بهترین فیلم های سینمایی سایبورگ
همانطور که ایدههای علمی-تخیلی به پیش میروند، به واقعیت رسیدن سایبورگها نسبت به سفرهای بین سیارهای یا روباتهای نسلکش بسیار محتملتر هستند. به هر حال، سایبورگهای واقعی در حال حاضر در بین ما قدم میزنند؛ از ورزشکاران پروتزدار گرفته تا افرادی که در قلبشان ضربانساز کار گذاشته شده. علیرغم اینکه عموم مردم همیشه ادغام یک انسان و یک ماشین را تا حدی ناراحت کننده و نگران کننده میدانستند.
با این حال، اخیرا، «بتمن در برابر سوپرمن؛ طلوع عدالت» (Batman v Superman: Dawn of Justice) یک نگاه اجمالی از ابرقهرمان سایبورگ DC (با بازی ری فیشر) به ما ارائه کرد. در فیلم «کاپیتان آمریکا؛ جنگ داخلی» (Captain America: Civil Civil) هم به طور برجسته سرباز زمستانی (با بازی سباستین استن)، قاتل سابق مجهز به بازوی سایبرنتیک و دوست کاپیتان آمریکا (با بازی کریس ایوانز) حضور داشت. با در نظر گرفتن این ابر قهرمانها و ضد قهرمانها ما ۱۲ بهترین فیلم سایبورگ تمام دوران را نام بردیم.
۱۲. کارآگاه گجت در فیلم کارآگاه گجت (Inspector Gadget)
هنگامی که سانفورد اسکولکس شرور (با بازی روپرت اورت) به یک کارخانه روباتیک حمله میکند تا طرحهای سایبرنتیک آن را بدزدد، به راحتی نگهبان متواضع آنجا یعنی جان براون (با بازی متیو برودریک) را شکست میدهد. دکتر برندا بردفورد (با بازی جولی فیشر) با تبدیل جان به یک سایبورگ، جان او را نجات میدهد. جان مانند یک چاقوی واقعی ارتشی سوئیسی از ابزارهای سایبرنتیک، به نیروی پلیس و به عنوان کارآگاه گجت ملحق میشود. اما اسکولکس از پای ننشسته و گجت ماموریت دارد تا هم دکتر بردفورد و هم خواهرزادهاش پنی (با بازی میشل تراکتنبرگ) را از اقدامات خطرناک او برای انتقام حفظ کند.
کارآگاه گجت در سال ۱۹۸۳ به عنوان یک مجموعه کارتونی در مورد یک پلیس سایبورگ سهلانگار و گیج و در عین حال خوب، با الهام از بازرس کلوزو با بازی پیتر سلرز شروع شد. کارآگاه گجت نسبتا محبوب بود و به مدت دو فصل پخش شد. در سال ۱۹۹۹، بونو ویستا پیکچرز نسخهی لایواکشن کارتون را به کارگردانی دیوید کلاگ تهیه کرد. هم تماشاگران و هم منتقدان به طور واضح از تلاش سینمایی کلاگ غافلگیر شده بودند، اما کارآگاه گجت همچنان یکی از نادرترین تصورات مثبت سایبورگها در رسانههای محبوب است.
۱۱. مرد شش میلیون دلاری در فیلم مرد شش میلیون دلاری (The Six Million Dollar Man)
سرهنگ استیو آستین (با بازی لی میجرز) فضانوردی بود که در یک هواپیمای آزمایشی دچار سانحهای تقریبا مرگبار شد. دست راست، هر دو پا و چشم چپ آستین با جراحی با ایمپلنتهای بیونیک گران قیمت و پیشرفته جایگزین شد که او را به مرد شش میلیون دلاری تبدیل کرد.
بر اساس رمان پرفروش «سایبورگ» (Cyborg) از مارتین کایدین، «مرد شش میلیون دلاری» در اصل یک سریال تلویزیونی بود که در سال ۱۹۷۳ از شبکه ABC پخش میشد. استیو آستین ابرقهرمان سایبرنتیک آنقدر در بین بینندگان محبوب شد که اولین فیلم آن منتج به پنج فیلم تلویزیونی دیگر، یک سریال تلویزیونی طولانی مدت و یک سریال اسپین آف زن بیونیک، با بازی لیندسی واگنر شد. روی هم رفته، سرهنگ استیو آستین در پنج فصل فیلم «مرد شش میلیون دلاری» حسابی پرید، دوید، لگد پراند و مشت زد.
