ضیاء موحد و دنیای شاعرانه و منطقیاش!
اکنون در آستانه ۷۷ سالگی است، تحصیلاتش را ابتدا در رشته فیزیک و سپس در حوزه فلسفه ادامه داد و دکترای فلسفه خود را از یونیورسیتی کالج لندن دریافت کرد. ۴ سالی است که بازنشسته شده است.
روزنامه ایران – مهسا رمضانی: اکنون در آستانه ۷۷ سالگی است، تحصیلاتش را ابتدا در رشته فیزیک و سپس در حوزه فلسفه ادامه داد و دکترای فلسفه خود را از یونیورسیتی کالج لندن دریافت کرد. ۴ سالی است که بازنشسته شده است.
برآیند سالهای تدریس و پژوهش ضیاء موحد را میتوان در دو حوزه عمده دستهبندی کرد؛ نخست «فلسفه و منطق» که در این زمینه کتابهایی، چون «منطق موجهات»، «واژگان توصیفی منطق»، «مهارتهای منطق جدید از ارسطو تا گودل»، «درآمدی بر منطق جدید» و «تأملاتی در منطق ابنسینا و سهروردی» را نگاشته است.
دوم در حوزه «ادبیات» که آثاری همچون «بعد از سکوت»، «بر آبهای مرده مروارید»، «غرابهای سپید»، «مشتی نور سرد»، «نردبان اندر بیابان»، «آوازهای آبی»، «گزیدهاشعار»، «دیروز و امروز شعر فارسی»، «البته واضح و مبرهن است که…»، «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر»، «شعر و شناخت» و «تکنگاری درباره سعدی» را در کارنامه خود دارد.
دو کتاب «منتقدان فرهنگ» و «نظریه ادبیات» هم از ترجمههای او است. بسیاری او را جمع اضداد معرفی میکنند، علت آن هم اشتغال توأمان او به منطق و شعر و پیوندی است که میان این دو برقرار کرده است، او خود در شعر «کتابخانه» این اشتغال توأمان را اینگونه به تصویر میکشد:
هر شب کتابخانه من باز است
و شاعران و منطقدانان
با یکدیگر در آنجا بحث میکنند
وقتی که کار بالا میگیرد
با خشم
دست یکی از آنان را میگیرم
و از کتابخانه به بیرون پرتاب میکنم
گاه تا سپیده دمان باهم
در کوچههای شهر قدم میزنیم
گل میگوییم و گل میشنویم
در جشن تولد ۷۰ سالگیاش دغدغههای خود را چنین توصیف میکند: «من راه باریکهای در هر کدام [شعر و منطق]برای خود پیدا کردم. حال اگر تا نیمه راهش نرفتم، اما رفیق نیمهراه هم نبودم. عقبگرد نکردم. این تنها چیزی است که میتوانم درباره خودم بگویم، وگرنه همه کارها را هر کسی میکند.»
دکتر یوسف اباذری، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در جشن تولد هفتاد سالگی موحد از بعد شاعرانگی او سخن میگوید و عنوان میکند: «شعر موحد در متنِ تمرکز بر زبان مکتب اصفهان قرار دارد و باجی را که سپهری به عرفان میدهد و ابهاماتی که در شعر فروغ و شاملو وجود دارد، کاملاً کنار گذاشته و با تصویر، دنیای عاشقانه را در دنیای جدید بیان میکند».
گروه فلسفه خانه اندیشمندان علومانسانی با همکاری مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و جشنواره بینالمللی فارابی، روز جهانی فلسفه را بهانه و فرصتی برای پاسداشت مقام علمی ضیاء موحد قرار داد و امروز مراسم بزرگداشتی برای او با حضور غلامرضا اعوانی، شهرام پازوکی، غلامرضا ذکیانی، اسدالله فلاحی، حسین معصومیهمدانی، مهدی مظفری ساوجی و محسن ملکی، ساعت ۱۶ در محل خانه اندیشمندان علومانسانی برپا میکند.
