با مرگ ابوبکر بغدادی خلیفه خودخوانده گروه داعش، این گروه تروریستی نماد و رهبر خود را از دست داد، اما آیا میتوان گفت که با مرگ این خلیفه بی رحم خود خوانده، خطر تروریسم و بنیادگرایی در منطقه خاورمیانه و جهان ریشه کن شده است؟
نویسنده بر این باور است که بغدادی خود زمینههای شکست گروه تحت رهبری اش را فراهم ساخته؛ با این حال مرگ بغدادی به معنای پایان کار داعش نخواهد بود و تروریستهای این گروه همچنان به صورت پراکنده تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه خاورمیانه و جهان باقی خواهند ماند:
مرگ بغدادی، خلیفه خود خوانده دولت اسلامی عراق و شام (داعش)، باعث ریشه کن شدن داعش نمیشود. با وجود اینکه پایان البغدادی پایان داعش نخواهد بود، اما به هر حال میتواند ضربهای بزرگ به این گروه جهادی وحشی بزند.
بغدادی در منطقه بریشا در شمال استان ادلب در شمال غربی سوریه و درست در نزدیکی مرز ترکیه مخفی شده بود. خود مخفی شدن او در این مکان باعث تعجب شد چرا که تا پیش از این همه تصور میکردند وی در بیابانهای منطقه مرزی سوریه و عراق پنهان شده، منطقهای که اتفاقا هنوز هم تحت سیطره داعش است.
داعش در این چند ساله هرگز در ادلب حضور نداشته و این منطقه عملا در اختیار رقبای جهادی این گروه بوده است. شاید اساسا البغدادی به همین خاطر این محل را برای مخفی شدن انتخاب کرده بود.
باوجود اینکه ابوبکر البغدادی، از مدتها پیش در حال فرار بود، اما همچنان مرد شماره یک پیروانش به حساب میآمد، به همین خاطر هم تشکیلات داعش سعی میکرد او را زنده و مخفی نگه دارد. مرگ او اگرچه گواه این نکته است که داعش دیگر نماد خود را از دست داده، اما نباید فراموش کرد که این گروه هنوز هم میتواند به عنوان یک نیروی پراکنده به فعالیت خودش ادامه دهد. با افزایش هرج و مرج در سوریه به دنبال حمله ترکیه به کردها و خروج آمریکا از این کشور حالا شرایط بیش از گذشته برای فعالیت داعشیها مهیا شده است.
زندگی رهبر داعش هم به مانند نحوه کشته شدنش مرموز بود، هرگز روشن نشد تاسیس داعش که قبلاً به عنوان قسمتی از القاعده عراق فعالیت میکرد، چگونه صورت گرفت.
نام واقعی البغدادی، ابراهیم آواد ابراهیم علی البدری ال سامرایی بود. او در سال ۱۹۷۱ در خانوادهای اهل سنت در سامرا، شمال بغداد متولد شد. البغدادی در سال ۲۰۰۴ توسط نیروهای آمریکایی بازداشت و زندانی شد، اما از آن جایی که در آن مقطع خطر خیلی محسوسی به حساب نمیآمد تنها بعد از ۱۰ ماه آزاد شد.
او در سال ۲۰۱۰ عملا پایههای داعش را بنیان نهاد و به عنوان رهبر این گروه خودش را معرفی کرد.
در آن زمان این جنبش چندان شناخته شده نبود و حوزه نفوذش محدود به برخی مناطق موصل و اطراف آن که از گذشته محل جولان القاعده عراق به حساب میآمد، میشد. البغدادی تجربیات نظامی گرانبهایی از دوران جنگ با آمریکاییها و دولت عراق در سالهای بعد از ۲۰۰۳ به دست آورده بود و همین مساله او را فرد قدرتمندی ساخته بود که دشمنانش به آن واقف نبودند.
بعد از آغاز قیامهای عربی در سال ۲۰۱۱، به ویژه در سوریه، البغدادی و گروهش داعش فرصت پیدا کردند تا از خلاء قدرت در سوریه استفاده کرده و مناطقی را به تصرف خود در بیاورند. البغدادی همزمان شبه نظامیانی را تحت عنوان جبهه النصره در جنگ سوریه تجهیز کرد، هرچند که وابستگی جبههالنصره به داعش در ابتدا بر کسی آشکار نبود.
ارتباط بین این دو گروه زمانی در سال ۲۰۱۳ فاش شد که رهبر داعش تلاش نمود مجددا اقتدار خود در مورد النصره، که موفقیتهای بسیاری هم در جنگ سوریه به دست آورده بود، اعمال کند. وقتی بخشی از جبهه النصره این مسئله را قبول نکرد، البغدادی با عزل رهبران این گروه مقدمات جنگی داخلی بین داعش و جبهه النصره را فراهم کرد. بعد از این اتفاقها بود که سال بعد ابوبکر البغدادی رسما تشکیل دولت اسلامی عراق و شام را اعلام داشت.
