رورنامه شهروند: چند روز پیش خبر گرفتن وام ۱۰میلیون تومانی «محمدرضا شجریان» از وزارت ارشاد چنان خبرساز بود که تا رفع ابهامات، شایعات مختلفی مطرح شد. شایعاتی با این محوریت که چرا و چه شد که استاد آواز ایران برای گرفتن وام اقدام کرده است؟ حاشیههای این خبر باعث شد تا همایون امیرزاده مدیر کل روابط عمومی وزارت ارشاد این ماجرا را یک تشابه اسمی در میان هنرمندان اعلام کند.
همین خبر کافی بود که به سراغ محمدرضا شجریانی بروم که سابقه نیم قرن بازیگری در سینما و تلویزیون و کارگردانی تئاتر دارد، اما شاید به خاطر تشابه اسمی با استاد آواز، هیچوقت نامش بهعنوان یک بازیگر سر زبانها نیفتاد. «محمدرضا شجریان» متولد ۱۳۳۴ در یزد است و تقریبا ۱۵سال از استاد شجریان کوچکتر. او از کودکی عاشق بازیگری بوده و به قول خودش ۲۵سال از عمرش آفتاب را ندیده، چون در سالنهای تئاتر مشغول تمرین و بازی بوده است.
او که حدود یکصد تئاتر را کارگردانی و بازی کرده و در ۱۱ جشنواره سراسری تئاتر ۱۸ مقام کشوری دارد در یزد آدم سرشناسی است. با همه اینها در تمام این سالها به خاطر تشابه اسمی که با استاد شجریان داشته، ماجراهای جالبی را تجربه کرده است. شجریان یزد که خودش هیچوقت محمدرضا شجریان خواننده را از نزدیک ندیده و موسیقی را هم خیلی دنبال نمیکند خیلی از موقیعتهای زندگیاش اشتباهی گرفته شده است. قصه همین دردسرهای دست اول باعث شد تا این مصاحبه شکل بگیرد؛ گفتگو با «محمد رضا شجریان» فرزند حسن، صادره از یزد، بازیگر و کارگردان تئاتر.
آقای شجریان، نام فامیلی شما از اول همین بود یا خودتان عوض کردید؟
نام خانوادگیام «دهقان» بود. چون وارد کار هنری شده بودم از فامیلیام خوشم نمیآمد، نام فامیلی «دهقان» خیلی زیاد است. (میخندد)
به خاطر تشابه اسم کوچکتان با استاد «محمدرضا شجریان» نام فامیلی را هم شجریان انتخاب کردید؟
نه، من اوایل دهه ۶۰ تصمیم گرفتم فامیلیام را عوض کنم و آن موقع هم اهل موسیقی نبودم و ایشان را نمیشناختم.
پس اتفاقی فامیلیتان شجریان شد.
زمانی که میخواستم نام فامیلیام را تغییر دهم با آقای خضری یزدان که سالها قبل مدیر دبستانم هم بود و بعد از بازنشستگی در روزنامه اطلاعات کار میکرد، مشورت کردم. او چند تا نام فامیل به من پیشنهاد داد که یکی از آنها شجریان بود و گفت اتفاقا در یزد هم کسی این فامیلی را ندارد. من هم خوشم آمد و انتخابش کردم.
خانوادهتان هم بعد از شما، نام فامیلی را تغییر دادند؟
بله، بعد از اینکه من اقدام کردم پدر و خواهر و برادرهایم هم فامیلیشان را شجریان گذاشتند.
گفتید تا قبل از تغییر نام فامیلیتان، محمدرضا شجریان خواننده را نمیشناختید؛ شاید به این دلیل که پیش از دهه ۶۰ او بیشتر به خاطر ترانههای انقلابیاش شناخته شده بود، اما طبیعتا چندسال بعد که شما هم فامیلیتان را عوض کرده بودید، متوجه شدید شخصی هم نام شما، یک خواننده مشهور است. درست است؟
بله، چندسال بعد اسم ایشان به گوشم خورد و از همان زمان به بعد بود که خیلیها من را به جای ایشان اشتباهی گرفتند.