۱۰. سرباز زمستان در فیلم کاپیتان آمریکایی؛ سرباز زمستان (Captain America: The Winter Soldier)
اولین باری که سرباز زمستان دیده میشود، در سال ۲۰۱۱ «کاپیتان آمریکایی؛ نخستین انتقامجو» (Captain America: The First Avenger)، باکی بارنز (با بازی سباستین استن) دوست دوران کودکی و محافظ استیو راجرز (با بازی کریس ایوانز) است. اما پس از یک درمان محرمانه آزمایشی که استیو را به یک کاپیتان آمریکایی فوقالعاده قدرتمند تبدیل میکند، باکی به یک رقیب تبدیل میشود. ظاهرا باکی در پایان فیلم میمیرد، اما همانطور که در سال ۲۰۱۴ و در فیلم «کاپیتان آمریکایی: سرباز زمستان» میبینیم، او در واقع دچار یخزدگی شده و بعد مجهز به یک بازوی سایبرنتیک مهیب و با شستشوی مغزی تبدیل به یک قاتل افسانهای میشود که به سرباز زمستان معروف است.
این یک چرخش جالب در مورد یک شخصیت قدیمی کتاب کمیک است که زندگی خود را در جنگ جهانی دوم به عنوان جانشین کاپیتان آمریکا آغاز کرد. تنها در سال ۲۰۰۴ بود که نویسنده اد بروباکر و هنرمند استیو اپتینگ، باکی بارنز را به عنوان سرباز زمستان زنده کردند و یک داستان اصلی با موضوع جنگ سرد را به او هدیه دادند. در آینده «کاپیتان آمریکایی: جنگ داخلی»، این سرباز زمستانی است که هنگامی که کاپیتان آمریکا سعی میکند از او در برابر مقامات محافظت کند، درگیری بین انتقامجویان را آغاز میکند.
۹. فرانکنشتاین در فیلم مسابقه مرگ ۲۰۰۰ (Death Race 2000)
مسابقه مرگ ۲۰۰۰ در آیندهای اتفاق میافتد که محبوبترین سرگرمی یک مسابقه اتوموبیلرانی قارهای است که در آن رانندگان با کشتن عابران پیاده با یکدیگر رقابت میکنند. رانندهی مورد علاقه مردم فرانکنشتاین (با بازی دیوید کارادین) است که دو بار برنده مسابقه شده است و به دلیل جراحیهای متعددی که پس از تصادفات اتومبیل داشته به این نام شناخته میشود. فرانکنشتاین از نظر سایبرنتیک ظاهر واقعی خود را زیر لباس لاتکس مشکی پنهان میکند. در این فیلم، فرانکنشتاین به افتخار دیدار با رئیس جمهور (با بازی سندی مک کالوم) در برابر بزرگترین رقیب خود جو ویتربو (با بازی سیلوستر استالونه) معروف به «مسلسل» رقابت میکند.
«مسابقه مرگ ۲۰۰۰»، این کلاسیک کالت ساختهی راجر کورمن افسانهای، بر اساس داستان کوتاهی به نام «مسابقه دهنده» (The Racer) از نویسنده و کارگردان فیلم ایب ملیچور ساخته شد. این طنز دیستوپی به عنوان تلاقی بین رسلمنیا (رویدادی حرفهای در کشتی کج) و یک کارتون لایو اکشن به نام رودرانر (Road Runner) شناخته میشود. شخصیت سایبورگ کارادین به طرز شگفتانگیزی قهرمانانه به نظر میرسد زیرا او و نقشهخوان همراهش آنی (با بازی سیمون گریفت) نقشه سقوط رییس جمهور را حتی در هنگام مبارزه با رانندگان دیگر طراحی میکنند.
۸. دکتر جولیوس در فیلم دکتر نو (Dr. No)
«دکتر نو» که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، اولین ماجراجویی سینمایی باند جاسوس فوقالعاده بود. مامور ۰۰۷ توسط شان کانری جوان بازی شد که بلافاصله به شهرت رسید. فیلم پر از مکانهای نفسگیر و اورسولا اندرس به همان اندازه نفسگیر است. هیچ استانداردی برای فیلمهای باند وجود ندارد. اما ماجراجویی جیمز باند به اندازه شرورهایش عالی است. جوزف وایزمن بازیگر کانادایی با بازی در نقش دکتر جولیوس یکی از بهترین آنها را ارائه کرد.
