به گزارش راگانیوز، این دختر که مدعی شده بود توسط چهار پسر مورد تجاوز قرار گرفته، گفت دچار بیماری است و متجاوزان از این موضوع سوءاستفاده کردهاند.
یک سال قبل دختر جوانی به نام آرمیتا به مأموران پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از سوی چهار پسر مورد تجاوز قرار گرفته است. «از دانشگاه به خانه برمیگشتم که سوار یک ماشین شاسیبلند شدم که چهار سرنشین داشت. سرنشینان این خودرو که همگی جوان بودند، بعد از طی مسافتی تغییر مسیر دادند و مرا به حوالی کوه بیبیشهربانو در شهرری بردند و سه نفر از آنها بیرحمانه آزارم دادند. یکی از آنها که راننده بود مرا شکنجه نداد». وی ادامه داد: من سالهاست از افت فشار خون رنج میبرم. به همین خاطر آنموقع هم حالم بد شد و دیگر توان مقاومت و دفاع از خودم را نداشتم. سه نفر از پسران جوان بیرحمانه مرا آزار دادند و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم که سوار یک دستگاه پراید بودم. راننده پراید و دوستش مرا به خانهای در شهرری بردند اما آنجا هم بار دیگر سه پسر شیطانصفت به سراغم آمدند و تا صبح مرا شکنجه دادند. آنها تهدیدم کردند نباید دراینباره به کسی حرفی بزنم. صبح بود که مرا رها کردند و من خودم را به مترو رساندم تا به خانه برگردم اما در بین راه بیهوش و به بیمارستان منتقل شدم. این دختر گفت: یک ماه در بیمارستان تحت درمان بودم تا اینکه دیروز از بیمارستان مرخص شدم و تصمیم گرفتم علیه پسران جوان شکایت کنم. شکایت این دختر و نکاتی که در آن ذکر کرده بود مأموران را به شک انداخت و این سؤال برای آنها پیش آمد چرا باید یک دختر جوان بهعنوان مسافر سوار یک ماشین شاسیبلند شود و این نوع ماشینها مسافرکش نیستند. ضمن اینکه فرد آسیبدیده معمولا سوار بر ماشین دیگری نمیشود و از نیروهای امدادی کمک میخواهد. مسئله دیگری که ظن مأموران را برانگیخت، این بود که چرا بیمارستان چنین موردی را به پلیس گزارش نداده است. تجاوز و آسیبی که آنقدر جدی باشد که فرد را تا یک ماه در بیمارستان بستری کند، موردی نیست که بیمارستانها نادیده بگیرند.
بنابراین مأموران از دختر جوان خواستند مدارکی را ارائه دهد که نشان میدهد او یک ماه در بیمارستان بستری بوده است. درحالیکه مدرکی که نشان دهد آرمیتا به مدت یک ماه در بیمارستان بستری بوده از سوی وی ارائه نشد، پلیس به اظهارات این دختر مشکوک شد و از او خواست دلایلی را برای اثبات ادعایش مطرح کند اما همچنان دختر جوان نتوانست مدارک محکمهپسندی ارائه دهد. بااینحال راز یک رابطه عاشقانه که سالها بود آرمیتا در آن گرفتار شده بود، فاش شد.
پلیس دریافت آرمیتا از مدتی قبل با یکی از پسران متهم به آزار به نام سینا در ارتباط بوده است. ماشین شاسیبلندی که آرمیتا ادعا میکرد سوار آن شده هم متعلق به سینا ست و روز حادثه هم آرمیتا و سینا همدیگر را دیدهاند. بهاینترتیب با شماره تلفنی که دختر جوان ارائه داد، سینا بازداشت شد. با دستگیری وی دوستان دیگرش نیز ردیابی و بازداشت شدند اما همگی اظهارات دختر جوان را انکار کردند و گفتند هرگز او را ندیده و آزار ندادهاند. وقتی روشن شد سینا از یک سال قبل با دختر جوان رابطه پنهانی داشته و وی را آزار داده است، فرضیه انتقامجویی از سوی دختر جوان قوت گرفت. هرچند دختر جوان برای انتقامجویی شکایت کرده بود اما رابطه او و سینا واقعیت داشت. بهاینترتیب متهمان تبرئه شدند و سینا در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد و گفت: قبول دارم با دختر جوان رابطه دوستانه داشتم و او چند بار به میل خودش به خانهام آمد. اما من او را آزار ندادم. رابطه ما به میل آرمیتا اتفاق افتاد، او من را دوست داشت من هم دوستش داشتم اما نمیخواستم با او ازدواج کنم چون رابطه دوستانهام را با او به هم زدم، به فکر انتقامجویی افتاد و از من و دوستانم شکایت کرد تا آبروی ما را ببرد.
متهم ادامه داد: زمانی که با آرمیتا دوست شدم، به او گفتم که نمیخواهم با او ازدواج کنم؛ آرمیتا قبول کرد اما وقتی رابطه ما عمیقتر شد و آرمیتا فهمید که او را دوست دارم، من را تحت فشار گذاشت که با او ازدواج کنم. من قبول نکردم و این رابطه از سوی من پایان یافت.
با پایان جلسه، قضات دادگاه با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، سینا را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و وی را به صد ضربه شلاق و یک سال تبعید به نیکشهر محکوم کردند. اما آرمیتا به این حکم اعتراض کرد. به این ترتیب پرونده در شعبه ۲۹ دیوانعالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و قضات عالیرتبه دیوانعالی کشور حکم صادره را تأیید کردند.