هشتاد سال پیش در چنین روزی در میان خار زار و آفتاب سوزان قریه یاقوت سرخ کویر،همانکه بهرمان مینامندش ،دامان خانوادهای مذهبی و محتشم ،در ماه سنبله ،مزین به قدوم سبز و زمردین فرزندی شد که مایه فخر و مباهات ایران گشت.صدایش گرم و دلنشین و سخنش تشویقآمیز و امیدوارکننده است .آنچه میگوید ،بیآنکه از سر بگذرد ،بر دل مینشیند ،و حتی برای آنان که ذهن خسته و مرددی هم دارند ،نیز همچون مرهمی ست که زخمهای کهنه و بدخیم و وسواس افکارشان را مداوا میکند.
ایشان روزگاری خدمت کردند که روزی و روزگاری بود بس رفیقانه،که هیچکس داعیه برتری نداشت و عشق به وطن ،محور همه نزدیکیها بود ،همه آرمانگرا بودند ،سخن از انباشتن همیان ها نبود ،ایشان بودند و عشق به امام و کشور .
آن روزها همه فرهنگ ایرانزمین را با تمام نارساییهایش را دوست میداشتند و همه تحت لوای امام تلاش میکردند تا پیکر فروپاشیده اسلام و عدالت و نظم را با برداشتی عالی و پویا ،به مقام والای خود برسانند.
البته آن زمان از روزگار کنونی ما دور نیست ،اما آن آتش درونی ،که بنمایه اصلی مجاهدتها بود ،در میان تنشهای نابخردان ،و تهمتزنان ،که البته کم هم نبود ،کمرنگ شد ،هر یک را به سویی پرتاب کرد ،و تنها کسی که سعی نمود باز رفیقانه و خالصانه و صبورانه ،فارغ از اغیار ، غم میهن را به دوش بکشد ،ایشان بود.
روزی یکی از فرزانگان سیاسی ما گفت :جریانات اجتماعی ایران وارد تونل تاریکی شده که نمیشود انتهای تونل را بهخوبی دید ، این روزها ،همان روز است که هوا بس خطرناک تیره شده است ما میان این تونل تاریک درحرکتیم وزندگی میکنیم و اگر نباشند مردان هوشیار و فرزانهای چون هاشمی بازهم تونل تعالی و تکامل ما تاریک ،است و نسل بعد از ما نیز قادر به عبور از این تنگه وحشت ، نخواهند بود ،مگر با تکیهبر هوشیاری و توجه و خرد پخته مرد سیاسی چون هاشمی ،امید همه ما به روشنایی سالهای بعد است آرزویی که سالهاست به انتظار نشستهایم .
هاشمی سیاستمدار کارکشته نظام است که حرف زدن و حرف نزدن او ،حضور و عدم حضور او ،آنقدر برای تمام محافل سیاسی ورسانه ای داخل و خارج مهم است که بعد از هر ایما و اشارهاش ،به رمزگشایی مینشیند.
سخن گفتن از هاشمی سهل و ممتنع است ،زندگی او دستکم شصت سال تاریخ مکتوب و مستند دارد،از کتابهایش و نوشتنهایش تا سخنرانیهایش. همه میدانند که او بیش ازآنچه گفته عمل نموده است ،و شوربختانه بیشتر اعمال او یا در زیر غبار احتیاطهای امنیتی پیش از انقلاب و یا در لإبلای مصلحتاندیشیهای بعد از انقلاب کمرنگ شده است .
او تصویری مبارز و شیفته امام است ،سیاستمداری دوراندیش ،چهرهای رادیکال از عشق به مردم و میهن و چهرهای محافظهکار از تسامح و تساهل با جهان تمام عمر ایشان در پی ایجاد نظم سیاسی و حفظ این نظام صرف شده است ،رسالتی که هاشمی در روزگار تجربهآموزی جوانی ،و در زمان نگارش و نگرش کتاب امیرکبیر ،آن بزرگمرد اصلاحطلب ،آن کار ناتمام کرده و به خون کشیده شده از جور استبداد ،برای خود قائل بود ،خویشاوندی وی را با گفتمان متوالی ترقیخواهی ،عدالتطلبی،مردمسالاری،و خردورزی را نشان میدهد .
هاشمی مردی ست برای تمام فصول،مردی که با بلند کردن پرچم اعتدال و با عبور از دوران گذاشته پرفرازونشیبی چون انقلاب و جنگ ،همیشه معتدل و خردورز بوده است گرچه گاهی در طول سالهای سخت اخیر ،به نظر آمد که بخت یارش نیست ، اما هما نطور که همه میدانند، اکنون در گذار از آن هشت سال ،روزگار تلخ هر ایرانی ،و پس از طی دوره یخبندان صداقت و راستی ،یخهای ناجوانمردی ذوبشده ،و صبر و برد باری ایشان ثمر داده و ثابت شد که همچنان :سیه روی شود هر که در او غش باشد.
گر چه روزگار گذار از سختیهاست ،اما هنوز هم واژه انقلاب و اصلاحات ،دلنشین است ،مگر نه این است مردانی چون هاشمی ،حافظ انقلاب هستند ؟مگر نه این است که همانها که در رکاب ایشان ،بودند افراط کردند و به شیوه همه افراط گران ،رجز خواندند و کوس شجاعت و غریو پیروزی سر دانند ؟
و شکر ایزد ،آنان که ، جویای نام ننگ بودند و تلاش کردندو هر آنچه اتفاق افتاده را وارونه ،با کلمات آتشین ،به تصویر درآوردند ،و از ماحصل این نمایش ،به مراد خویش در جریان قدرتطلبی برسند ،رسوا شدند.
اهانت به هاشمی ،اهانت به قانون اساسی است ،اهانت به قانونگرایی است ،و اهانت به همه ارزشهای انقلابی است .صبری که در این مرد بزرگوار و باوفای امام خمینی دیدیم همان صبر علی(ع) را به نمایش میگذارد که استخوان در گلو و خار در چشم ، را تحمل نمود .
این صبر انقلابی ،این تحمل عظیم ،این هوشیاری ،و این حفظ نظم و آرامش در نظام ،باعث شد تا دشمنان ایشان و انقلاب ،حال باید خود پاسخگوی این ملت شریف باشند .
.
هاشمی تولدت مبارک و پایانت دورترین باد.
اسمعیل شاهمحمدی دبیر حزب کارگزاران سازندگی شهرستان ری
منبع عصر خبر