مبدا فرودگاه بین‌المللی مهرآباد مقصد رسیدن به خدا/پرواز 1.5 ساعته از مهرآباد تا دیدار با خدا

خادم‌الحسین (ع) حسین رضازاده یک ساعت و نیمه از فرودگاه بین‌المللی مهرآباد به خدا رسید.

به گزارش  راگا نیوز به نقل ازخبرگزاری فارس ، ضربان قلب خادم الحسین (ع) و یادگار هشت سال دفاع مقدس با تیک تیک ساعت میزون شده بود.

 

ذوق و شوق تشرف به خانه خدا در چهره آراسته او موج می‌زد، یک به یک از وابستگان، دوستان و آشنایان خداحافظی می‌کرد. نانوا، بغال، کشک فروش محله و … نیز در لیست افرادی که از آن‌ها حلالیت طلبیده بود قرار داشت.

نه تنها خود و خانواده عزیزتر از جانش بلکه همه با لمس کرده احساس خوشحالی و شعف وی برای سفر به خانه خدا لحظات را برای پروازش می‌شمردند.

 

تا نیمه‌های شب درب منزل یادگار دوران حماسه و مقاومت باز بود. همه آن‌هایی که خادم‌الحسین برای خداحافظی به منزل آن‌ها رفته بود یکی پس از دیگری برای التماس دعا گفتن به دیدار او می‌آمدند.

 

نیمه‌های شب گذشت،‌ خواهران و برادران زینب‌‌گونه و ابوالفضل وار برای حمایت و پشتیبانی از مونس خود و بدرقه وی به فرودگاه کنارش قرار گرفته بودند.

 

ساعت چهار صبح فرا رسید، با ذوق و شادمانی ساک‌های سفر خود و دو فرزندش را یکی پس از دیگری داخل ماشین قرار می‌داد.

 

اشک ذوق به راحتی در چشمانش قابل مشاهده بود. ماشین‌ها حرکت خود را به سمت فرودگاه مهرآباد آغاز کردند.

 

ساعت 4:55 دقیقه بامداد پارکینگ فرودگاه مهرآباد میزبان حاجی بودند که به حج نرفته رنگ و بوی خدایی به خود گرفته بود.

 

ساعت 5 بامداد حسین رضازاده و همراهانش وارد سالن فرودگاه بین‌المللی مهرآباد شدند. ضربان قلبش بیش از پیش با تیک تیک ساعت میزان‌ شده بود. تبسم رولب‌هایش، جملاتی که بر زبان جاری می‌کرد رفتار و سکناتش همه و همه گواه انتظار خادم الحسین (ع) برای دیدار با معبودش بود.

 

دقایق برای او به بلندای ساعت می‌گذشت، مدیر کاروان برای تحویل گذرنامه آن‌ها را فراخواند، پس از دریافت گذرنامه و … به سمت همراهانش بازگشت. خواهران و برادران وی از سوی برای تشرف او و خانواده‌اش به خانه خدا شادمان بودند و از سوی با خود کلنجار می‌رفتند که چگونه دوری 12 روزه برادر دلسوز خود را تحمل کنند.

 

یکی دوربین به دست، دیگری بر روی برادرش بوسته می‌زد و … . زمان برای آغاز سفر فرا رسید.

 

فرودگاه مهرآباد ترمینال یک، ساعت 6:20 بامداد، مملو از زائرانی است که عازم سرزمین وحی هستند. جمعیت انبوهی نیز برای بدرقه عزیزان خود آمده بودند. بعضی مشغول فیلمبرداری از صحنه خداحافظی پدر و مادر بودند، چه لحظات خاطره انگیز و به یادماندنی.

 

اشک در چشمان فرزند بزرگ خانواده، برادران و خواهرانش حلقه زده بود. ترمینال میزبان جمع کثیری هم بود که تاکنون خود به این سفر معنوی نرفته بودند و با بدرقه خانواده و اقوام خود لیاقت این سفر معنوی را از باری‌تعالی می‌خواستند تا رهسپار این سفر معنوی شوند.

 

توجه! توجه!

 

این‌جا تهران ام‌القری کشورهای اسلامی است. مبدا فرودگاه بین‌المللی مهرآباد، مقصد شهر جده عربستان سعودی. پرواز شرکت ماهان.

