صورتیها: فیلم سینمایی متری شیش و نیم فیلم اجتماعی به کارگردانی و نویسندگی سعید روستایی و تهیهکنندگی سید جمال ساداتیان و محصول سال ۱۳۹۷ ایران و یکی از بهترین سینمایهای اجتماعی تاریخ سینمای ایران است که نزدیک ۲۸ میلیارد به فروش رسید. در ادامه ضمن معرفی این فیلم، دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم را به صورت عکس نوشته خدمت علاقهمندان به حوزه فیلم و سریال ایرانی آماده کردهایم.
دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم
این فیلم نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به روی پرده رفت و موفق شد برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شود. بعد از ابد و یک روز، این فیلم دومین همکاری سعید روستایی با نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار و پیمان معادی است. در این فیلم علاوهبر بازیگران گفته شده، فرهاد اصلانی، علی باقری، هومن کیایی، مرجان فمری و … به ایفای نقش پرداختهاند.
این فیلم به معضل اعتیاد و پخش و تولید مواد مخدر میپردازد. بر همین اساس چند تن از مامورین پلیس مبارزه با مواد مخدر به سردستگی صمد (پیمان معادی) به دنبال فروشندهی بزرگ شیشه در تهران به اسم ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) هستند…
متری شیش و نیم برای نخستین بار، روز جمعه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۷ در بخش سودای سیمرغ سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و از چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ نیز در سراسر کشور به صورت گسترده اکران شد. فیلم متری شیش و نیم، در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۹۸ در شبکه نمایش خانگی پخش شد.
این فیلم پرفروشترین فیلم غیر کمدی و دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران است. در روز ۲۰ فروردین ۱۳۹۸ بیش از ۷۸ هزار نفر به تماشای متری شیش و نیم نشستند (معادل فروش ۱/۷ میلیارد تومان در روزهای عادی) که این تعداد مخاطب در یک روز رکوردی منحصر به فرد برای یک فیلم اجتماعی در دهه نود محسوب میشود.
در ادامه دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم را به صورت عکس نوشته خدمت شما آماده کردهایم. با ما همراه باشید.
دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم
حمید: رئیس خبری نشد از ناصر خاکزاد؟
رئیس: نه!
حمید: ردی، چیزی؟
رئیس: هیچی
حمید: مخابرات؟ ثبت احوال؟
رئیس: آقا صمد با شماست!
صمد: والا ما رد هر چی ناصر خاکزاد ثبت شده بوده زدیم، هیچکدوم تو کار مواد نیستن.
حمید: من از همون روز اول هم گفتم این حروم زاده باهوشه، شما باور نکردین.
صمد: بابا اینقدر اینو گندش نکن بدبخت. همین حرفا رو میزنی میره تو مخ خودت دیگه
حمید: تا وقتی قبول نکنیم طرف بچه زرنگه نمیتونیم بگیریمش!
صمد: طرف بچه زرنگ نیست. فقط خر شانسه
دیالوگ فیلم متری و شیش و نیم
صمد: حرفهای تکراری رو میریزی دور، ناصر خاکزاد الان کجاست؟
الهام: وقتی یه سال و نیمِ ندیدمش!
صمد: با ناصر خاکزاد ازدواج کرده بودی؟
الهام: نه قرار بود. ولی نشد.
صمد: چرا؟
الهام: اختلاف داشتیم، جدا شدیم.
صمد: اختلافِ نظر؟
الهام: نه اختلافِ طبقاتی.
صمد: یعنی شما از اون پولدارتر بودین؟
الهام: نه لزوما مالی.
صمد: پس لزوما چی؟ اخلاقی؟
الهام: نه خیلی هم خوش اخلاق بود. مسئله بیشتر شخصیتش بود تا اخلاقش.
صمد: من نمیفهمم یعنی چی؟ درست توضیح بده حالیم شه.
الهام: یعنی سعی میکرد با شخصیت باشه ولی نمیتونست. هرچی زور میزد آدم حسابی باشه نمیشد، دست خودش نبود بهش نمیومد. معلوم میشد داره ادا درمیاره. دوست داشت مودب حرف بزنه ولی وقتی فحش میداد خیلی راحتتر بود. اصلا وقتی که لات و لوت بود خیلی بیشتر خودش بود. منم خیلی سعی کردم کمکش کنم اون طوری که دوست داره باشه ولی نتونستم. نشد.
دیالوگ ماندگار متری و شیش و نیم
ناصر خاکزاد: یعنی چی اینکار ها من دستم از همه جا کوتاهس نکن با من اینجوری
صمد: مغز خر خوردم سر چس گرون بیام شرفمو به باد بدم؟
ناصر: شرف کدومه بشر وجود ندارید! میترسین همتون.