ما نیز به بهانه مراسم بزرگداشت او به محضر استاد رفتیم؛ با وجود کسالتی که داشتند بزرگوارانه و استادوار ما را با رویی گشاده پذیرا شدند. در گپوگفتی کوتاه او از حال و هوای این روزهایش گفت و ما هم از دغدغهها و مشغولیتهایش در آستانه ۷۷ سالگیاش پرسیدیم.
استاد موحد، این روزها به چه کاری مشغول هستید؟
من تقریباً، ۴ سال قبل بازنشست شدم و تصمیم گرفتم که کتاب «واژگان توصیفی منطق» را که قبلاً منتشر کرده بودم، کامل کنم. تاکنون هم میتوان گفت که حدود ۸۰ درصد کار انجام شده است، اما متأسفانه مسائلی پیش آمد که در عمل از کار بازماندم. اتمام چنین کاری دستیارانی میطلبد، البته هستند دوستانی که لطف کردهاند و پیشنهاد همکاری و کمک دادهاند، اما در حال حاضر بهدلیل کمر درد، شرایط مطلوبی برای تکمیل آن ندارم.
فکر میکنید تکمیل این پروژه چقدر زمانبر باشد؟
نمیتوانم پیشبینی کنم، چون اول به وضعیت خود و بعد به امکاناتی که در اختیار دارم، بستگی خواهد داشت.
بر اساس چه ضرورتی به تدوین چنین واژهنامهای اقدام کردید؟
در زبان فارسی چنین واژهنامهای نداریم. در این راستا، کتابهایی منتشر شده است، اما روشمند و قابلاعتنا نیست.
فرهنگنویسی، کار بسیار ظریفی است.
از آنجا که فرهنگ «واژگان توصیفی منطق» انگلیسی به فارسی است؛ یعنی مدخلها انگلیسی و ترجمه و توضیح آن به فارسی ارائه شده است، باید مأخذ مشخصی ارائه میکردم از این رو، مأخذ را فرهنگنامه آکسفورد و کمبریج قرار دادم. از آنجایی که این فرهنگنامهها برای انگلیسی زبانها تدوین شده است، گاهی اوقات، از توضیحات کافی برخوردار نیستند.
من از حرف a تا حرف z را تهیه کردهام منتهی بعضی از حروف مدخلهای کاملی ندارد و بعضی از مدخلها هم وارد نشده و نیاز به یک ویرایش کامل دارد. روزهایی که تصمیم داشتم مدخلها را برای حروفچینی بفرستم، مشکل جسمانی پیدا کردم و این مهم حاصل نشد.
اساساً چرا باید منطق بخوانیم؟
منطق از آن جمله علومی است که تا زمانی که کسی به آن ورود نکرده، ضرورت آن را درک نمیکند. منطق در تمام علوم به کار میرود، چون در تمام علوم از استدلال و استنتاج بهره گرفته میشود. بگذریم از اینکه منطق در کامپیوتر و بسیاری از علوم کاربرد زیادی دارد. اصولاً منطق از یک جایی به بعد از اهمیتی که ریاضیات دارد، بهرهمند میشود.
آیا منطق در زندگی روزمره ما هم کاربردی دارد؟
در زندگی روزمره معمولاً افراد فکر میکنند که میدانند چگونه باید استنتاج کنند، اما واقعیت این است که ممکن است متوجه اشتباهاتی نشوند که در جریان استدلالها و استنتاجهایشان رخ میدهد. حتی بزرگان ما هم گاهی در استدلالهایشان دچار اشتباه شدهاند.
بنابراین، برای اینکه دچار این اشتباهات نشویم اطلاع کافی و کامل داشتن از منطق لازم است. البته این، یکی از کاربردهای منطق است. منطق به معنای عام آن در علوم مختلف از کاربردهای بسیار برخوردار است و حدود ۵۰۰ رشته دارد.
آموزش منطق در دانشگاههای ما با چه چالش عمدهای مواجه است؟
چالشهای آموزش منطق در علومانسانی بیش از سایر حوزهها است. علوم دقیقه برنامه خود را دارند و بر اساس آن برنامه کار میکنند و بعضی از دپارتمانها هم از وضعیت بسیار قابلقبولی در آموزش منطق بهرهمند هستند. ولی علومانسانی در زمینه آموزش منطق با دشواری مواجه است.
