وبسایت روزیاتو – حسین علی پناهی: شاید او باید دو سال پیش بازنشسته می شد، آن زمانی که آسیب دیدگی در ناحیه ران برای اولین بار دردسرساز شده و باعث شد از تورنمنت های بزرگ کنار بکشد. در آن زمان او ثروت قابل توجهی جمع کرده بود، مقام شوالیه را بدست آورده و با داشتن یک دختر و دختری دیگر در راه از همسرش، کیم، می توانست یک زندگی خانوادگی شاد و لذت بخش را داشته باشد.
اما او می خواست که همچنان برنده باشد.. چه چیزی این مرد جوان را به چنین قله ای از موفقیت و جاه طلبی رساند؟ و چگونه بدون تنیس، که از ۳ سالگی و با برداشتن اولین راکت تنیس بخشی از زندگی او بوده، اسطوره بریتانیایی داستان ما جای خالی آن را پر خواهد کرد؟
داستان سِر اندرو بارون ماری یا همانطور که همه او را می شناسند، اندی ماری، تنها به ذهنیت قوی که او را به یکی از بهترین ورزشکاران تاریخ بریتانیا تبدیل کرده محدود نمی شود، بلکه تلاشی سخت تر برای غلبه بر تروماها و مشکلات و ترس های دوران کودکی را به ما یادآور می شود، مشکلاتی که علاوه بر تلاش برای حل کردن باید آن ها را دوست داشت و با آن ها زندگی کرد. قرار نبود ماجرای اندی ماری دوست داشتنی اینطور پیش برود، مردی که از رتبه نازل ۲۳۰ در دنیای تنیس خود را به رتبه اول رساند و پادشاه زمین لقب گرفت. اکنون اما زمان وداع فرا رسیده است!
هر چند مصدومیت ران اندی ماری همچنان و بی محابا در مقابل درمان شدن و بهبود یافتن مقاومت می کند اما او رویای آخرین هورا گفتن و شادی خود را در سر می پروراند و نمی خواهد که پیش از مسابقات تنیس ویمبلدون در اول جولای میدان مسابقه را برای همیشه ترک کند. ورزش می تواند بیرحم ترین معشوقه های انسان باشد و تعداد بسیار کمی موفق به نوشتن نامه خداحافظی خود از این معشوقه نامربان می شوند. الکس فرگوسن، مربی افسانه ای سابق تیم منچستر یونایتد و هم وطن و دوست همیشگی اندی ماری یکی از کسانی است که موفق به این کار شده و در اوج خداحافظی کرد. او در سال ۲۰۱۳ و با قهرمان کردن تیمش، برای همیشه از دنیای مربیگری رفت و اکنون ماری می خواهد با بدست آوردن جام قهرمانی مسابقات ویمبلدون وداعی به یاد ماندنی با دنیای تنیس داشته باشد.
چه کسی می تواند اندی ماری را پس از سخنانش در روز گذشته در استرالیا مبنی بر این که ویمبلدون آخرین عشقبازی او با راکت و توپ تنیس خواهد بود سرزنش کند؟ اما باید قبول کرد که وی شاید نمی توانست یا نتواند همین مسابقات اوپن استرالیا را نیز به پایان برساند، نگرانی که در صدای لرزان و چشم های اشکبار این تنیس باز افسانه ای و دوست داشتنی موج می زد. از همان روزی که او به عنوان یک نوجوان جسور با موهای ژولیده وارد دنیای تنیس شد، اشک جزئی جدا نشدنی از سپر او در برابر مشکلات بوده است، اشک های خشم، اشک های دلتنگی و البته اشک هایی از سر شوق زمانی که ماری پنج سال و نیم پیش به انتظار ۷۷ ساله بریتانیا برای بدست آوردن قهرمانی مسابقات تنیس ویمبلدون پایان داد.
