شهرری | سرزمینی که آرامگاه شاه عبدالعظیم مانند نگینی در آن میدرخشد

به گزارش راگانیوز ، روز خوبی است برای سفر کردن. از همیشگی و تکرار دور شدن. رفتن و دوباره تازه شدن. بعد از مدت زمانی طولانی قرار دیداری با گذشته دارم. با پیشینه خود و با مردمی به وسعت تاریخ، بزرگ. کوله بارم را می بندم و راه می افتم. در تمام طول مسیر غرق در اینم که مقصد چگونه است و از این فکر بازی، سرمستم. حدود 10 کیلومتر راه را به سمت جنوب تهران باید پیمود تا به ری رسید. سرزمینی باستانی که سابقه فرهنگی و سیاسی آن با استناد بر سفالینه هایی که باستان شناسان در ری یافته اند به 4000 تا 6000 سال قبل از میلاد مسیح می رسد. در کتاب مقدس اوستا و عهد عتیق و در آثار یونانی و حتی سنگ نوشته های کتیبه باستانی داریوش بزرگ، می توان رد پای ری را به وضوح دید. با همگردی همراه باشید برای سفر به شهرری و تماشای جاذبه های گردشگری شهرری و دیدنی های شهرری.

آرامگاه شاه عبدالعظیم شهرری

شهرری مانند انگشتری پرنگین بر دست ایران زمین می درخشد. شاه نگین این انگشتری، بارگاه مطهر و متبرک حضرت عبدالعظیم(ع)، از فرزندان امام حسن (ع) است که در قرن سوم هجری شهید و در محل کنونی مدفون شده اند. برای دیدار حرم باید از خیابان بلندی عبور کرد که اطراف آن را درختان سر به فلک کشیده، زیبا کرده اند. خیابان شلوغ است. انواع اتومبیل های بدون حرکت و بی سرنشین کنار خیابان به صف ایستاده اند و انبوهی از مردم زیر سایه درختان و در چمن فرش ها، بساط تفریح و استراحت گسترانیده اند. از دور در آسمان ری گنبد طلا با دو مناره استوار می درخشد و به راستی که آسمان اینجا دوخورشید دارد. در انتهای خیابان کوچه ای است که بازار محلی کوچکی در آن برپاست با مغازه های متنوع و انواع محصولات که مردم را به خود جلب می کنند که از این میان ظروف سفالی، آیینه ها و تابلوهای گوناگون عمده ترین این کالاها هستند. کمی جلوتر و در پایان کوچه درب ورودی صحن حرم است. برای احترام و به قصد یکرنگ شدن با همه، قبل از ورود باید چادر به سر کرد که این خود، خوش تجربه ای است. در آن میان پیرمردی روی صندلی نشسته و بر میز جلوی خود چادرهای تا شده را چیده، و به خانم های زائر اجاره می دهد.
از حیاط بزرگی باید گذشت که زمینش مردم بسیاری را در خود دارد. اینجا آرامگاه مردم دیروزهای دور و نزدیک است. آشنایان، به رسم و اعتقاد قدیمی، با سنگ کوچکی بر سنگ خانه عزیزانشان چند ضربه وارد می کنند که:” های عزیز، تو هستی و ما نیز به یاد تو”. داخل حیاط حرم پر است از زندگی، هیاهو، رفت و آمد، نگاه و دست و آرزو. همه اینجا یکی اند. همه خوب اند. وقتی نگاهت به صورتی می افتد خنده ای تقدیم چشمانت می شود و این چنین می شود که کسی اینجا غریبه نیست. وسط حیاط، حوض کوچکی است با دو فواره که آب را می رقصاند و گلدان هایی که لبه حوض جای گرفته اند و با قطره های آب، آب بازی می کنند. دور تا دور حوض مردم می نشینند تا دست و صورت و دل را با آب وضو تطهیر کنند.
زمین صحن پاک و تمیز است به یمن وجود مردانی که همواره نگران پاگیزگی حیاط اند. جای جای حیاط گلدان های بزرگی با سبزینه های گوناگون خودنمایی می کند. ورودی ها و دالان های بسیاری دارد این صحن.
ساعت بزرگی با قاب چوبی و زیبا بر بالای یکی از دیوارهای صحن نظاره گر چشمانی است که گه گاه او را می نگرند. در مجاورت حرم، مقبره پادشاه قاجار، ناصرالدین شاه، با سنگ مرمر نفیس به چشم می آید. سر در آجری خیره کننده ای یادگار مجدالملک قمی، استادی از روزگار سلجوقی، پیرترین بنای این صحن است. تمام ایوان ها و سردرها و ورودی ها، کاشی کاری شده اند. آبی و زرد و سفید و قرمز و زیبا. گل سرخ و بلبل دارد، نشانه های زیبایی و عشق که چه در خور این مکانند. سقف ها و ستون ها و مقرنس آزینند و در بالاترین نقطه هر سر در و ایوان و دیواری، کلام خدا را به زبان کتاب مقدس “قرآن” نگاشته اند. باید داخل حرم را هم دید، وظیفه داریم که کفش ها را از پا درآورده و بنده وار وارد شویم. ورودی اصلی بارگاه بسیار زیباست. تمامی سردر، آیینه کاری شده است و زمین مفروش است. درها به رنگ طلای ناب است که بر روی آن نام خدا حک شده و گوشزد کرده که “او برآورنده حاجات است”. برای ورود نوبت می گیرند، گرم است و ازدحام. اما همه ادب می دانند، می خندند و در دل ایمان دارند که دست پر باز می گردند. گویی اینجا قانون است که هیچ حاجتی بی جواب نماند. همه اینجا از یک طایفه اند. هرکس جایش را به دیگری می بخشد التماس دعا می کند. اینجا آدم سبک می شود داخل حرم دنیایی دنیایی است نورانی. همه درها، دیوارها و سقف ها با آیینه تزیین شده اند. همه چیز و همه جا می درخشند. رقص بازی نور و آیینه در هم می پیچند و چه شورانگیز است این هم آغوشی دلنشین. وه که چه هم بازی های خوبی اند نور و آیینه و چشم. نوشته های آبی رنگ، ضریح طلایی، پنجره های سیمین، چراغ های سبز و آیینه های همه رنگ به گونه ای اعجاب آور آرام بخش هستند. این همه رنگ و این همه آرامش! به حق که این خود دنیایی است. زمان را از دست داده ام. اکنون من هم باید جایم را به منتظر بعدی تقدیم کنم و خارج شوم.

بازار سنتی شاه عبدالعظیم شهرری

در گوشه ای از حیاط، خروجی حرم وردی بازار است که از برجسته ترین جاذبه های گردشگری شهرری و دیدنی های شهرری به شمار می آید. بازار سنتی و قدیمی اما پابرجای ری. به نظر می رسد که همه جنب و جوش و زندگی شهر، در این محل جمع شده اند و همه شهر این جا نفس می کشند. بازار پر از جمعیت است. باید قدم ها را آرام برداشت. دکان های کوچک و بزرگ، حجره های تو رفته و پر از کالا و ویترین های پر زرق و برق، دارایی های این بازارند. همه چیز هست. از انگشتر و سنگ های قیمتی و تسبیح و عطر و سجاده گرفته تا خشکبار و ادویه جات رنگین. همه نوع لباس، زیور آلات زنانه و انواع شیرینی های محلی و شکلات ها با طعم های مختلف، سوهان و گز و نبات و نان خرمایی و پیرمردی که در سینی خرما می فروشد. در بازار دوغ مخصوصی می فروشند همراه با برگ تازه نعنا. بازار را آذین بسته اند که البته بدون آراستن هم زیباست. دیوارها و سقف، آجرکاری شده. سقف ها به صورت طاقدیس هایی است که نورگیر دارد. مرکز طاقدیس ها رو به آسمان باز است و این گونه بازار را روشن می کنند. داربست های چوبی زیر حلال طاقدیس ها کار گذاشته شده است، تک تک آجرها با نظم چیده شده، هرکدام از طاقدیس ها و داربست های چوبی، شناسنامه این بازار پیرند و گواهی بر عتیقه بودن آن ها می دهند. تمامی حجره ها و مغازه ها مشتری دارند و از پرطرفدارترین دیدنی های شهرری است. هرکس هر خواسته ای از این بازار داشته باشد برآورده می شود و می توان با دستی پر از سوغاتی از این بازار خداحافظی کرد. درب دیگر دالان بازار، روبه شهر است.