دلیل این دشواریها چیست؟
همیشه این دشواریها در حوزه علومانسانی وجود داشته است و دلیل آن هم اختلاف عقاید و آرا و مکاتب مختلف در حوزه علومانسانی است؛ به تعبیری، این خاصیت خود علومانسانی است. علومانسانی همیشه محل مناقشه و بحث بوده است. البته این دشواری در آموزش فلسفه نیز وجود دارد و ما در این زمینه شعبههای مختلفی داریم.
در چه حوزههایی از آموزش منطق وضعیت مطلوبتری داریم؟
ریاضیات و فیزیک وضعیت به نسبت بهتری دارند، اما در خصوص شیمی و پزشکی اطلاع چندانی ندارم.
چطور میتوان وضعیت موجود آموزش منطق را بهبود بخشید؟
در بهبود وضعیت آموزش منطق، نقش قابل توجهی را برای استادان، قائل هستم. خوشبختانه در منطق با کمبود استاد در تهران و برخی شهرستانها مواجه نیستیم. انجمن منطق هم داریم که همایشهای ماهیانه و سالانه برگزار میکند و جوانان بسیار بااستعدادی هم در این مراکز حضور دارند.
البته قبل از آن معتقدم باید نشاط لازم را به جامعه علمی بازگرداند و امید اجتماعی را در میان دانشجویانی که به کلاس درس میآیند، احیا کرد. متأسفانه دانشجویان ما امروز نسبت به آینده و وضعیت شغلیشان چندان افقهای امیدبخشی را پیشرو نمیبینند.
اشاره کردید که جامعه علمی ما از نشاط لازم برخوردار نیست. به نظر شما دلایل عمده این مسأله چیست؟
اگر به یکی از دپارتمانها در خارج از کشور سر بزنید، برنامه درسی، تعداد همایشها، وقتی که صرف دانشجو میکنند و جوش و خروشی را که برای یاد گرفتن و یاد دادن وجود دارد بررسی کنید، درخواهید یافت که جامعه علمی ما از چنین امکاناتی برخوردار نیست و این علت عدم نشاط در فضای علمی ما است.
نمیخواهم بگویم که در خارج از کشور همه امکانات برای جذب دانشجویان وجود دارد؛ اتفاقاً بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی جذب مراکزی میشوند که خیلی ارتباطی به منطق و فلسفه ندارد، اما با این حال، در مقایسه با ما، فضای علمی با نشاط تری دارند.
این روزها، فارغ از کتابهای حوزه تخصصیتان، چه کتاب دیگری را برای مطالعه در دست دارید؟
راستش این روزها، آنقدر گرفتار جسمم هستم که تمرکز چندانی را برای مطالعه در دیگر حوزهها ندارم. با این حال، این روزها، در حوزه ادبیات قدیم مطالعاتی داشتهام و در آثار قدمایی همچون سعدی و حافظ و… تأملاتی کردهام. مدتی است که میخواهم در مورد حافظ مطلبی بنویسم، اما هنوز در خصوص اینکه با چه رویکردی به حافظ بپردازم به تصمیم نرسیدهام.
آیا نزد شما حافظ از جایگاه ویژهای برخوردار است؟
خیر، همه شعرای ما سهم عظیمی در اعتلای زبان فارسی داشتهاند و نمیتوان جایگاه ویژهتری را به شاعر خاصی اختصاص داد. هرکدام دنیایی هستند و سهم بزرگی در ادبیات ایران دارند.
اما اینکه چرا امروز میخواهم در مورد حافظ بنویسم، به این دلیل است که میخواهم به او بهعنوان شاعر نگاه کرده و بررسی کنم که نحوه برخورد حافظ با زبان چگونه بوده است و آیا میتوان نظام فکری را برای او تعریف کرد؛ برای مثال تکلیف ما در خصوص نظام فکری شاعری همچون خیام روشن است، اما در خصوص شاعرانی همچون حافظ چندان وضعیت مشخصی نداریم.