شاید فکر کنید رفتن به نمایشگاه کتاب به سادگیِ رفتن به نمایشگاه اتومبیل باشد. راحتی رفتن به نمایشگاه اتومبیل به این است که شما مطمئن هستید در انتها خریدی نخواهید داشت. البته برای عدهای رفتن به نمایشگاه کتاب هم کم از نمایشگاه اتومبیل ندارد. اما برای معدود افرادی که میخواهند یک جلد کتاب هم که شده بخرند و ان شاءالله بخوانند بد نباشد که بدانند چرا و چگونه به نمایشگاه کتاب بروند.
چرا؟!
چرایی مسئله که به خوبی روشن است. ما به نمایشگاه کتاب میرویم که کتابی بخریم و بخوانیم بلکه چیزی که نمیدانیم را بدانیم یا دید و نگاه جدیدی پیدا کنیم و اگر کتاب خوبی انتخاب کنیم فکر کردن را هم یاد بگیریم. شاید هم آیسپکی که دم در خانهمان به فروش میرسد به خوبی آیسپک نمایشگاه کتاب نباشد.
ما کدامیم؟!
مراجعین به نمایشگاه از چند دستهٔ چندتایی تشکیل شدهاند. یک دسته که به نظر میرسد کم هم نباشند کلمهٔ نمایشگاه آنها را به اشتباه انداخته و فقط برای تماشای کتب به نمایش درآمده به انتهای شهر تهران که اسمش شهر آفتاب است، رجوع میکنند. اما دستهٔ دوم کتابخوانهای حرفهای یا همان BOOK WORM ها هستند. بوک ورم یعنی کرم کتاب یا به قول خودمان خورهٔ کتاب (کرم بهتر است یا خوره؟!) یا همان کتابخوانهای حرفهای دو روز قبل از افتتاح نمایشگاه به مقولهٔ کتاب فکر نمیکنند. آنها درست از فردای اختتامیه نمایشگاه به کتابهایی که سال آینده میخواهند و پولشان نرسیده که بخرند فکر میکنند و حتی شبها خوابش را میبینند. پس در طول سال کتابهایی را که میخواهند در این ده روز طلایی بخرند در نظر دارند. اما دستهٔ سوم افرادی هستند که طبیعتا نه از دستهٔ اول هستند و نه از دستهٔ دوم. بلکه از دستهٔ سوم هستند! اینها افرادی هستند که واقعا برای خرید کتاب میآیند اما دقیقا نمیدانند چه کتابی. یا کتاب کمک آموزشی یا دانشگاهی خاصی مد نظرشان است.
اگر از گروه دوم هستید که نام کتابهای مورد نظر و انتشارات آن را دارید. اگر از گروه سوم هستید یا قبل از آمدن به نمایشگاه نشر و محل غرفه مورد نظر را بیابید و یا از وبکیوسکهای موجود در نمایشگاه برای پیدا کردن کتاب مورد نظرتان استفاده کنید. همچنین در هر سالن افرادی برای پاسخگویی به شما حضور دارند. گروه اول هم که به این جینگولکبازیها احتیاچی ندارند. میآیند آبطالبی و قارچ سوخاریشان را میخوردند، در جنگ شبانه شرکت میکنند و میروند.
چطور برویم؟!
گام بعدی آمدن به نمایشگاه است. از آنجایی که آدرس نمایشگاه «تهران- سمت راست» است، اگر بنا دارید درست و درمان نمایشگاه را بگردید و از آن چهار درصدی هستید که آن بالا زندگی میکنند، دو ساعت قبل از شروع به کار نمایشگاه از مبدا باید راه بیفتید. بد نیست بدانید که همهٔ قطارهایی که به سمت کهریزک میروند در ایستگاه شهر آفتاب توقف نمیکنند. بعضی تا شهرری و برخی بدون توقف در ایستگاه شهر آفتاب تا کهریزک میروند. شما باید خطی سوار شوید که مقصدش شهر آفتاب باشد. اما اگر اشتباه سوار شدید لطفا قالب تهی نکنید. شما میتوانید در ایستگاه شهرری پیاده شوید و با قطار بعدی خودتان را به شهر آفتاب برسانید.
راههای دیگری هم برای رسیدن به نمایشگاه وجود دارد. مثلا با ماشین شخصی بیایید و در پارکینگهایی که در نظر گرفته شده پارک کنید. اما از آنجایی که شما شهروند از گونهٔ نگران محیط زیست هستید، این راه را انتخاب نمیکنید. راه دیگر اتوبوسهای شرکت واحد هستند که از میدان انقلاب و یا راه آهن به نمایشگاه میآیند. میتوانید گزینهٔ پیادهروی از منزل تا نمایشگاه را نیز امتحان کنید، منتها ممکن است مجبور شوید چهار صبح یا زودتر از منزلتان به سمت نمایشگاه حرکت کنید! و تازه تضمینی برای به موقع رسیدن شما وجود ندارد!
