من این موسیقی ها را گوش میدهم لذت میبرم و برایم تازگی دارد ولی الان بیشتر موسیقی های ما شده تقلیدی، شما سبک خاصی نم یبینید یکی از دلایلش این است که خوراک کافی موسیقایی اصیل به این جوانها داده نشده، حتی تیتراژ فیلمها و سریالهایی هم که از صدا و سیما پخش می شود موسیقی پاپ است که اکثرشان هم از نظر محتوای شعر و موسیقی بسیار ضعیف است با این وضعیت چه توقعی می توانیم داشته باشیم که جوانان ما دنبال موسیقی اصیل کشورشان بروند مثلا حداقل می شود با ایجاد بستر مناسب برای دعوت از اساتید پیشکسوت و صاحب سبک موسیقی اصیل و حمایت رسانه ها از این نوع موسیقی های ارزشی به این شرایط که دارد روز به روز بدتر می شود، کمک کرد.
به عقیده شما دولت در ایجاد زمینه برای آموزش موسیقی سنتی، چه جایگاهی دارد؟
نقش دولت بسیار مهم است شما ببینید وقتی وضعیت موسیقی را در کشورهای مختلف دنیا بررسی می کنیم می بینیم هر کشوری که مورد حمایت بیشتری از طرف دولت قرار گرفته است پیشرفت بیشتری در زمینه گسترش فعالیت موسیقی داشته است دولت می تواند با حمایتهای مادی و معنوی خود بستر مناسب تری برای ایجاد انگیزه و فعالیت هنرمندان فراهم کند و موسیقی بدون حمایت دولت و رسانه ها نمی تواند راه به جایی ببرد.
هنرمندان چقدر در ایران امنیت شغلی دارند؟
متأسفانه هنرمندان در ایران هیچ امنیت شغلی ای ندارند هیچ حمایت دولتی از نظر اشتغال از هنرمندان نمی شود یک هنرمندی که در حرفه خود تخصص پیدا می کند و فارغ التصیل می شود در هیچ وزارت خانه و سازمان و ارگانی نمی تواند استخدام شود هیچ زمینه ای برای اشتغالش فراهم نیست اگر بخواهد تدریس کند باید حداقل سرمایه ای داشته باشد تا آموزشگاه موسیقی ای دست و پا کند یا اجاره کند که متأسفانه هزینه اجاره ها هم بسیار بالاست شما ببینید با این وضعیت چطور می شود توقع داشت که موسیقی ما پیشرفت کند دغدغه اصلی یک هنرمند در جامعه ما اشتغال است ار این مشکل برطرف شود شاهد پیشرفت چشمیری در زمینه موسیقی در کشورمان خواهیم بود واقعا اگر موسیقی کشور ما تا اینجا هم توانسته خود را زنده نگه دارد زحمات عاشقانه و دلسوزانه خود هنرمندان با دست های خالی آنان بوده است.
صحبت از درآمد و معیشت هنرمندان شد. هنر موسیقی چقدر می تواند به اشتغال و فضای کسب و کار در کشورمان کمک کند؟
به صورت کلی صنعت موسیقی به عنوان یکی از مهمترین صنایع فرهنگی، می تواند نقش بسزایی در درآمدزایی و اشتغالزایی و رونق چرخه اقتصادی کشورمان ایفا کند.