این مسیر هیچگاه آسان و بی فراز و نشیب نبوده است. رفتار نامناسب و پرخاشگرانه او در کودکی همه را به یاد نابغه دیگر دنیای تنیس یعنی جان مک انرو می اندازد که او نیز فیوز انفجار کوتاهی داشت. کم حرف، کج خلق و بی ادب، مهربانانه ترین القابی بود که می شد به اندی ماری در کودکی داد. اما پیروزی در دنیای تنیس تغییراتی شگرف در او ایجاد کرد. اخم کردن ها جای خود را به لبخند داد و اینگونه بود که یک شبه همه طرفدار اندی ماری شدند. به یاد داشته باشید، این همان مردی است که زمانی که تنها ۸ سال سن داشت و در روزی که یک مرد مسلح به مدرسه ابتدایی او در مرز با اسکاتلند و در شهر دانبلان یورش برد و ۱۶ کودک و یک معلم را در مارس ۱۹۹۶ به کام مرگ کشاند، پشت یک میز قایم شده بود.
دو سال بعد او با جدا شدن والدینش از یکدیگر روبرو شد و در سن ۱۵ سالگی خانه اش را ترک کرده و به امید پیدا کردن امکانات بهتر به بارسلون نقل مکان کرد. به عنوان یک بازیکن حرفه ای، او خود را ملزم به رعایت محدودیت هایی سخت در دوران آماده سازی می کرد و قبل از تورنمنت های بزرگ مانند راهبه ها رفتار می نمود و بسیاری فداکاری های دیگر برای بهترین بودن.
برای یک دهه گذشته او تمام بار امیدهای تنیس کشورش را به دوش کشید و در این مدت سه گرند اسلم، دو مدال طلای المپیک و اولین قهرمانی بریتانیا در دیویس کاپ از سال ۱۹۳۶ را یک تنه محقق کرد. این موفقیت ها برای او ثروتی ۴۸ میلیون پوندی و چندین قرارداد تبلیغاتی بزرگ را در پی داشت که ثروت او را به ۸۳ میلیون پوند افزایش داد. و اندی ماری در دورانی موفق به تحقق این موفقیت های بزرگ شده است که بهترین بازیکنان تنیس تاریخ ظهور کرده اند، ستارگانی مانند راجر فدرر، رافائل نادال و نواک جوکوویچ.
زمانی که ماری تنیس خود را شروع کرد این ورزش در بریتانیا چندان مورد توجه نبود و کسی فکر نمی کرد که قهرمانی در سطح بین المللی از شمالی ترین نقطه کشور ظهور کند. اما این استعداد بی بدیل و اعتماد به نفس خدشه ناپذیرش بود که باعث شد اندی ماری را در سن ۸ سالگی در حال فریاد کشیدن بر سر همبازی بسیار مسن ترش در باشگاه و مشاوره دادن به او ببینیم. ماری به طور کلی دیدگاه بریتانیایی ها نسبت به تنیس را تغییر داد به نحوی که اکنون هر کودک با استعدادی بدون توجه به پیشینه اش شانسی برای موفقیت در دنیای تنیس، و به طور کلی ورزش، برای خود قائل است. بدون شک این میراثی است که اندی ماری بیش از قهرمانی هایش باید به آن افتخار کند.
ماری به ندرت در مورد کشته شدن همکلاسی هایش در آن کشتار وحشیانه سخن گفته است اما در ابتدای مسابقات تنیس ویمبلدون ۲۰۱۳ سکوتش در این موضوع را شکست: «در آن زمان، نمی توانید سختی چیزی مانند این موضوع را درک کنید. وقتی بزرگ تر می شوید این موضوع را درک می کنید. چیزی که اکنون فراموش شده، تمام شهر آن را پشت سر گذاشته اند. آن ها به خوبی این زخم را فراموش کرده اند».