دکتر نو، پسر نامشروع یک مبلغ مذهبی آلمانی و بانوی مشهور چینی، کار خود را به عنوان خزانهدار سازمان جنایتکار چین آغاز کرد. بعدا، هنگام آزمایش مواد رادیواکتیو، هر دو دست خود را از دست داد. اگرچه دکتر نو آنها را با دستان بیونیک بسیار قدرتمند جایگزین کرد، اما بد نیست کارفرماها در دنیای واقعی از چنین خطرهایی آگاه باشند چرا که همه دکتر نو نیستند! سرانجام، دکتر نو شروع به کار در سازمان جنایی اسپکتر کرد و علایق خود یعنی علم دیوانهوار و جنایت را با یکدیگر ترکیب کرد. باند سرانجام دکتر نو را با انداختن در یک مایع خنک کننده رادیواکتیو میکشد.
۷. دکتر اختاپوس در فیلم مرد عنکبوتی ۲ (Spider-Man 2)
دکتر اختاپوس (با بازی آلفرد مولینا) همانطور که در فیلم مرد عنکبوتی ۲ به کارگردان سم ریمی در سال ۲۰۰۴ به تصویر کشیده شد، بیشتر یک آنتاگونیست تراژیک است تا یک شرور واقعی. اتو اکتاویوس دانشمندی درخشان است که از مهار بازوهای شاخک سایبرنتیک به عنوان بازوی کمکی در آزمایش تجهیزات با قدرت همجوشی استفاده میکند. مرد عنکبوتی (با بازی توبی مگوایر) پس از نمایش راکتور همجوشی خود اشتباه وحشتناکی میکند، قبل از انفجار، اما نه قبل از مرگ همسر اکتاویوس، آن را خاموش میکند. اکتاویوس از اندوه دیوانه میشود و عزم خود را برای تکرار آزمایش خطرناکش و توقف مرد عنکبوتی برای همیشه جزم میکند.
اتو اکتاویوس که همچنین به عنوان دکتر اختاپوس یا داک اوک شناخته میشود، توسط نویسنده استن لی و هنرمند استیو دیتکو در سال ۱۹۶۳ خلق شد. داک اوک خیلی زود به یکی از محبوبترین و ماندگارترین شرورهای مرد عنکبوتی تبدیل شد. در حالی که فیلم مرد عنکبوتی ۲۰۰۲ سم ریمی بیشتر بر داستان اصلی مرد عنکبوتی و درگیریهای او با گرین گابلین (با بازی ویلم دافو) تمرکز داشت، در دنباله سال ۲۰۰۴ بود که دکتر اختاپوس ظاهر دراماتیک و به یاد ماندنی خود را نشان داد.
۶. دکتر آرلیس لاولس در فیلم غرب وحشی وحشی (Wild Wild West)
دکتر آرلیس لاولس (با بازی کنت برانا) ممکن است ریه، طحال، مثانه، پاها، سی و پنج فوت روده کوچک و توانایی تولید مثل در حین مبارزه برای کنفدراسیون را از دست داده باشد، اما حتی تمام اینها او را متوقف نکرد. چهار سال پس از جنگ داخلی آمریکا، او همچنان روی صندلی چرخدار بخار خود مینشیند و نقشه تسلط بر جهان را میکشد.
دکتر آرلیس لاولس یک نقطه قوت برای فیلم نه چندان طنز «غرب وحشی وحشی» بری سوننفلد است. این فیلم سال ۱۹۹۹ با بازی ویل اسمیت، سلما هایک و کوین کلاین بر اساس مجموعه تلویزیونی CBS از دهه ۱۹۶۰ با عنوان «غرب وحشی وحشی» (Wild Wild West) با بازی روبرت کنراد و راس مارتین ساخته شد. تقریبا دو دهه پس از انتشار، طراحی تولید «غرب وحشی وحشی» هنوز هم شگفتانگیز به نظر میرسد، اما نه او و نه شرور دیوانه با بازی برانا نمیتوانند این بمب گیشه را نجات دهند.