به عنوان نمونه اگر بخواهیم نگاهی به برخی از ویژگیهای این صنعت فرهنگی داشته باشیم می توانیم بگوییم که این صنعت بر اساس شرکتها و مؤسسه ها و افراد مستقلی که با خلق، اجرا، آموزش و فعالیتهای دیگر در این عرصه موجب درآمدزایی میشوند شکل می گیرد. «آموزش و اشاعه موسیقی»، «ضبط موسیقی» و «اجرای زنده» بخش های اصلی در این عرصه محسوب میشوند، که افزون بر هنرمندان فعال در آنها افراد بسیار دیگری را هم درگیر میکند. به منظور ضبط یک اثر موسیقایی علاوه بر موسیقی دانها، خوانندگان و شاعران، افراد دیگری چون مراکز و مجتمع های آموزشی، گروههای موسیقی، استودیوهای ضبط، تهیه کننده ها، ناشران موسیقی و مراکز چاپ، و مراکز پخش و فروش فعالیت میکنند. در این بین اقشار دیگری هم به صورت گسترده در حوزههای مختلف و در ارتباط با موسیقی در حال فعالیت هستند. بخش رسانههای جمعی، شبکههای تلویزیونی، رادیویی و خبری نقش مهمی در اطلاعرسانی در این حوزه دارند که به واسطه آنها خبرنگاران موسیقی، برنامهسازان و منتقدان موسیقی را میتوان جزو پویاترین افراد وابسته به این حوزه دانست و از سوی دیگر میتوان به نقش اساتید موسیقی، هنرجویان، سازندگان سازها و بسیاری دیگر اشاره کرد.
در نگاه کلانتر علاوه بر افراد فعال در حوزه موسیقی مجامع بزرگتری هم مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی امور مرتبط با موسیقی را برعهده دارند. نهادهایی مثل وزارتخانهها و اصناف که امور گوناگون از تصمیمگیریهای کلان تا بیمه هنرمندان با صلاحدید آنها انجام میپذیرد. از زاویه ای دیگر موسیقی به عنوان یکی از محبوبترین هنرها، می تواند سالانه مخاطبان بسیاری را به سالنهای اجرا بکشاند. در واقع «توریسم موسیقی» یکی از مهمترین شاخههای صنعت گردشگری محسوب میشود و مدتهاست کشورهای مختلف با جذب گردشگر به وسیله موسیقی درآمدهای فراوانی کسب میکنند. علاقه به تماشای زنده موسیقی می تواند مخاطبان را از سفرهای درون مرزی فراتر برده و سببی میشود برای سفر کردن به کشورهای مختلف. سالانه جشنوارهها، کنسرتها و رویدادهای بسیاری در سراسر دنیا برگزار میشود که علاقهمندان به موسیقی و هنرمندان مختلف از کشورهای گوناگون را گرد هم جمع میکند. جشنواره های موسیقی کشورهای مختلف هرساله با برگزاری پربارتر سعی در جذب مخاطب بیشتری دارند. اما به طور کلی این مسئله تنها محدود به برپایی فستیوالهای بزرگ و جهانی نیست. توریسم موسیقی دربرگیرنده تمامی سبکها و اشکال اجرای موسیقیست که هرکدام میتوانند طرفداران خود را به عنوان گردشگر به کشورهای مختلف بکشانند و بر اقتصاد آن کشور تاثیر بسزایی بگذارند. صنعت موسیقی در ایران در بسیاری از امور هنوز موسیقی به عنوان یک صنعت دیده نمیشود و نگاه مقبولی به آن وجود ندارد. در بخش توریسم موسیقی، ایران با وجود فرهنگ و موسیقی غنی در نقاط مختلف کشور هنوز موفق نشدهاست جشنوارههایی با استانداردهای بینالمللی برای جذب توریست برپا کند. به عنوان مثال جشنواره موسیقی فجر که معتبرترین رویداد موسیقایی کشور محسوب می شود اجراهای بینالمللیاش را با حدود 1000 مخاطب برگزار میکند که این امر جدا از ناشناخته بودن موسیقی بینالملل برای مخاطبان داخلی، بر ناشناخته بودن موسیقی ایران برای مخاطبان بینالمللی و از طرفی بر ناتوانی در جذب مخاطب در جشنوارهای دلالت دارد که در پایتخت کشور برگزار میشود.
موسیقی اصیل و سنتی فاخر و همچنین موسیقی غنی نواحی و نقاط مختلف کشور هم میتواند با جذب گردشگر و مخاطب علاوه بر زنده نگاه داشتن جانمایهی آن موسیقی تغییری در وضعیت معیشت هنرمندان مهجور موسیقی و در نگاه کلانتر در اقتصاد کشور ایجاد کند.