در طول سال های اول فعالیت حرفه ایش، او خود را یک اسکاتلندی و نه یک بریتانیای معرفی می کرد و تیم هنمن تنها ستاره دنیای تنیس بریتانیا شناخته می شد. شکست راجر فدرر برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ و پایان دادن به صدرنشینی هفت ساله هنمن به عنوان تنیسور شماره یک بریتانیا همه چیز را تغییر داد.
او در ابتدا علاقه زیادی به اینکه خود را انگلیسی بنامد نیز نداشت و در مسابقات جام جهانی فوتبال ۲۰۰۶ نیز از تیمی غیر از کشوری طرفداری کرد که بسیار جنجالی شده و بر اعتبار او در کشورش اثر منفی گذاشت. اما در سال های ابتدایی دهه سوم زندگی اش، همه چیز برای اندی ماری تغییر کرد. معمار تغییر شخصیتی و پوست اندازی ماری یک مدیر برنامه های جدید به نام سایمون فولر بود که همه او را به خاطر برنامه تلویزیونی Pop Idol می شناختند. اما در زندگی شخصی و ورزش حرفه ای ماری یک نفر دیگر نیز نقشی قابل توجه داشت: مادر جدی و گاه ترسناک اندی ماری که همیشه در مسابقات او را همراهی می کرد و به نوعی مربی معنوی او محسوب می شد.
بر کسی پوشیده نیست که جودی، مادر اندی ماری، تنها شخصی بود که اندی جوان به او گوش می داد. واقعیت در مورد رابطه پسر و دختر بسیار پیچیده است. اندی ماری در کتاب زندگینامه خود با عنوان «Hitting Back» فاش می کند که جودی، ستاره آماتور تنیس، از بدنیا آوردن اندی متنفر بوده است و در سال های ابتدایی بزرگ کردن اندی و برادر بزرگترش جیمی که او نیز یک بازیکن حرفه ای تنیس بود روزگار سختی را می گذرانده است. در واقع بدنیا آمدن اندی و جیمی، به رویای جودی برای تبدیل شدن به یک ستاره در دنیای تنیس پایان داده بود و این موضوع تاثیر بدی بر رابطه مادر و پسرانش داشت.
او خود را در دامی می دید که بزرگ کردن دو پسربچه در خانه برایش ساخته بود. ماجرای کشتار مدرسه دانبلان نیز مزید بر علت شد زیرا «من نیز یکی از صدها مادری بودم که در کنار درهای مدرسه صف کشیده و منتظر بودم بفهمم که چه اتفاقی افتاده است، نمی دانستیم که فرزندان ما زنده اند یا نه». جدایی او از پدر فرزندانس، ویلی که یک خرده فروش در شهر دانبلان بود، نیز خیلی زود اتفاق افتاد.
اما زمانی که پسرانش علاقه و استعداد خود در تنیس را نشان دادند، تازه جودی به لذت های مادر بودن پی برد و او به نحوی آرزوهای خود را به فرزندانش تزریق کرد. ماری در سال ۲۰۰۷ به فهرست ۱۰ تنیسور برتر جهان راه یافت و یک سال بعد به فینال اولین گرند اسلم خود رسید، فینال یو اس اوپن که البته بازی را به رافائل نادال واگذار کرد. دیگر همه تماشاگران اسم ماری را صدا می زدند و او محبوب همگان شده بود.
در تابستان فراموش نشدنی ۲۰۱۲، ماری به اولین انگلیسی تبدیل شد که پس از بیش از ۷ دهه به فینال مسابقات تنیس ویمبلدون راه می یابد. اما باختش به فدرر و اشک هایش پس از این شکست، بیش از پیش ماری را در دل تماشاگران انگلیسی جای داد. یک ماه بعد او بار دیگر به ویمبلدون بازگشت و این بار در فینال المپیک ستاره سوییسی را شکست داده و مدال طلای المپیک را به گردن آویخت. این برد نقطه عطفی در زندگی و حرفه اندی ماری بود.