دیدنی های شهرری

امروزه دیدنی های شهرری و جاذبه های گردشگری شهرری کم نیست. وقتی قدم آخر را برمی داری وارد شهری می شوی امروزی و مدرن. ساختمان ها و فروشگاه های شیک، بانک ها و ساختمان های اداری چند طبقه. شهر میدان های بسیاری دارد تا آن جا که یکی از ساکنین شهر برای مزاح این شهر را شهر میدان های می نامد. از داخل شهر کوه بی بی شهربانو دیده می شود که چه استوار قد علم کرده است و از زیباترین جاذبه های گردشگری شهرری می باشد. و یکی دیگر از دیدنی های شهرری، در دامنه جنوبی کوه، چشمه ای پر آب و زلال با خروش زندگی می کند که چشمه علی نام دارد. این چشمه سرمنشاء حیات یکی از کهن ترین تمدن های جهان و بنیاد شهر باستانی ری می باشد. چشمه ای با آب خنک و نرم. مردی کنار آب می نشینند و بعضی پاهای خسته و گرمازده خود را در مخمل آب فرو می برند و چه شیرین اند کودکانی که در چشمه غوطه ورند و با هر پرش، زمین اطراف چشمه را هم سیراب می کنند و با صدای خنده های کودکانه خود، آب را نیز به هیجان می آورند. در دل صخره ای که چشمه در پای آن است، نقش برجسته چشمه علی خودنمایی می کند. ابعاد بزرگی دارد و در دوران قاجاریه شکل گرفته است. تصویر پادشاهی است که بر صندلی پادشاهی خود تکیه زده با تاجی بزرگ بر سر و شمشیری که در نیام دارد و مردانی که از شمایل و لباسشان پیداست که از درباریانند. بر بالای نقش برجسته سنگ نوشته ای است که به سبب گذشت زمان خوانا نیست. بر روی صخره و بالای چشمه علی، باروی ری پیداست. این بارو وسعتی حدود 1800*2500 متر داشته است. به گفته تاریخ، در گذشته اطراف آن خندقی وجود داشته که در هنگام خطر برای دفاع، آن را پر از آب می کرده اند. تنها بخشی از این بارو اینک زنده است که طول آن 453 متر است و به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می گردد. از پشت صخره می توان به بالای بارو رسید. وقتی روی دیوار بارو می ایستی، گویی تاریخ در دستان توست. صدای باد که در کوه می پیچد انسان را می برد به صفحات قدیمی این تمدن کهن و به جاست که از این همه فرهنگ و هنر و تمدن و تاریخ به خود ببالیم.

سرزمین شهرری

از این بالا پیداست. شهری که زادگاه مردان بزرگ، فرهنگ وران نامدار، دانشمندان و فقهای مشهوری بوده که هر کدام از این سرزمین برخاسته و در سراسر کشور به راهنمایی و ارشاد مردم پرداختند. شاپور و بهرام چوبین در روزگاران باستان و محمد زکریا، امام فخر و ده ها تن در ادوار دیگر، هریک با نسبت رازی (ری زی) از این سرزمین بوده و نام خود را در تاریخ ایران و اسلام ثبت کردند. منطقه تاریخی ری به علت موقعیت جغرافیایی خاصی که دارد، محل برخورد اندیشه ها و عقاید و باورهای گوناگون مذهبی بوده است. زیرا در مسیر را ابریشم قرار داشته و محل اتصال شرقی ترین تا غربی ترین نقطه جهان به شمار می رفته به همین سبب هر نوع دیانتی از این منطقه گذر می کرده است. آثار کشف شده از عهد باستان در ریو نیز نوشته های مورخان گذشته، نشانگر اعتقادات مزداپرستی و زرتشتیگری ساکنان این سرزمین و آداب و رسوم رایج در میان آن ها بوده است که البته در این میان یهودیان و مسیحیان و پیروان دیگر مذاهب هم بر پایه نظام اقتصادی و اجتماعی زمان خویش در ری روزگار می گذراندند. وسعت امروزی سرزمین باستانی ری به 31 هزار کیلومتر مربع می رسد که استان تهران (یکی از روستاهای ری) مساحتی حدود 20 هزار کیلومتر مربع از آن را به خود اختصاص داده است. جای جای این سرزمین و ذره ذره خاک این کهن دیار، جاذبه های گردشگری شهرری و دیدنی های شهرری، قابل توصیف و افتخارآمیز است اما حالا دیگر خورشید بساط جمع می کند و کم کم گوشه نشین می شود. من نیز کوله بارم را برمی دارم و با ذهنی پر از خاطره و شگفتی و با یک دل پر از غرور باز می گردم و خداحافظی می کنم با این کهن سرزمین باقی.

همگردی

دیدنیشهرریمکان
نظرات (0)
Add Comment