با توجه به آمار منتشر شده در ایران چندین جشنواره و مجمع مرتبط با موسیقی برگزار شده است که هرکدام از آنها می توانستند بستر مناسبی برای حضور گردشگران علاقه مند به موسیقی در کشور باشند؛ اما به نظر میرسد توریسم موسیقی در ایران چنان که باید شناخته شده نیست و در عصری که ارتباط بیشتر و بهتر بین کشورها از طریق فرهنگ و هنرشان در حال شکلگیری است، ایران با داشتن فرهنگ و هنر غنی، از داشتههای خود سود چندانی نمیبرد.
البته در بحث ارزش های مالی صنعت موسیقی در ایران فعالیتهای وابسته از جمله آموزش و یا ساخت و فروش سازها و بسیاری دیگر از امور در نظر گرفته نشده و به فعالیتهای عمده و اساسی بسنده شده است اما با تمام این تفاسیر بخش درآمدزایی صنعت موسیقی هم در ایران مانند بسیاری از جنبههای دیگر فاصلهی فراوانی با نمونههای مشابه آن در سایر نقاط دنیا دارد.
وسخن آخر؟
سه نکته را می خواهم به هنرجویان موسیقی یادآوری کنم : اول اینکه در این راه موسیقی ناامید نشوند و با تلاش، تمرین، پشتکار و عشق، کار خود را ادامه دهند تا ان شاالله به نتیجه مطلوب برسند دوم اینکه موسیقی را تا آنجا که می توانند به عنوان شغل اول انتخاب نکنند چون با توجه به وضعیت موجود امرار معاش از راه موسیقی سخت است و مهمترین و آخرین نکته این که همیشه به یاد خداوند باشند و لحظه ای از یادش غافل نشوند و هر کاری می کنند برای رضای خدا باشد موسیقی انسان را باید به خدا نزدیک کند موسیقی ای که انسان را از خدا دورکند هیچ ارزشی ندارد.
از فعالیت ها و افتخارات دیگر این استاد می توان به دریافت عنوان درجه یک از کانون نوازندگان خانه موسیقی ایران، اجرای تکنوازی در اجلاس ویژه فروم در کشور سوئیس، اجرا در فستیوال موسیقی برلین کشور آلمان، اجرا در کشور های پاکستان، جمهوری چک،ترکیه، امارات متحده عربی و… ، منتخب تکنوازی دف در خانه موسیقی جهان درکشور آلمان، مورد تقدیر وزیرمهمترین ایالت پاکستان (پنجاب) و رؤسای دپارتمانهای دانشگاههای “پنجاب” و “جی سی” در کشور پاکستان، همکاری با ارکسترهای معتبری ازجمله ارکستر رسمی تالار وحدت ، ارکستر دفترموسیقی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ، ارکستر مرکز موسیقی ، ارکستر استاد محمداسماعیلی ، ارکستر ساقی و … اشاره کرد.
وی همچنین دو مقاله بین المللی موسیقی با عنوان “اهمیت ساز دف در موسیقی سنتی و عرفانی ایران” و “موسیقی ایران در دوران قبل و بعد از اسلام” در اولین کنفرانس بین المللی نوآوری و تحقیق ارائه داده است و همچنین کار تدریس در آموزشگاههای موسیقی تهران، مجتمع فرهنگی و هنری شیخ ابوالفتوح رازی وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ری و مراکز معتبر فرهنگی و هنری استان تهران را بر عهده دارد.
با وی گفت وگویی کرده ایم که از نظر خوانندگان می گذرد.