۵. سرگرد موتوکو کوشاناگی در فیلم شبح درون پوسته (Ghost In The Shell)
سرگرد موتوکو کوشاناگی، تنها سایبورگ زن در این فهرست، رهبر عملگرای یگان ویژه پلیس ضد تروریسم در انیمه مامورو اوشی ۱۹۹۵ در «شبح درون پوسته» است. داستان در اواسط قرن ۲۱ اتفاق میافتد، جایی که مرز بین انسان و روبات بسیار باریک شده است. هنگامی که کوشاناگی (با صدای آتسوکو تاناکا در نسخه اصلی و میمی وودز در دوبله انگلیسی) و نیروهایش به دنبال یک هکر مرموز به نام عروسک گردان میگردند، درگیر فتنه و خشونت میشوند.
«شبح درون پوسته» بر اساس مانگایی بسیار محبوب و مورد تحسین منتقدان نوشته و در سال ۱۹۸۹ توسط ماسامونه شیرو طراحی و ترسیم شده است. شیرو از طریق مجموعهای از داستانها به دنبال سرگرد کوشاناگی و نیروهایش در ماموریتهای مختلف، بحثی قابل تامل در مورد تعریف واقعی انسانیت و روح در جهانی ارائه داد که در آن افزایش سایبری نه تنها به افرادی با بدن مصنوعی منجر شده است، بلکه به افرادی نیز منجر شده که مغز آنها با قطعات سایبرنتیک جایگزین شد. اقتباس متحرک از مانگای شیرو بسیار مورد توجه قرار گرفت و منجر به دو دنباله فیلم انیمه، دو سریال تلویزیونی انیمیشنی و حداقل چهار بازی ویدیویی شد.
۴. پلیس آهنی در فیلم پلیس آهنی (RoboCop)
در آیندهای نزدیک، دیترویت یک دیستوپی سایبرپانک است که در آستانه سقوط مالی است. این شهر که با جنایات فراوانی روبرو شده است، به شرکت بزرگ OCP اجازه میدهد تا نظم را در قبال تبدیل شدن به یک شهر دلتا متمایز که خارج از قوانین ایالات متحده وجود خواهد داشت، برقرار کند. باب مورتون (با بازی میگوئل فرر) مدیر بلندپرواز OCP پروژه ساخت یک افسر پلیس سایبورگ را آغاز میکند. پس از آنکه یک پلیس وظیفهشناس به نام الکس مورفی (با بازی پیتر ولر) توسط گروهی به رهبری کلارنس بودیکر (با بازی کرتوود اسمیت) به طرز وحشیانهای کشته میشود، در بدن جدید و سایبرنتیک پلیس آهنی زنده میشود.
پل ورهوفن، کارگردان هلندی مطمئنا با اولین فیلم آمریکایی خود تاثیر زیادی گذاشت. هجو اکشن سایبرپانک او «پلیس آهنی» تنها با ۱۳ میلیون دلار فیلمبرداری شد و بیش از ۵۰ میلیون دلار در گیشه به دست آورد. «پلیس آهنی» به سرعت تبدیل به یک فرنچایز شد و در اوایل دهه ۹۰ دو دنباله و همچنین دو سریال تلویزیونی و یک بازسازی در سال ۲۰۱۴ به دنبال داشت.
۳. دکتر استرنجلاو در فیلم دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove)
علاوه بر بازرس کلوزو، دکتر استرنجلاو مشهورترین نقش کمدین بریتانیایی پیتر سلرز است. دکتر استرنجلاو دستپاچه و شوخ، یک نازی سابق است که در زمینه تحقیقات تسلیحاتی ایالات متحده در مقاله دکتر استرنجلاو استنلی کوبریک یا «چگونه یاد گرفتم نگران نباشم و بمب را دوست داشته باشم» حضور داشت. استرنجلاو که بر روی ویلچر سوار است، دست راست مصنوعی دارد که خودش فکر میکند و خودمختار عمل میکند. با نزدیک شدن به جنگ جهانی سوم، بازوی استرنجلاو شروع به خود جوش شدن میکند و باعث شرمساری دانشمند دیوانه میشود که مجبور است با گرایشهای فاشیستی بدن خود مبارزه کند.