صمد: از تو؟
ناصر: نه از پول. پول زیاد. میلیارد. من اشتباه کردم تو قد این حرفا نیستی. صحبت سر ده بیست میلیون بود معامله رو هوا جوش میخورد. هر کی یه اندازهای داره دیگه. مثلا من خودم سه چهار هزار میلیارد و شاید نفهمم ولی دویست سیصد میلیارد رو میفهمم. ولی تو دیگه اندازهات خیلی کوچیکه. رقم گنده میگن، کلا نمیفهمی
دیاوگ های ماندگار متری شیش و نیم
صمد: آخه زالو چرا من باید پولی رو که آهِ میلیون میلیون نفر آدم پشتشه رو از تو بگیرم. تو این چند روز کم دیدی آدمهایی که رو جنس امثال تو زندگیشون رفته به باد؟ اخه نامرد تر از نامرد تو باید به قاضی التماس کنی، اعدامتو جلو بندازه. نه اینکه دست و پا بزنی آزاد بشی. آزاد بشی کجا بری؟ بری چند نفر دیگه رو بدبخت کنی؟
دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم
صمد: تویی که انقدر جیگر جیگر میکنی، آدم جیگر دار بچه میدزده؟ دزدیدی؟ نکش. کشتی؟ سرکار نذار. سرکار گذاشتن بده نه؟ این تازه اولشِ
ناصر: دارم میگم کارِ من نبود. به قرآن کار رضا ژاپنی بود.
صمد: به قسم خوردن نیست که تمام مدارک و شواهد میگن تو کشتی. میگی من نکشتم رضا ژاپنی کشته؟ آدرسشو بده.
ناصر: میگم ولی دیگه نباید بگین من بچه کشتم. نذارین این شایعه شه.
صمد: اسمو دادی؟ آفرین. یه آدرس به من بده.
ناصر: آدرس هم میگم. فقط ببین من الان نمیدونم خوابم یا بیدارم تو این کارا رو با من میکنی. ولی اگه بیدارم و تو داری این بلاها رو سر من میاری باید تا آخر عمرت بترسی. باید وحشت داشته باشی.
صمد: از تو؟
ناصر: نه من که دیگه کارم تمومه. از همه چی. حتی از سایه خودتم باید بترسی.
دیالوگ های متری شیش و نیم
ناصر: یعنی من تکی این همه آدمو بدبخت کردم؟
قاضی (فرهاد اصلانی): قیمت شیشه از ۲۰۰ میلیون رسیده به ۳۰ میلیون. این یعنی چی؟ یعنی وقتی تولید زیاد میشه قیمت میاد پایین. قیمت بیاد پایین دسترسی آسون میشه. دسترسی آسون بشه آدما یا بیشتر مصرف میکنن یا شروع میکنن به مصرف.
ناصر: من نبودم یعنی هیچکدومه این اتفاقها نمیفتاد؟
قاضی: تو همین چند ماهی که تو یه نفر دستگیر شدی، قیمت شیشه از ۳۰ رسیده به ۸۵ میلیون.
ناصر: دوباره فردا یکی دیگه میاد آشپزخونه میزنه میشه ۳۰ میلیون. جمعش که نمیتونین بکنین.
قاضی: شما نگران نباش. دونه دونه میان همین جایی که شما نشستی.
ناصر: حاج آقا ما از روی شکم سیری این کارها رو نکردیم. پول نداشتیم فقط.
قاضی: هزارتا اعتراف روته. همشم چند کیلو چند کلیو. جمعش شده ۵۰۰ کیلو.
ناصر: وقتی ۳۰ گرم حکمش اعدامه ۵۰۰ کیلو هم اعدامه خب آدم دست میذاره رو ۵۰۰ کیلو که حداقل یه پولی دستش رو بگیره دوتا از عقدههای بچگیشو تلافی کنه.
قاضی: کی به شما اجازه داده بابت عقدههای بچگیت یه ملتی رو بدبخت کنی؟
دیالوگ ماندگار فیلم متری شیش و نیم
ناصر: داداش بزرگم پول نداشتیم واسش کلیه بخریم، افتاد مرد. رفتیم واسش کفن خریدیم متری شیش و نیم. مغازه بغلیش پارچه لباس مشکیِ مادرم رو خریدی متری چهار تومن. کی گفته ما همیشه باید تحمل کنیم؟
دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم
قاضی: اون دفعه وقتی آزاد شدی، چرا ول نکردی. تو که هم پول داشتی هم این مشکلاتو نداشتی؟
ناصر: چشمم سیر نمیشد!
دیالوگ های فیلم متری شیش و نیم
میدونی من از چی میسوزم؟ اون شب که پلیسا ریختن منو بگیرن. من قبلش خودم ترتیب خودم رو داده بودم. یازده ورق قرص خورده بودم یه ساعت دیرتر میرسیدن تموم بود. من از این دارم میسوزم. من مرده بودم اینا منو آوردم زنده کردن خودشون بکشن!
دیالوگ فیلم متری و شیش و نیم
وکیل: یهو دیدی یه آشنایی پیدا کردیم توست تورو از اینجا بکشه بیرون اونوقت دیگه نه نیاز یکی مثلِ تو خودشو بکشه…
ناصر: چرا نکشه وقتی به هر دری میزنی همه کس و کارتو از بدبختی نجات بدی ولی تهش میفهمی اینا بدبختیشونو دوس دارن و پزش رو میدن. من خونه خریدم ۳۰ میلیارد. تو نشستی اینجا به من میگی اونا چششون دنبال اون طویلهی تهِ کوچهی بنبسته!
دیالوگ ماندگار متری و شیش و نیم
وقتی همهی زندگیت میشه یه دختر. ۵ سال عمرمو گذاشتم پاش. من میدونم با یکی دیگس. میدونم اون منو لو داده. میدونم دیگه منو نمیخواد ولی من الان دلم پر میکشه واسهی این که یه بار دیگه ببینمش!
دیالوگ های ماندگار فیلم جدید متری شیش و نیم را مشاهده و مطالعه کردید. اگر شما نیز این فیلم را دیدهاید لطفا نظراتتان را بیان کنید.