در موسیقی ایرانی، سواد و آموزش تئوریک چه جایگاهی دارد؟
با نام خداوندعلم وهنر وعرض سلام به شما و همه خوانندگان محترم، سواد در موسیقی نقش به سزایی دارد و بسیار حائز اهمیت است توصیه من به همه علاقه مندان و هنرجویان موسیقی این است که هر چه می توانند سواد خود را درهر شاخه ای از موسیقی که فعالیت دارند بالا ببرند چون هنرمندی موفق تر است که علم و آگاهی و مهارت بیشتری در حرفه خود داشته باشد به قول یکی از اساتیدمان که می گفت هر چه که بیشتر یاد می گیری بیشتر متوجه وسعت مطالب می شوی و بیشتر پی می بری که خیلی چیزها را بلد نیستی به نظرم یک هنرمند همیشه باید خود را هنرجو بداند و تا لحظه ای که زنده است از یادگیری علم و مهارت دست بر ندارد چون هر موقع انسان خودش را کامل بداند مطمئنا چیزی یاد نمی گیرد و اون لحظه سقوطش است.
آیا یادگیری موسیقی، نیاز به استعداد خاصی دارد؟
استعداد می تواند سرعت پیشروی یک هنرجو را بالا ببرد ولی به نظرم چیزی که خیلی مهمتر از استعداد است پیگیر بودن، تلاش، تمرین، صبر، حوصله و استقامت است چون خیلی از هنرجویان را دیدم که خیلی استعداد دارند ولی پیگیر کلاس نیستند، تلاش لازم را ندارند و در راه یادگیری موسیقی صبور نیستند و زود میخواهند نتیجه بگیرند و استقامت لازم برای ادامه راه را ندارند این افراد با داشتن استعداد بالا نمی توانند نتیجه لازم را بگیرند و به جایی نخواهند رسید ولی من هنرجویانی داشتم که با استعداد کمتر ولی تلاش و پیگیری بیشتر نتیجه بهتری گرفتند و نوازنده های خوبی شدند پس هنرجویان و علاقه مندان باید توجه داشته باشند اگر میخواهند در موسیقی نتیجه خوبی بگیرند باید پیگیر کلاس باشند، استقامت داشته باشند، راه را ادامه دهند، زود دلسرد نشوند، از تلاش و یادگیری دست بر ندارند و مطمئن باشند که نتیجه میگیرند، به قول معروف شاید دیر و زود داشته باشد ولی سوخت و سوز ندارد.
شرایط کنونی حوزه آموزش موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
من بارها دیده ام هنرجویانی سر کلاس من آمدند و از مرکز آموزش قبلی و استاد قبلی خود راضی نبودند متأسفانه طوری شده که هر کسی با گذراندن دوره کوتاهی به خود اجازه تدریس می دهد و بعضی مراکز آموزشی هم این افراد را به عنوان مدرس موسیقی قبول می کنند و این خیلی از هنرجویان موسیقی را دلزده می کند متآسفانه هنرجویی سر کلاس آمده بود و می گفت سه سال است که در آموزشگاهی کار می کند ولی نمی توانست ساز را درست نگه دارد و نحوه ضربه زدن به سازش اشتباه بود و حتی تئوری مقدماتی موسیقی را هم نمی دانست انگار تازه آمده کلاس، متأسفانه نظارت کافی درحوزه آموزش موسیقی بسیار کم است حتی من شنیدم یک دلیل حذف آموزش موسیقی در شهرداری و سرای محله ها نازل بودن سطح سواد علمی مدرسان موسیقی در این مراکز بوده، امیدوارم وضعیت کنونی آموزش موسیقی با نظارت و حمایت بیشتر بهتر شود
وضعیت اجراهای صحنه ای و کنسرت های موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
