راگامگ – ترجمه از حسین علی پناهی: شلیکی بود که در کل ایالات متحده شنیده شد. در ۱۴ آوریل ۱۹۶۸، مارتین لوتر کینگ جونیور، رهبر جریان حقوق مدنی و قهرمان سیاه پوستان آمریکایی در مهمانخانه لورین در ممفیس از ناحیه سر مورد هدف گلوله قرار گرفت. ضارب شخصی به نام جیمز ارل ری بود، سفید پوستی ناراضی با گذشته از دردناک که در حین تلاش برای فرار از انگلیس به رودزیا دستگیر شد.
با وجود این که مرگ لوتر کینگ بسیار کمتر از آنچه که باید مورد توجه و کالبد شکافی قرار گرفته، اما پس از ترور جان اف کندی که ۴ سال و نیم پیش از آن رخ داده بود، قتل مارتین لوتر کینگ دومین تروری بود که در قرن بیستم میلادی ایالات متحده را تحت تاثیر قرار داد. در مورد این ترور سوالات و نکات مبهم بسیاری وجود دارد که در ادامه این مطلب میخواهیم به برخی از مهمترین آنها بپردازیم.
جی سی هاردین و عکس فراموش شده
در ۳۰ سپتامبر ۱۹۶۲، شهر آکسفورد در میسی سی پی در حال انفجار بود. در خشم از ثبت نام یک دانشجوی سیاهپوست در دانشگاه این شهر، برتری جویان سفید پوست شورشی بزرگ را برنامه ریزی کرده بودند که باعث مرگ ۲ نفر و زخمی شدن ۳۰۰ نفر گردید. در تحقیقاتی که پس از این آشوب صورت گرفت، یکی از نامهایی که توجه اف بی آی را جلب کرد نام جی سی هاردین، نام مستعار یکی از اعضای گروه شوالیههای سفید به نام جیمز اشمور بود.
در مارس ۱۹۶۸ و یک ماه پیش از آن که مشهورترین رهبر سیاه پوستان کشته شود، هاردین شروع به تماسهای مداوم با جیمز ارل ری (قاتل کینگ) کرد. این تماسها در طول ماه مارس به صورت مکرر ادامه یافت و پس از قتل کینگ نیز اف بی آی این مرد را دستگیر کرده و مدیر هتل سنت فرانسیس که کینگ در آن به قتل رسید، عکس جیمز اشمور را شناسایی کرد که نشان میداد وی در قتل کینگ دست داشته است. اما اف بی آی توجهی به این موضوع نکرد و با این بهانه که مدل موی اشمور و هاردین (که در واقع یک نفر بودند) متفاوت است در این مورد تحقیقی به عمل نیاورد.
جزییات امنیتی گمشده
وقتی که لوتر کینگ یک روز قبل از کشته شدنش به ممفیس رسید، یک مراسم خوشامدگویی نامتعارف برگزار شد. یک افسر پلیس به نام دان اچ اسمیت همراه با ۴ پلیس مراقب دیگر انتظار او را میکشیدند. این موضوع غیرطبیعی بود، زیرا کینگ یا همراهانش درخواست مراقبت امنیتی نکرده بودند و نیازی به این کار نیز نداشتند. با این وجود این ۵ پلیس نه تنها به شدت مراقب کینگ بوده بلکه حتی تلاشهای کینگ و همراهانش برای دور ماندن از چشم آنها نیز بیفایده بود. همان شب در متل لورین، اسمیت با رییس پلیس تماس گرفته و در مورد لزوم حضورش در متل از وی سوال میکند.
آن سوی تلفن به او میگوید که وی میتواند از شدت مراقبتهای خود بکاهد و او هم همین کار را میکند بدون این که به کینگ و همراهانش اطلاع دهند که دیگر کسی از آنها مراقبت نمیکند. بعدها در تحقیقات کمیته تحقیق، این حرکت بسیار نامناسب تشخیص داده شد و اکنون سوال این است که چرا درست ۲۴ ساعت قبل از ترور، مراقبت امنیتی از لوتر کینگ لغو میشود.