دقیقا میخواستم به همین سوال برسم. این تشابه اسمی چه دردسری برایتان پیش آورد؟
نمیشود گفت دردسر، ولی خب بعضی وقتها اتفاقات بامزهای میافتد. مثلا چندسال پیش با اتوبوس رفته بودیم جشنواره زاهدان. در راه برگشت به یک ایست بازرسی رسیدیم که چند تا اتوبوس را نگه داشته بودند و پلیسها اتوبوسها را میگشتند. یک افسر پلیس وقتی کارت شناسایی من را دید شروع کرد به تعارف کردن و گفت استاد ببخشید که معطلتان کردیم. گفتم خدایا فقط در یزد من را میشناسند این افسر از کجا من را شناخت؟! بعدش هم رفت پایین و چایی و آب خوردن برایمان آورد. (میخندد) تا اینکه گفت استاد شما سیدی از آهنگهایتان دارید که امضا کنید و به من بدهید؟ آن موقع بود که فهمیدم او به خاطر اسمی که روی کارتم دیده مرا اشتباه گرفته. یک بار دیگر هم در فرودگاه آقایی که کارت شناساییام را گرفت گفت من همیشه آهنگهای شما را گوش میدهم، ولی هیچوقت ندیده بودمتان، با لهجه یزدی که دارم گفتم: «کارتم را ببینید، من یزدی هستم.» بههرحال از این اتفاقات زیاد افتاده. به قول ما یزدیها «مویی به ببینه پلاسی میبافه.»
معنی این ضربالمثل یزدی چیست؟
شجریان یزدیپلاس یک نوع گلیم است. یعنی بعضیها مینشینند و بادیدن کوچکترین چیزی شایعهسازی و یک کلاغ چهل کلاغ میکنند. وگرنه دو نفر که تشابه اسمی دارند خیلی چیز بزرگی نیست. الان ما در یزد یک نفر را داریم که اسمش محمدعلی فردین است و مشکلی هم ندارد. حالا، چون من هم کار هنری میکنم این اتفاقات میافتد.
پس طبیعتا بعد از حاشیه اخیری که برایتان پیش آمد خیلی از همکارانتان میدانستند که محمدرضا شجریانی که نامش در لیست وام گیرندگان وزارت ارشاد است، بازیگر قدیمی تئاتر یزد است و این ابهام برای آنهایی پیش آمد که شما را نمیشناختند. خودتان همان موقع از این حاشیهها خبردار شدید؟
اولش من اصلا متوجه این ماجرا نشده بودم، ولی چند تا از دوستان و اطرافیانم این خبر را در فضای مجازی دیده بودند و یکی از آنها برایم خبر را فرستاد که دیدم عکس مرا کنار عکس شجریان گذاشتند. گفتم یا حضرت عباس عکس من با ایشون چهکار میکند؟! (میخندد) و بالاخره اصل خبر را خواندم و متوجه ماجرا شدم.
خودتان درخواست کرده بودید، درست است؟
بله، هرچند وزارت فرهنگ و ارشاد لطف کردند و این وام را به من اختصاص دادند. شاید به خاطر نیم قرن فعالیت هنری و گرفتن جوایز متعدد و وضع مالی نهچندان خوبم تصمیم گرفتند به من وام دهند، اما واقعیت این است و خودتان هم میدانید که در این دوره و زمانه ۱۰میلیون تومان هم چندان رقم بالایی نیست. حتی الان یک یخچال بخواهیم بخریم ۲۰میلیون تومان است، این وام فقط یک کمکی به من شد برای فعالیتهای هنریام. وگرنه من بعد از این همه سال کار و فعالیت یک پژو ۴۰۵ قدیم و یک خانه دارم که ۲۰۰میلیون تومان قیمتش است.
بعد از انتشار این خبر و ابهامات و حاشیههایی که به خاطر این تشابه اسمی پیش آمد و نامتان در کنار استاد شجریان مطرح شد، مسئول یا حتی خبرنگاری برای شناخت بیشتر شما و فعالیتهای هنریتان به سراغتان آمد؟
نه، هیچکس نیامد و فقط همان توضیحاتی بود که آقای امیرزاده، مدیرکل روابط عمومی وزارت ارشاد درباره تشابه اسمی داده بودند و در رسانهها هم نوشته شد. خلاصه اینکه هر چند این خبر باعث شد خیلیها که مرا نمیشناختند، حالا بدانند یک محمدرضا شجریان دیگری هم در یزد کار هنری انجام میدهد، ولی اتفاق دیگری نیفتاد. خیلیها میگویند این تشابه اسمی باعث معروفیتم شد، ولی واقعا بعد از این همه سال، شهرت به چه درد من میخورد. من فقط عاشق کارم هستم، با هر اسم و نام و نشانی.