متأسفانه روز به روز داریم از اصالت، فرهنگ و هویتمون بیشتر فاصله می گیریم با این تهاجم رسانه های غربی و تبلیغات شبکه های مختلف ماهواره ای و پخش گسترده موسیقی های غربی و به شکلی دامن زدن شبکه های داخلی کشور خودمان به موسیقی های غیر بومی و وارداتی و همچنین حمایت و پخش موسیقی های نازل پاپ و عدم پخش کافی موسیقی های اصیل و سنتی که هویت ماست بیشتر جوانها به سمت این نوع موسیقی ها گرایش پیدا کردند و حتی عدم حمایت عوامل برگزار کننده کنسرتهای موسیقی از موسیقی اصیل و سنتی کشورمان باعث شده که اینقدر جوانان ما از فرهنگ و هویت موسیقایی کشورشون دور بشوند، به عنوان نمونه شما ببینید بیشتر اجرای کنسرت ها شده موسیقی پاپ، شما در سال چند تا کنسرت موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می بینید این یک معضل فرهنگی و اجتماعی شده که دارد هویت موسیقایی ما را تحت الشعاع قرار می دهد متآسفانه وضعیت اجرای کنسرت و موسیقی در کشور طوری شده که اساتید بزرگ موسیقی اصیل و سنتی ما تمایلی برای اجرای کنسرت ندارند چون حمایتی ازشون نمی شود و ارزشهایشان دیده نمی شود. شما ببینید عوامل و مسئولان برگزارکننده کنسرتها چه حمایتی از اساتید پیشکسوت و با هویت موسیقی ما کردند چند بار به این اساتید سر زدند، چند بار حالشان را پرسیدند، چند بار از ایشان سوال کردند که چرا تمایلی برای اجرای کنسرت ندارند، چند بار با ایجاد انگیزه چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی حمایتشان کردند که بیایند روی صحنه تا جوانهای ما ببینند و با هویت موسیقایی و اصیل کشورشان آشنا بشوند بتوانند راه درست هنرشان را انتخاب کنند واقعا چقدر خوراک فرهنگی و هویت ملی موسیقی کشورمان را به این جوانها داده ایم، من وقتی موسیقی سالهای دور کشورمان را بررسی می کنم می بینم چقدر هنرمندان موسیقی ما صاحب سبک بودند، شیوه هاشون چقدر متفاوت و زیبا بوده، چقدر جوانها رو جذب می کردند، همین الان وقتی من این موسیقی ها را گوش میدهم لذت میبرم و برایم تازگی دارد ولی الان بیشتر موسیقی های ما شده تقلیدی، شما سبک خاصی نم یبینید یکی از دلایلش این است که خوراک کافی موسیقایی اصیل به این جوانها داده نشده، حتی تیتراژ فیلمها و سریالهایی هم که از صدا و سیما پخش می شود موسیقی پاپ است که اکثرشان هم از نظر محتوای شعر و موسیقی بسیار ضعیف است با این وضعیت چه توقعی می توانیم داشته باشیم که جوانان ما دنبال موسیقی اصیل کشورشان بروند مثلا حداقل می شود با ایجاد بستر مناسب برای دعوت از اساتید پیشکسوت و صاحب سبک موسیقی اصیل و حمایت رسانه ها از این نوع موسیقی های ارزشی به این شرایط که دارد روز به روز بدتر می شود، کمک کرد.
به عقیده شما دولت در ایجاد زمینه برای آموزش موسیقی سنتی، چه جایگاهی دارد؟
نقش دولت بسیار مهم است شما ببینید وقتی وضعیت موسیقی را در کشورهای مختلف دنیا بررسی می کنیم می بینیم هر کشوری که مورد حمایت بیشتری از طرف دولت قرار گرفته است پیشرفت بیشتری در زمینه گسترش فعالیت موسیقی داشته است دولت می تواند با حمایتهای مادی و معنوی خود بستر مناسب تری برای ایجاد انگیزه و فعالیت هنرمندان فراهم کند و موسیقی بدون حمایت دولت و رسانه ها نمی تواند راه به جایی ببرد.
هنرمندان چقدر در ایران امنیت شغلی دارند؟
متأسفانه هنرمندان در ایران هیچ امنیت شغلی ای ندارند هیچ حمایت دولتی از نظر اشتغال از هنرمندان نمی شود یک هنرمندی که در حرفه خود تخصص پیدا می کند و فارغ التصیل می شود در هیچ وزارت خانه و سازمان و ارگانی نمی تواند استخدام شود هیچ زمینه ای برای اشتغالش فراهم نیست اگر بخواهد تدریس کند باید حداقل سرمایه ای داشته باشد تا آموزشگاه موسیقی ای دست و پا کند یا اجاره کند که متأسفانه هزینه اجاره ها هم بسیار بالاست شما ببینید با این وضعیت چطور می شود توقع داشت که موسیقی ما پیشرفت کند دغدغه اصلی یک هنرمند در جامعه ما اشتغال است ار این مشکل برطرف شود شاهد پیشرفت چشمیری در زمینه موسیقی در کشورمان خواهیم بود واقعا اگر موسیقی کشور ما تا اینجا هم توانسته خود را زنده نگه دارد زحمات عاشقانه و دلسوزانه خود هنرمندان با دست های خالی آنان بوده است.
صحبت از درآمد و معیشت هنرمندان شد. هنر موسیقی چقدر می تواند به اشتغال و فضای کسب و کار در کشورمان کمک کند؟
به صورت کلی صنعت موسیقی به عنوان یکی از مهمترین صنایع فرهنگی، می تواند نقش بسزایی در درآمدزایی و اشتغالزایی و رونق چرخه اقتصادی کشورمان ایفا کند.
به عنوان نمونه اگر بخواهیم نگاهی به برخی از ویژگیهای این صنعت فرهنگی داشته باشیم می توانیم بگوییم که این صنعت بر اساس شرکتها و مؤسسه ها و افراد مستقلی که با خلق، اجرا، آموزش و فعالیتهای دیگر در این عرصه موجب درآمدزایی میشوند شکل می گیرد. «آموزش و اشاعه موسیقی»، «ضبط موسیقی» و «اجرای زنده» بخش های اصلی در این عرصه محسوب میشوند، که افزون بر هنرمندان فعال در آنها افراد بسیار دیگری را هم درگیر میکند. به منظور ضبط یک اثر موسیقایی علاوه بر موسیقی دانها، خوانندگان و شاعران، افراد دیگری چون مراکز و مجتمع های آموزشی، گروههای موسیقی، استودیوهای ضبط، تهیه کننده ها، ناشران موسیقی و مراکز چاپ، و مراکز پخش و فروش فعالیت میکنند. در این بین اقشار دیگری هم به صورت گسترده در حوزههای مختلف و در ارتباط با موسیقی در حال فعالیت هستند. بخش رسانههای جمعی، شبکههای تلویزیونی، رادیویی و خبری نقش مهمی در اطلاعرسانی در این حوزه دارند که به واسطه آنها خبرنگاران موسیقی، برنامهسازان و منتقدان موسیقی را میتوان جزو پویاترین افراد وابسته به این حوزه دانست و از سوی دیگر میتوان به نقش اساتید موسیقی، هنرجویان، سازندگان سازها و بسیاری دیگر اشاره کرد.
در نگاه کلانتر علاوه بر افراد فعال در حوزه موسیقی مجامع بزرگتری هم مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی امور مرتبط با موسیقی را برعهده دارند. نهادهایی مثل وزارتخانهها و اصناف که امور گوناگون از تصمیمگیریهای کلان تا بیمه هنرمندان با صلاحدید آنها انجام میپذیرد. از زاویه ای دیگر موسیقی به عنوان یکی از محبوبترین هنرها، می تواند سالانه مخاطبان بسیاری را به سالنهای اجرا بکشاند. در واقع «توریسم موسیقی» یکی از مهمترین شاخههای صنعت گردشگری محسوب میشود و مدتهاست کشورهای مختلف با جذب گردشگر به وسیله موسیقی درآمدهای فراوانی کسب میکنند. علاقه به تماشای زنده موسیقی می تواند مخاطبان را از سفرهای درون مرزی فراتر برده و سببی میشود برای سفر کردن به کشورهای مختلف. سالانه جشنوارهها، کنسرتها و رویدادهای بسیاری در سراسر دنیا برگزار میشود که علاقهمندان به موسیقی و هنرمندان مختلف از کشورهای گوناگون را گرد هم جمع میکند. جشنواره های موسیقی کشورهای مختلف هرساله با برگزاری پربارتر سعی در جذب مخاطب بیشتری دارند. اما به طور کلی این مسئله تنها محدود به برپایی فستیوالهای بزرگ و جهانی نیست. توریسم موسیقی دربرگیرنده تمامی سبکها و اشکال اجرای موسیقیست که هرکدام میتوانند طرفداران خود را به عنوان گردشگر به کشورهای مختلف بکشانند و بر اقتصاد آن کشور تاثیر بسزایی بگذارند. صنعت موسیقی در ایران در بسیاری از امور هنوز موسیقی به عنوان یک صنعت دیده نمیشود و نگاه مقبولی به آن وجود ندارد. در بخش توریسم موسیقی، ایران با وجود فرهنگ و موسیقی غنی در نقاط مختلف کشور هنوز موفق نشدهاست جشنوارههایی با استانداردهای بینالمللی برای جذب توریست برپا کند. به عنوان مثال جشنواره موسیقی فجر که معتبرترین رویداد موسیقایی کشور محسوب می شود اجراهای بینالمللیاش را با حدود 1000 مخاطب برگزار میکند که این امر جدا از ناشناخته بودن موسیقی بینالملل برای مخاطبان داخلی، بر ناشناخته بودن موسیقی ایران برای مخاطبان بینالمللی و از طرفی بر ناتوانی در جذب مخاطب در جشنوارهای دلالت دارد که در پایتخت کشور برگزار میشود.
موسیقی اصیل و سنتی فاخر و همچنین موسیقی غنی نواحی و نقاط مختلف کشور هم میتواند با جذب گردشگر و مخاطب علاوه بر زنده نگاه داشتن جانمایهی آن موسیقی تغییری در وضعیت معیشت هنرمندان مهجور موسیقی و در نگاه کلانتر در اقتصاد کشور ایجاد کند.
با توجه به آمار منتشر شده در ایران چندین جشنواره و مجمع مرتبط با موسیقی برگزار شده است که هرکدام از آنها می توانستند بستر مناسبی برای حضور گردشگران علاقه مند به موسیقی در کشور باشند؛ اما به نظر میرسد توریسم موسیقی در ایران چنان که باید شناخته شده نیست و در عصری که ارتباط بیشتر و بهتر بین کشورها از طریق فرهنگ و هنرشان در حال شکلگیری است، ایران با داشتن فرهنگ و هنر غنی، از داشتههای خود سود چندانی نمیبرد.
البته در بحث ارزش های مالی صنعت موسیقی در ایران فعالیتهای وابسته از جمله آموزش و یا ساخت و فروش سازها و بسیاری دیگر از امور در نظر گرفته نشده و به فعالیتهای عمده و اساسی بسنده شده است اما با تمام این تفاسیر بخش درآمدزایی صنعت موسیقی هم در ایران مانند بسیاری از جنبههای دیگر فاصلهی فراوانی با نمونههای مشابه آن در سایر نقاط دنیا دارد.
وسخن آخر؟
سه نکته را می خواهم به هنرجویان موسیقی یادآوری کنم : اول اینکه در این راه موسیقی ناامید نشوند و با تلاش، تمرین، پشتکار و عشق، کار خود را ادامه دهند تا ان شاالله به نتیجه مطلوب برسند دوم اینکه موسیقی را تا آنجا که می توانند به عنوان شغل اول انتخاب نکنند چون با توجه به وضعیت موجود امرار معاش از راه موسیقی سخت است و مهمترین و آخرین نکته این که همیشه به یاد خداوند باشند و لحظه ای از یادش غافل نشوند و هر کاری می کنند برای رضای خدا باشد موسیقی انسان را باید به خدا نزدیک کند موسیقی ای که انسان را از خدا دورکند هیچ ارزشی ندارد.