استنلی کوبریک شاهکار طنز خود در سال ۱۹۶۴ دکتر استرنجلاو را بر اساس رمان «هشدار قرمز» (Red Alert) اثر پیتر جورج ساخت. در حالی که این رمان خود یک تریلر سیاسی واضح بود، اقتباس کوبریک آن را به یک کمدی سیاه تبدیل کرد که درباره بزرگترین ترس دوران جنگ سرد یعنی نابودی با بمب هستهای است. پیتر سلرز علاوه بر شخصیت اصلی فیلم، نقش مرکین مافلی، رییس جمهور ایالات متحده آمریکا و کاپیتان لیونل ماندراک، افسر RAF را هم بازی میکند. اما نقطه قوت حرفهی او بازی بداههاش در استرنجلاو بود که باعث شد سلرز نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شود.
۲. بورگ در فیلم پیشتازان فضا (Star Trek)
مقاومت بیفایده است. کلینگونهای وحشی یا رومولانهای خبیث را فراموش کنید. بورگ تا به حال بهترین شروری است که تا به حال در جهان «پیشتازان فضا» شناخته شده است. مجموعه آنها متشکل از نژادهای متعددی است که با کمک نانو روباتها جذب شونده افراد را برخلاف میل خود به سایبورگ تبدیل میکند. اما دوباره، در مورد بورگ چیزی به نام اراده آزاد یا در واقع یک فرد وجود ندارد: فقط ذهن جمعی وجود دارد که همیشه با جذب دیگران یا افزودن تجهیزات دیگری به بدن آنها برای رسیدن به کمال تلاش میکند.
نویسندگان مجموعه تلویزیونی «پیشتازان فضا؛ نسل بعدی» (Star Trek: The Next Generation) از همان ابتدا روی ایده بورگ کار کردند. اگرچه در قسمتهای قبلی اشاراتی به آنها وجود داشت، اما بالاخره بورگ در اواخر فصل دوم سریال معرفی شد. حتی کاپیتان ژان لوک پیکارد (با بازی پاتریک استوارت)، فرمانده یواساس اینترپرایز، مدتی در گروه بورگ جذب شد. بورگ بین تماشاگران محبوبیت زیادی پیدا کرد و در فیلم ۱۹۹۶ «پیشتازان فضا؛ اولین برخورد» (Star Trek: First Contact) و همچنین در سریال «پیشتازان فضا؛ وویجر» (Voyager) به شهرت رسید.
۱. دارث ویدر در فیلم جنگ ستارگان (Star Wars)
دارث ویدر که یکی از نمادینترین شروران در تاریخ سینما بود، اولین بار در فیلم اصلی جنگ ستارگان در سال ۱۹۷۸ ظاهر شد. لرد ویدر به لطف سبک مد بیعیب و نقص خود که یک کلاه ایمنی نازی، ماسک گاز و یک شنل سیاه را ترکیب میکرد توجه جهانی را با موفقیت به خود معطوف کرد. ویدر حتی توانست از طریق داستان اصلی نه چندان شناخته شدهی خود که در پیش درآمد جنگ ستارگان بیان شده بود، زنده بماند، این یک تجربه بسیار کشندهتر از افتادن او در گدازهای است که آناکین سیک واکر (با بازی هایدن کریستنسن) زیبا را به یک هیولایی برای همیشه در زندان زره سایبرنتیک سیاه تبدیل کرد.
همانطور که شایسته چنین شرور افسانهای است، دارث ویدر توسط مجموعهای کامل از بازیگران در سه گانه اصلی به تصویر کشیده شد. دیوید پروس بدنساز زره او را بر تن کرد در حالی که جیمز ارل جونز صدایش وظیفه صحبت کردن به جای او را بر عهده داشت. در قسمتهای مربوط به مبارزه با شمشیر، ویدر توسط بدلکار باب اندرسون به تصویر کشیده شد. سرانجام، وقتی دارث ویدر قدیمی ماسک خود را در پایان «بازگشت جدای» (Return of the Jedi) برمیدارد، میینیم که بازیگر و نویسنده انگلیسی سباستین شاو نقش او را بازی میکند.
سایبورگهای سینمایی مورد علاقه شما کدام هستند؟ آنها را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید!