سایکوپتها (psychopaths) در تعاریف روانشناسی در زمره مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تعریف میشوند، اما نتایج تحقیقات نشان داده میتوان سایکوپتی را به خاطر برخی تفاوتها اختلالی جداگانه در نظر گرفت.
ستاره | سرویس روانشناسی – سایکوپتها کیستند؟ آیا یک سایکوپت را به راحتی میتوانیم از آدمهای اطرافمان تشخیص دهیم؟ سایکوپتی در میان بیماریهای روانی چه جایگاهی داشته و چگونه تعریف میشود؟ آیا سایکوپتها همان مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند؟ این مقاله را بخوانید تا به ابهاماتی که در مورد این اختلال در ذهنتان وجود دارد، پاسخ داده شود.
در این مطلب میخوانید:
اختلال سایکوپتی چیست؟
سایکوپتی (Psychopathy) از جمله اختلالاتی است که به سختی تشخیص داده میشود. یک سایکوپت ممکن است در ظاهر نرمال و حتی جذاب به نظر برسد. اما در باطن فاقد وجدان و حس همدلی است. او دغلکار، بی ثبات و اغلب (نه همیشه) جنایتکار است. به عبارت دیگر سایکوپتی یک اصطلاح رایج است برای توصیف گروهی از ویژگیهای شخصیتی مانند رفتارهای تکانشی، فقدان پاسخهای هیجانی متناسب، عدم توجه به دیگران، فریب و کلاهبرداری و… و افرادی که این صفات را دارند به عنوان سایکوپت یا سوسیوپت شناخته میشوند.
اصطلاحات سایکوپت (psychopath) و سوسیوپت (sociopath) اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما در اصل سوسیوپت به شخصی اطلاق میشود که گرایشات ضداجتماعی او ناشی از عوامل محیطی و اجتماعی است، در حالی که ویژگیهای سایکوپاتیک بیشتر ذاتی است، هرچند عوامل تربیتی میتواند فرد را برای انجام رفتارهای سایکوپتی مستعدتر کند. البته این اصطلاحات در مجامع عمومی و بالینی مورد استفاده قرار میگیرد اما در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) نه از اصطلاح سایکوپاتی و نه از سوسیوپتی استفاده نمیشود و هر دوی این موارد تحت عنوان اختلال شخصیت ضد اجتماعی تعریف میشوند.
علائم شخصیت سایکوپت چیست؟
سایکوپتی یک اختلال طیفی است که با استفاده از چک لیستی که در دهه ۱۹۷۰ توسط محقق کانادایی رابرت هر (Robert Hare)، استاد برجسته دانشگاه بریتانیا کلمبیا تهیه شد، تشخیص داده میشود. در آخرین نسخه از این چک لیست ویژگیهای زیر برای افراد سایکوپت آورده شده است. دقت کنید یک ارزیابی واقعی باید توسط یک متخصص بهداشت روان انجام شود.
- چرب زبانی / جذابیت سطحی
- خودبزرگ بینی
- گرایش به ملالت و زود خسته شدن
- دروغ گویی بیمارگونه
- فریب/ دغلکاری
- فقدان حسن پشیمانی یا احساس گناه
- عاطفه سطحی
- سنگدلی/فقدان همدلی
- سبک زندگی انگلی
- کنترل رفتاری ضعیف
- بی بند و باری جنسی
- مشکلات رفتاری زودهنگام
- نداشتن اهداف واقع بینانه و بلندمدت
- تکانشگری
- بی مسئولیتی
- ناتوانی در پذیرش مسئولیت اقدامات خود
- روابط زنانشویی کوتاه مدت و متعدد
- بزهکاری در کودکی و نوجوانی
- ابطال آزادی مشروط از زندان
- تنوع جرم
تفاوت بین صفات شخصیتی سایکوپاتیک و اختلال شخصیت ضد اجتماعی چیست؟
در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) از اختلال شخصیت ضد اجتماعی در طبقه اختلالات شخصیت نام برده شده است. از بسیاری جهات، علائمی که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود دارد در سایکوپتها نیز دیده میشود. به عنوان مثال، افراد مبتلا به این اختلالات به طور معمول به سلامت و آسایش دیگران بی توجه بوده، از کرده خود احساس گناه نمیکنند، قانون شکن هستند، با بی مسئولیتی رفتار میکنند، دروغ میگویند، فریبکارند، تکانشی عمل میکنند و…
یک مطالعه جدید نشان داده است که تفاوت بین افراد دارای شخصیت ضد اجتماعی (APD) و سایکوپتها به نحوه واکنش مغز آنها هنگام مواجه شدن با احساسات انسانی بازمیگردد. محققان دانشگاه میشیگان آمریکا، کشف کردند که چرا هم افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و هم سایکوپتها، تکانهای، بی پروا و با نادیده گرفتن دیگران عمل میکنند، اما در سایکوپتها بی رحمی بیشتری دیده میشود. شرکت کنندگان در این مطالعه با استفاده از تکنیکی مورد آزمایش قرار گرفتند که کارشناسان بتوانند تفاوت روشنی بین مبتلایان به APD و سایکوپتها قائل شوند، در حالی که تأیید میکنند که این دو گروه از بسیاری جهات همپوشانی دارند.