 

تا دقایقی دیگر مهماندار اعلام خواهد کرد: مقصد جده و مدت پرواز سه ساعت است، لطفاً کمربندها را بسته نگهدارید و به علامت نکشیدن سیگار توجه کنید! ارتفاع پرواز تا 32 هزار پا (حدود 10 هزار متری زمین) و سرعت هواپیما 830 کیلومتر در ساعت.

 

مسیر پرواز از تهران به این ترتیب خواهد بود. که از فضای شهرهای قم، ساوه، الیگودرز ، مسجد سلیمان، اهواز، ماهشهر، شرق کویت گذشته و سپس وارد فضای عربستان شده و هواپیما در فرودگاه جده به زمین می‌نشیند.

 

تداعی این جملات، احساس نزدیکی به خدا، تشرف به خانه معبود زمین و آسمان قلب‌ها را به تپش در آورده بود.

 

اما گوشه ترمینال یک فرودگاه مهرآباد اتفاقی رخ داده است. خادم الحسین دست خود را بر روی قلبش قرار داده بود. بدن وی قدری یخ شده بود. خانواده رزمنده دوران دفاع مقدس به دنبال مرکز بهداشتی فرودگاه می‌گذشتند. زمان این لحظه بر خلاف دقایق پیش تندتر می‌گشت. پزشک یافت نشد. یکی از همراه وی کمک‌های اولیه را انجام داد پس از یافتن مرکزی در فرودگاه وی را به آنجا رساندند.

 

پس از دقایقی علی‌رغم نبود وسایل مورد نیاز در فرودگاه بین‌المللی با همکاری همراهان وی و یکی از افراد داخل مرکز به اصطلاح درمانی فرودگاه پس از دقایقی قلب او احیاء شد.

 

متصدی آن بخش می‌گفت با این شرایط سفر وی به مکه مکرمه امکان پذیر نیست. در حین این‌که از برادرش می‌خواست رضایت نامه بنویسد که او در این پرواز شرکت کند. نگاهش به کریدور بالای سرش افتاد که زائران برای رفتن به سمت هواپیما از آن محل تردد می‌کردند. اشک‌ها بر روی گونه او بی‌قراری می‌کردند. حسین رضازاده دلیر مرد عرصه دفاع از انقلاب که شجاعانه در عرصه‌های مختلف نظام و دفاع از ارزش‌هایش می‌ایستاد چشمانش بارانی شده بود اما این باران رنگ و بو و میزان دیگری داشت. بارانی که خالصانه و از روی دل و برای حسرت خانه خدا جاری می‌شد.

 

رزمندگی و افتخار جانبازی او راوی را بر آن داشت که خبر رنگ خدایی یافتن وی را با زبان دوران رزم برای هم‌رزمانش بیان کند.

 

بسیم‌چی پچ کردن خود را شروع کرد.

 

از دنیا به بهشت،‌ از دنیا به بهشت. حاجی مثل اینکه ارتباط برقرار نمی‌شود. حاجی خود خط ارتباط را پیگیری کرد. از حسین به خدا. از حسین به خدا. خدا می‌دونم بگوشی. من را خودت دعوت کرده بودی. این‌ها اجازه نمی دهند من به زیارت شما بیام. خدا بگوشی. خودت اجازه منو صادر کن.

 

دل تو دل همراهان وی نبود. حسین رضازاده نگاهش به آسمان بود. دو دست خود را به روی پاهایش گذاشت و با اشک دیده گفت خدا اجازه بده بیام پیشت. لحظاتی نگذشت که خادم الحسین خدایی شد و در حالی که سفر به مکه مکرمه با هواپیما با سرعت 830 کیلومتر سه ساعت به طول می‌انجامد. یادگار عرصه جنگ 1.5 ساعته نه تنها به خانه خدا بلکه به پیش باریتعالی پیمود.

 

خبر عروج خادم الحسین به محله شهادتی که افتخار تقدیم 200 شهید در راه انقلاب اسلامی را دارد رسید. هیچ کس باور نمی‌کرد. همه می‌گفتند شوخی می کنید اون الان تو هواپیما و نزدیکی مکه است. اما دیوارهای محله پس از ساعاتی سیاه پوش شد و بنرهایی که خانواده اش برای بازگشت وی از خانه خدا تهیه کرده بودند جای خود را به بنرهای تسلیت داد.

 

تهیه کننده :مصطفی هدایی خبرنگار خبرگزاری فارس

 

گزارش: مصطفی هدایی

15ازبابهبینالمللیتاخداخداپروازدیداررسیدنساعتهشهرریفرودگاهمبدامقصدمهرآباد
نظرات (0)
Add Comment