اواخر همان تابستان بود که ماری اولین گرند اسلم خود را در پیروزی دراماتیک و تاریخی ۵ ستی در مسابقات یو اس اپن در مقابل نواک جوکوویچ بدست آورد. یک سال بعد دنیای ورزش بریتانیا حیرت زده شد وقتی که نحسی ویمبلدون بعد از ۷ دهه به پایان رسید و اندی ماری با شکست دادن جوکوویچ در ۳ ست متوالی به اولین انگلیسی برنده این مسابقات پس از فرد پری در سال ۱۹۳۶ تبدیل شد، موفقیتی که تمامی شهروندان بریتانیایی آن را با ستاره دوست داشتنی خود جشن گرفتند.
اکنون اما یک شخصیت شناخته شده و دوست داشتنی در کنار او حضور داشت، کیم سیرز. دختر بلوند و زیبای نایجل سیرز مشهور که او نیز بازیکن سابق دنیای تنیس بوده و اکنون به مربیگری روی آورده است. ظاهر و رفتار این زن زیبا همان چیزی بود که تغییر چهره و پوست اندازی اندی ماری را تکمیل کرد. او طرز لباس پوشیدن ماری را تغییر داد، موهایش را کوتاه کرد و حتی لبخند زدن را به او یاد داد. نامزدی این دو در سال ۲۰۱۴ رسمی شد، ۹ سال پس از این که آن ها رابطه شان را آغاز کرده بودند و سال بعد ماری و کیم در کلیسای دانبلان ازدواج کردند.
مراسم ازدواج آن ها در هتل Cromlix House مجاور برگزار شد، ملکی که ماری سال قبل از آن با مبلغ ۱٫۸ میلیون پوند خریداری کرده بود. در مسابقات تنیس جام دیویس موفقیت های بیشتری کسب شد و ماری دومین قهرمانی خود در ویمبلدون را نیز در سال ۲۰۱۶ جشن گرفت.
اما پس از بدست آوردن مقام شوالیه در سال گذشته، مشکلات اندی ماری بدتر شد. بعد از خارج شدن از مسابقات ویمبلدون سال گذشته، ماری تصمیم گرفت که برای نجات دادن حرفه تنیس خود عمل جراحی انجام دهده اما ظاهراً تلاش های او بی نتیجه بوده است. اکنون چه بر سر بهترین بازیکن تنیس تاریخ بریتانیا خواهد آمد و چه چیزی انتظار او را پس از بازنشستگی در مسابقات ویمبلدون می کشد؟ به احتمال فراوان، اندی ماری پس از بازنشستگی محتمل خود تمرکزش را روی خانواده اش قرار خواهد داد. او و کیم که یک طراح گرافیک است دو دختر کوچک به نام های سوفیا و ادی دارند. ماری تولد اولین دخترش در فوریه ۲۰۱۶ را بهترین لحظه عمر خود توصیف کرده است. خرید اولین هتلش نیز نشان داده که ماری آینده خود را در دنیای کسب و کار می بیند.
همراه با شرکای خود، ماری یک شرکت ورزشی تاسیس کرده که هدف آن پشتیبانی و سرمایه گذاری روی استعدادهای نوظهور ورزشی است. اما همانطور که سِر اندی دوست داشتنی در کنفرانس احساسی روز گذشته خود اعلام کرد، او به بازی تنیس و بردن بیش از هر چیز دیگری علاقه دارد. اندی ماری یک بار گفته بود: «از اینکه چه چیزی را در مورد تنیس دوست دارم زیاد مطمئن نیستم. فقط از بردن لذت می برم. بردن فوق العاده ترین جنبه است». اکنون اندی ماری باید چیزی برای جایگزینی این شادی و لذت پیدا کند و برای بریتانیایی ها دیگر تابستان ها و ویمبلدون مانند گذشته نخواهد بود اما این پایان داستان اندی ماری نخواهد بود.