در این مطالعه ابتدا از افراد درباره ویژگیهای شخصیتیشان سؤال شد. سپس به هر شرکت کننده یک اسکنر مغز متصل شد و یک سری چهرههای عصبانی، مضطرب و وحشت زده را به آنها نشان دادند. آنچه سایکوپتها را از کسانی که مبتلا به APD بودند جدا کرد نحوه واکنش آمیگدال آنها پس از دیدن چهرهها بود. آمیگدال بخشی از مغز است که تهدیدات را شناسایی کرده، پاسخ به ترس را کنترل میکند و همچنین با احساساتی از جمله برانگیختگی و پرخاشگری مرتبط است. هنگامی که چهره نگران به سایکوپتها نشان داده شد، پاسخ آمیگدال آنها با میانگین افراد جامعه متفاوت بود. همچنین هنگامی که از آنها سؤال شد، گزارش دادند که احساسات منفی زیادی ندارند. به نظر میرسد تعریف واضحی از رفتار ضد اجتماعی وجود دارد، اما در سایکوپتها ویژگیهای شخصیتی متفاوتی از مبتلایان به اختلال شخصیت ضد اجتماعی دیده میشود.
به طور کلی تحقیقات نشان میدهد که این اختلال فراتر از رفتارهای ضد اجتماعی بوده و با مشکلات قابل توجهی در پردازش عاطفی همراه است.
در مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ در مجله Assessment منتشر شد، تیمی از محققان دانشگاه ایالتی فلوریدا معیارهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی را با خصوصیات شخصیتی مرتبط با سایکوپتی مقایسه کردند. این محققان به این نتیجه رسیدند که با اینکه تعریف اختلال شخصیت ضد اجتماعی بسیاری از رفتارهای انحرافی یا غیر عادی مرتبط با سایکوپتی را شامل میشود، اما خیلی از ویژگیهای شخصیتی سایکوپاتیک که به عنوان صفات بین فردی یا صفات عاطفی طبقه بندی میشوند را در بر نمیگیرد. با این حال، انجمن روانشناسی آمریکا تغییری در تعریف و طبقه اختلالات شخصیت موجود در DSM ایجاد نکرد و هنوز هم سایکوپتی جایگاهی در این کتابچه ندارد.
آیا سایکوپاتها درمان میشوند؟
درمان دارویی نیز در تنظیم برخی حالات عاطفی آنان موثر است، اما متاسفانه تا به امروز هیچ قرصی کشف نشده که بیزاری، ظلم، عدم همدلی و بی اخلاقی را درمان کند.
حتی یک ارتباط عاطفی و عاشقانه نیز نمیتواند رفتارهای مضر یک سایکوپت را تغییر دهد، حتی گاهی ممکن است باعث سو استفاده بیشتر از شریک عاطفی شود.
بسیاری از مبتلایان به سایکوپتی علاقهای به درمان ندارند و پیشنهاد درمان به آنها حتی ممکن است آنها را خشمگین کند. آنها متکبرند و ویژگیهای شخصیتی خود را نشانه قدرت و برتری خود میدانند نه نشانه اختلال. از نظر آنان افراد عاطفی و احساساتی افرادی ضعیف هستند.
برای تغییرات رفتاری این جمعیت پر خطر نیاز به درمانهای تخصصی شدید، مداوم و مکرر است. بزرگسالان سایکوپات اغلب در مقابل درمان مقاوم هستند، اما برنامههای درمانی برای جوانانی وجود دارد که با بی احساسی و بدون پروا عمل میکنند، با این امید که از سایکوپت کامل شدن آنها در بزرگسالی پیشگیری شود.
سخن آخر
آناتومی مغز، ژنتیک و محیط فرد ممکن است همه در رشد صفات سایکوپاتیک نقش داشته باشد. متأسفانه، ما در معرض خطر حضور سایکوپتها در جامعه هستیم و تا زمانی که جرمی رخ ندهد مردم نمیتوانند کاری کنند. اگر چه ما نمیتوانیم در مقابل جنایتها یا تاثیرات افراد سایکوپت در جامعه از خودمان محافظت کنیم (مثل تیراندازها یا حتی سیاستمداران)، اما آموزش روانشناسی میتواند کمک کند که مردم، افرادی را که فاقد مؤلفههای انسانی هستند، راحتتر شناخته و از ایجاد روابط صمیمی و شراکت با آنان خودداری کنند.