کارآگاه ردیت و تهدید قتل غیرقابل شناسایی
بعد از دست کشیدن پلیس از تامین امنیت کینگ، کارآکاه ادوارد ردیت به ایستگاه آتش نشانی آن سوی متل فرستاده شد تا مراقبت حرکات کینگ باشد. ردیت که تنها سیاه پوست حاضر در میان تیم ۵ نفره مراقبان متل لورین بود دو ساعت قبل از کشته شدن کینگ، با تلفنی به این مرکز آتش نشانی مواجه میشود که او را تهدید به قتل مینماید. بدین ترتیب خیلی سریع ردیت فراخوانده شده و مجبور به ترک محل نگهبانی خود میشود.
او بعدها ادعا کرد که اگر در محل نگهبانی خود باقی میماند میتوانست جان کینگ را نجات دهد. اما معلوم نیست تماس تلفنی که او را به مرگ تهدید کرده بود از کجا آمده بود و دلیل آن چه بود. به نظر میرسد که این تهدید تلفنی نقش مهمی در شکست عملیات مراقبت از کینگ بوده باشد که بعدها نیز هیچگاه به درستی در مورد آن تحقیقی صورت نگرفت.
پیشداوریهای اف بی آی
وقتی که یک چهره شناخته شده اجتماعی کشته میشود، مشخص است که اف بی آی وارد عمل میشود. اما با توجه به شرایطی که در سال ۱۹۶۸ وجود داشت این ارگان برای بررسی پرونده مناسب و دارای صلاحیت به نظر نمیرسید. در مدت بیش از نیم دهه قبل از آن، اف بی آی برای پایین کشیدن لوتر کینگ تلاش کرده بود. آنها از هر روشی، از طریق ارعاب و ارائه مدارکی دال بر روابط خارج از ازدواج تا وادار کردن او به خودکشی برای این کار استفاده کرده بودند.
روزنامه واشنگتن پست جزییات این رفتارها را ارائه میکند و از تنفر جی ادگار هوور (رییس وقت اف بی آی) میگوید. او در یک کنفرانس مطبوعاتی کینگ را «بدنامترین دروغگوی کشور» میخواند. در اوایل سال ۱۹۶۳، نیروهای فدرال برای یافتن نشانهای از تمایلات کمونیستی به استراق سمع تماسهای لوتر کینگ دست زده بودند. دلیل هر چه که باشد، در سال ۱۹۶۸ اف بی آی یک پیشداوری عمیق و سیستماتیک علیه کینگ داشت. هیچ سندی دال بر این که این اداره برای کشتن لوتر کینگ برنامه ریزی کرده وجود ندارد، اما نمیتوان کم کاریها و عدم تمایل اف بی آی در پیگیری سرنخها پس از دستگیری جیمز ارل ری را درک کرد.
شهادتهای متناقض شاهدان
شاید شما هم تصویر معروفی که همراهان لوتر کینگ را در حال نشان دادن مکانی که ظاهراً گلوله از آنجا شلیک شده دیده باشید. در حالی که گزارش رسمی ادعا میکند ضارب از یک پنجره شلیک کرده، اما چند شاهد گفته اند که ضارب را در پایین ساختمان و در میان بوتهها دیده اند. یکی از این افراد لوید جاورز بود، مالک رستورانی که در طبقه اول ساختمان قرار داشت. بعد از ۲۵ سال سکوت در این موضوع، او در دهه ۹۰ به حرف آمد و ادعا کرد که ضارب سفید پوست را در میان بوتهها دیده است هر چند نمیتوان این ادعاهای او را رد یا تایید کرد.