بعد از رسیدن چه کنیم؟
حال شما به شهر آفتاب رسیدهاید. در ورودی شهر آفتاب آبمعدنی، کیک و خوراکیهای متنوعی برای فروش گذاشته شده است. میتوانید همین جا آب آشامیدنی تهیه کنید که لازم نباشد از دستفروشها به دو برابر قیمت بخرید. چون غیر از آب معدنی آب آشامیدنی دیگری برای مراجعین در نظر گرفته نشده است. برای رساندن شما از مترو به محل نمایشگاه خودروهای برقسوز! (شبیه آنچه در حرم امام رضا علیهالسلام است!) قرار داده شده است. اگر پیر و سالخورده هستید و یا از قشر آسیبپذیرید و یا با کودکان دلبند خود به نمایشگاه آمدهاید میتوانید با این وسیله به محل نمایش و فروش کتابها برسید. هرچند باز هم ممکن است محبور شوید اندکی راه بروید و متاسفانه برای بین راهروهای نمایشگاه چنین امکاناتی قرار داده نشده است. اما اگر جوان و بَرومند هستید از پیادهروی تندرستی استفاده کنید. تا نمایشگاه با سرعت ۱۰ دقیقه پیاده راه است و بدون سرعت ۱۵ دقیقه.
اکنون حتی اگر از دستهٔ تماشاچیان هستید ابتدا در راهروها قدم بزنید و کتابها را از دور هم که شده نگاه کنید، از کنار غرفهها عبور کرده، تبرکاً و تیمناً دستی به کتابها بزنید تا کمی خسته شوید که خوراکی به جگرتان بچسبد. بعد از آن از یالن خارج شوید. در سه ضلع بیرونی نمایشگاه تنقلات، ساندویچ سرد و گرم، پیتزا، اکبرجوجه، غذای سنتی ایرانی، آیس پک، قارچ و مرغ سوخاری، کباب ترکی آب طالبی، آب هندوانه و حتی استراحتگاه مسقف وجود دارد. شما میتوانید فلاسک خالی ببرید و آب جوش به قیمت ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان بگیرید. یا چای کیسهای به قیمت ۴۰۰ تومان (سه تا ۱۰۰۰) تهیه کنید و در فلاسک بیاندازید که خب به صرفهتر هم هست. فضای سبز بین سالنها محل مناسبی برای استراحت است.
اما اگر برای تماشای خالی نیامدهاید، خوب است بدانید شش گروه سالن مختلف شامل سالن عمومی، کودک، دانشگاهی، آموزشی، بینالملل و رسانه های دیجیتال وجود دارد. شما میتوانید طبق نقشهای که در ورودی نمایشگاه دریافت میکنید، محل آنها را پیدا کنید. برای پیدا کردن کتاب مورد نظرتان همانطور که ذکر شد میتوانید از چند وب کیوسکی که در هر سالن قرار داده شده است، استفاده کنید. وبکیوسکها افزارهای با صفحه لمسی بزرگ است که با وارد کردن نام کتاب یا ناشر، آدرس آن را در نمایشگاه به شما ارائه میدهد. ترجیحا سوالات خود را از اطلاعات و افرادی که رویشان نوشته شده است: «از من بپرسید» بپرسید و غرفه داران را درگیر مسایل شحصی خود نکنید! هرچند مسئولان غرفههای کمرونق شاید از اینکه کسی به آنها ولو برای پرسیدن آدرس رجوع کند، خوشحال شوند و با خوشریی پاسخ بدهند. ترتیب غرفههای انتشارات بر اساس حروف الفبا است و اگر شما نام نشر مورد نظرتان را بدانید پیدا کردن آن سخت نخواهد بود.
باقی قضایا
شما و وسایل و حتی فرزندان کوچکتان با خیال راحت میتوانید در نمایشگاه گم شوید و به آسانی در غرفهٔ اشیاء و افراد گمشده که در دو ضلع بیرونی نمایشگاه قرار دارد پیدا شوید و پیدا کنید. همچنین میتوانید وسایل خود را به امانتداری بسپارید و از حمل بار و بنهٔ سنگین نجات پیدا کنید. برای پست کردن آنچه تهیه کردهاید دو دفتر پستی در نظر گرفته شده است. همچنین در کنار خوراکیها تعدادی خودپرداز بانک شهر هم قرار داده شده است.
نمایشگاه راس ساعت هشت شب کارش تمام میشود. اگر معطل کنید از خودروهای برقی جا میمانید و مجبورید پانزده دقیقه تا مترو پیاده بروید. حال کولهبار کتابهایتان را به دوش یا بر زمین بکشید و در مترو تجارب خود را در امر کتاب و کتابخوانی با دیگران به اشتراک بگذارید و از آنان بشنوید. به منزل که رسیدید فقط وقت خواب است. یک خواب عمیق!