آشنایی با محمدرضا شجریان یزدی
از سیاه بازی در کوچه تا نیمقرن بازی روی صحنه
از بحث تشابه اسمی شما با استاد محمدرضا شجریان خارج شویم. از زندگی و فعالیتهای هنری خودتان بگویید. شما متولد یزد هستید و در آنجا بزرگ شدید و طبیعتا در شهرهایی که نسبت به تهران کوچکتر هستند، امکانات و حتی نگاه مردم به مقوله بازیگری فرق میکند. شرایط برای شما چطور بود؟
بله، درست است بههرحال برای کارهای نمایش حساسیتهایی بود و طبیعتا تعداد معدودی بودند که در یزد کار بازیگری انجام میدادند. اما کمکم با فرستادن یکسری کارشناس بازیگری به یزد فضا برای ما راحتتر و باز شد.
از چند سالگی بازیگری را شروع کردید؟
از ۵، ۶ سالگی احساس کردم به تقلید رفتارهای اطرافیانم علاقه دارم. دوست داشتم نقششان را بازی کنم. این علاقه تا ۱۲ سالگی ادامه داشت. به این سن که رسیدم در چراغانی نیمه شعبان در محلهمان نمایش سیاهبازی اجرا کردم. خلاصه کمکم از سیاهبازی بیرون آمدم و به خانه نمایش یزد رفتم. اولین کارشناسی هم که به یزد آمد، آقایی به نام علی تاجر مشاقی بودند و بعد هم علی جوهری بودند و من زیر نظر آنها کار بازیگری را به صورت جدی شروع کردم.
آن زمان پدر و مادرتان مخالفتی با بازیگری نداشتند؟
پدرم دندانساز تجربی بود و مادرم خانهدار، با اینکه سواد آنچنانی نداشتند، اما همیشه مشوقم بودند.
خانوادگیهای محمدرضا شجریان
اسم پسرم همایون نیست!
الان به چه کاری مشغول هستید؟
چند سالی است که بازنشسته شدهام، ولی همچنان در رادیوی یزد برنامه اجرا میکنم. یک انیمیشن هم در فضای مجازی به نام خانواده گلها پخش میشود که مثل دیرین دیرین است و من به جای آقای گل صحبت میکنم.
آقای شجریان، ازدواج کردید؟ بچه دارید؟
بله، ازدواج کردم و یک دختر و دوتا پسر دارم. یک پسر هم داشتم که در ۲۱ سالگی فوت کرد.
اسم پسرهایتان که همایون نیست؟
نه دیگر همایون نگذاشتیم. (میخندد)
میتوانم بپرسم چرا پسرتان فوت کرد؟
در ۲ ماهگی سرما خورد و تشنج کرد و بعد این بچه دچار هیدوسفالی و مغزش بزرگ شد. خیلیها میگفتند بچهات را ببر آسایشگاه، ولی برکت خانهام بود، ۲۱سال هم بزرگش کردم تا اینکه یک شب که برای تفریح به پارک رفته بودیم، بغل یکی از پسرهایم بود، چون جثه کوچکی داشت و در این سن ۱۰ کیلو بیشتر وزن نداشت، داخل پارک بودیم که یک موتورسوار با سرعت رد شد و زد به پسرهایم. دیدم که پسرم درحالیکه بچه را همچنان در بغلش گرفته، از زمین بلند شد و فکر کردیم که اتفاقی نیفتاده، ولی وقتی جلو رفتم فهمیدم پسرم بر اثر ضربه شدید فوت کرده. موتور سوار هم رفت که رفت و هیچوقت هم پیدایش نکردیم. این ماجرا را همه یزدیها میدانند.
آقای شجریان در کل مردم یزد چقدر شما را بهعنوان «محمدرضا شجریان» بازیگر تئاتر میشناسند
فکر میکنم کل یزد محمدرضا شجریانِ بازیگر را میشناسند. من سالها در تئاتر حضور داشتم و در خیلی از جشنوارهها شرکت کردم و الان بیش از ۳۰سال است که در رادیو و تلویزیون یزد فعالیت میکنم. بازیگری آنقدر برایم جدی بود که حتی وقتی حساب میکنم در این ۶۵ سالی که از خدا عمر گرفتهام، ۲۵ سالش را آفتاب ندیدهام، چون ۲۵سال به خاطر عشقی که به بازیگری داشتم، در سالنهای تئاتر در حال تمرین و اجرا بودم.