در عراق نیز البغدادی خوش شانس بود چرا که به واسطه انشقاق موجود بین جامعه سنی این کشور و دولت شیعه توانست در بین سنیها نفوذ قابل توجهی کسب کند، ضمن اینکه نیروهای امنیتی عراق نیز در آن زمان به علت فساد و تسویه حسابهای سیاسی عملا ناکارآمد شده بود.
هنگامی که داعش موصل را در ژوئن ۲۰۱۴ تصرف کرد و البغدادی در مسجد این شهر خودش را خلیفه دولت تازه تأسیساش نامید، جهان شگفتزده شد. در ادامه هم داعش به تدریج مقاومت اندک نیروهای امنیتی در تکریت شمال بغداد و پالمیرا شرق دمشق را شکست و به پیروزیهای چشمگیری دست یافت.
بعد از این پیروزیها داعشیها دولتی را تأسیس کردند که وسعت آن به اندازه کل مرزهای انگلیس بود، آنها شیعیان و ایزیدیها را قتل عام کرده و تصاویر این جنایتها را به صورت ویدئویی به نمایش عمومی گذاشتند. هدف این اقدام آنها هم جز ایجاد ترس و دلهره در بین مخالفان و تهییج همراهان به مقاومت نبود.
این جنایت آشکار علیه مخالفان حکومت داعش، نمونهای از شیوه حکومتداری ابوبکرالبغدادی بود. به عقیده البغدادی و گروهش جهان به دو قسمت تقسیم میشد، یک بخش نور و روشنی که داعش بر قله آن ایستاده بود و دیگری تاریکی که از نظر آنها همه جهان جزو آن بودند! این رویکرد در ایجاد انگیزه برای جنگجویان متعصب این گروه اتفاقا کارساز هم بود و به آنها القا میکرد که همه افراد غیر داعشی دشمنانی شیطانی هستند که باید کشته شوند.
طی این مدت خلیفه (خود خوانده) در حال جنگ با تمام جهان بود از دولت سوریه و مخالفان او گرفته تا روسیه و آمریکا، ترکیه و عربستان سعودی و بقیه کشورها. به طور کلی شاید البغدادی داعش را به پیروزیهای بزرگ و غیر منتظرهای رسانده باشد، اما همزمان خود او باعث شکست آن هم شد.
نیروهای نظامی وی را جنگجویان پیاده و بمب گذاران انتحاری تشکیل میدادند که به تدریج تعداد افراد انتحاری پیشی گرفت. در سال ۲۰۱۴، کردهای استقلال طلب در عراق و سوریه که ابتدا میخواستند بی طرف بمانند، مورد هجوم داعش قرار گرفتند. این حمله داعش به کردها بود که باعث شد آمریکا و ائتلاف وارد میدان شده و مواضع این گروه را بمباران کنند. بعد از آخرین پیروزیهای داعش در سال ۲۰۱۵ در رمادی و پالمیرا به تدریج روند افول این گروه آغاز شد.
محل مخفی شدن البغدادی طی این ۲ سال یعنی بعد از فرار وی از موصل در زمان بازپسگیری آن توسط ارتش عراق نامشخص بود. شکست نظامی بزرگ داعش به تدریج از دو سال پیش یعنی سال ۲۰۱۷ با از دست رفتن موصل در عراق و سپس رقه – پایتخت خلافت خود خوانده- در سوریه آغاز گردید. البغدادی طی این مدت گاهی از خودش پیامهای ویدیویی منتشر میکرد، اما جالب اینکه در هیچ کدام از این پیامها پاسخی برای چرایی فروپاشی خلافتاش نداشت. او در این پیامها تنها پیروانش را تشویق به انجام حملات تروریستی به اهداف غیرنظامی در سراسر جهان از منچستر تا کلمبو میکرد.
در این ۲ سال بارها در رسانهها اعلام شدکه وی کشته یا زخمی شده، اما هر بار دوباره مقابل دوربین ظاهر میشد. داعش هم در این مدت امیدوار بود که دوباره پیروزیهای فوق العاده خود بین سالهای ۲۰۱۱ تا را ۲۰۱۴ تکرار کند، اما ترس از این موضوع باعث شده بود که دیگر کسی برای بار دوم غافلگیر نشود. در پایان کاملا قابل پیشبینی بود که دیگر بعد از از دست رفتن آخرین پایگاههای داعش، البغدادی نتواند بیش از این مخفی بماند.