ارل کالدول، گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز نیز تنها روزنامه نگاری بوده که شاهد ترور لوتر کینگ بوده است و میگوید که پس از ترور یک سفید پوست اسلحه بدست را در حال خارج شدن از میان بوتهها دیده است و با توجه به این که بعد از این اظهارات اعتبار کالدول در محل کارش از دست رفت میتوان درستی ادعای او را تصدیق کرد. جالب این که یک روز پس از تیراندازی، کارگران شهرداری این بوتهها را کوتاه کردند که میتوان آن را تلاشی برای از بین بردن شواهد و مدارک تصور کرد یا شاید هم یک همزمانی ساده و اتفاقی بوده باشد.
انگیزه رازآلود قاتل
وقتی که یک مرد سفید پوست در دهه ۱۹۶۰ و در شرق ایالات متحده یک رهبر حقوق مدنی سیاهپوست را به قتل میرساند، براحتی میتوان آن را با نژاد متفاوت طرفین مرتبط دانست، اما این همان جایی است که موضوع جالب میشود. علیرغم این که جیمز ارل روی ۳۰ سال پس از قتل کینگ نیز زندگی کرد، اما مشخص نشد که چرا وی دست به قتل این مرد زده است. ری در طول زندگی خود همواره از بی گناهی خود سخن میگفت و این یعنی این که هیچ کس از وی نپرسیده چرا لوتر کینگ را به قتل رسانده است. بدین ترتیب همه دست به سناریو پردازی در مورد علت این قتل کردند.
یکی از واضحترین سرنخها در این مورد زمانی آشکار شد که بعد از دو ماه فرار، مقصد نهایی ری شناسایی شد. او به سمت رودزیا میرفت که اکنون زیمبابوه نامیده میشود و در آن زمان در تسلط گروههای سفید پوست برتری طلب بود. بدین ترتیب میتوان گفت که ری به شدت به مسائل نژادی حساس بوده و به خاطر تمایلات نژادی دست به قتل لوتر کینگ زده است. هیئت رسیدگی، اما این انگیزه را نادیده گرفته و در طول تحقیقات خود در سالهای ۱۹۷۷-۱۹۷۸ مدارکی را ارائه کردند که ادعا میکرد گروهی از کارکنان جورج والاس در سنت لوییس برای قتل مارتین لوتر کینگ دست به جمع آوری کمکهای مالی کرده بودند. بدین ترتیب نظریه تیم تحقیق این بود که ری که در آن زمان مشکلات مالی داشت از این موضوع باخبر شده و به امید بدست آوردن این پول مسئولیت قتل لوتر کینگ را بر عهده گرفته است. اما راستی آزمایی این نظریه امکان پذیر نبود، زیرا زمانی که این تئوری ارائه شد تقریباً تمام افراد حاضر در حلقه والاس درگذشته بودند.
اعتراف در ۵ دقیقه
بر اساس اسناد دادگاه، جیمز ارل ری در دادگاه خود به قتل مارتین لوتر کینگ اعتراف کرده است. در مقابل او به جای حکم اعدام که معمولاً در چنین مواردی اجرا میشد به حبس ابد محکوم میگردد. اما شاید از خود بپرسید که چرا وی بارها و بارها از بی گناهی خود صحبت کرد؟ او پیش از دادگاه دائماً از بی گناهی خود سخن میگفت، اما اسناد دادگاه ادعا میکند که وی اتهامات خود را پذیرفته در حالی که درست ۳ روز قبل از دادگاه او به طور علنی از بی گناهی خود صحبت کرده بود.
اگر چه بعد از آن نیز برای چند دهه رسیدگی به این پرونده ادامه داشت، اما جیمز ارل ری هیچگاه به دادگاه بازنگشت. وی بعدها ادعا کرد که وکلیش برای فرار از حکم اعدام وی را وادار به پذیرفتن اتهاماتش کرده است. جالب این که تمامی اعضای خانواده لوتر کینگ بر این باور بودند که ری قاتل نیست و برای او دسیسه چینی کرده اند و پس از مرگ ری نیز هنوز برخی از فرزندان کینگ او را بی گناه میدانند.
منبع: grunge