حمیده عباسعلی، معتاد کاراته (عکس)
اگر کاراته ورزشی المپیکی بود، احتمالا نام حمیده عباسعلی با پسوندهایی مانند «پرافتخارترین ورزشکار زن» یا «خانم طلای ایران» به تاریخ ورزش کشور الصاق می شد؛ دختری که برای شمارش مدال های طلا و نقره جهانی و آسیایی اش انگشتان دو دست هم کم می آید. کافی است تعداد مدال های بزرگ ترین ستاره های ورزش ایران را جمع و تفریق کنید تا داستان پنهان ماندن یکی از بهترین ستاره های ورزش ایران بیشتر خودش را نشان دهد.
حسین رضازاده با 14 مدال جهانی و آسیایی یا حمید سوریان با 13 مدال، فاصله زیادی با 32 مدال حمیده عباسعلی دارند. 32 مدالی که به جرم المپیکی نبودن رشته بانوی کاراته ایران، چنان که باید قدر ندیده اند.
هر چند داستان حمیده عباسعلی و ورزش کاراته هم قرار است پایانی شاد داشته باشد و مجوز حضور این رشته در المپیک 2020 توکیو صادر شده اما بانوی کاراته ایران مدت هاست تصمیمش را گرفته که بی توجه به اوضاع مالی رشته اش، قراردادهای ناچیز و امکانات کم، فقط روی پاهای خودش بایستد و تکیه گاه خودش باشد؛ دختری که در طول مصاحبه بیشتر از این که از مصائب و دغدغه های مالی یک قهرمان جهان بگوید، از حال خوبش با وجود همه مشکلات گفت.
ورزش کاراته برای یک دختربچه زیادی خشن به نظر نمی رسد؟ راستش عجیب است که دختربچه ای انتخاب ورزشی اش رشته کاراته باشد.
– در هشت سالگی وقتی رفتم باشگاه کاراته ثبت نام کردم انتخاب خودم نبود. امروزی ها می گویند هایپر، ولی آن وقت ها در خانه هر ورزش و فعالیتی که فکر کنید داشتم اما مادرم اصرار داشت که یک باشگاه بروم. بالاخره من را یک روز برد باشگاه رزمی نزدیک خانه مان و ثبت نام کرد. راستش را بگویم، آن وقت ها خیلی کاراته را دوست نداشتم اما هر چه گذشت علاقه مندتر شدم و آمدم جلو و رسیدم به این روزها که معتاد کاراته شده ام.
دلیل اصرار مادرتان برای انتخاب رشته کاراته چه بود؟
– خب دلیلش این بود که بیشتر به خاطر شیطنت های کودکانه ورزش می کردم و مادرم دوست داشت حتما یک رشته را ادامه بدهم و موضوع جدی تر باشد. چند وقتی بعد از شروع کاراته، ورزش های دیگری مثل بسکتبال را هم ادامه دادم اما به جایی رسیدم که باید انتخاب می کردم کدام رشته حرفه ای را ادامه بدهم.
رشته حرفه ای ام کاراته شد، چون ورزش انفرادی را ترجیح می دادم. این یکی از اصول زندگی ام است که همیشه روی پای خودم باشم. این توی ورزش های انفرادی بازتاب بیشتری دارد؛ جایی که روی تاتامی و زمین مبارزه خودت هستی و خودت. هنوز هم دوست دارم هر نتیجه ای که می گیرم – چه شکست و چه پیروزی – نتیجه زحمت یا قصور شخصی خودم باشد، نه یک تیم. اینطوری راحت تر با شکست هایم کنار می آیم و بردهایم برایم ارزش بیشتری دارد.
ضربه خوردن و درگیری و مبارزه برای یک کاراته کای 8 ساله استرس و اضطراب ندارد؟
– در کاراته برای تخلیه انرژی با صدای بلند فریاد می زنند. روز اولی که رفتم باشگاه ثبت نام کنم، داشتند همین کار را می کردند و حسابی شیفته این صحنه شدم و خوشم آمد. دیگر به این فکر نمی کردم که پشت این فریاد کشیدن، ضربه و مشت و درد هم دارد اما روحیه ام خیلی بالا بود. وقتی ضربه می خوردم و درد می کشیدم پیش خودم حس می کردم آدم هایی که جنم دارند، باید درد را تحمل کنند و به من اعتماد به نفس می داد. از آن آدم هایی هستم که درد کشیدن را نوعی تهذیب نفس می دیدم. حالا البته با زبان ساده تر و ورزشی اش که می شود همان درد کشیدن.
توی خانه خواهر و برادرت ازت حساب می بردند؛ کاراته باعث شده اصطلاحا «حرفت برو» داشته باشد و از خواهر کوچیکه بترسند؟
– خواهرم که دو سال از من بزرگ تر است، آن قدر رابطه اش با من خوب است و به قدری هوای من را دارد که کارمان اصلا به کل کل نمی کشید اما خب برادرم شش سالی از من بزرگ تر است اما گاهی کل کل می کردیم. با اینکه خیلی از او کوچک تر بودم اما کم نمی آوردم. همیشه دوست داشتم زورم را با مردها مقایسه کنم و با برادرم کری داشتیم.
اصولا باشگاه های کاراته هم آن وقت ها امکانات زیادی نداشتند؛ ته اش یک زیرزمینی بود که دورادورش را آینه کاری می کردند.
– دقیقا. باشگاه ما هم یک زیرزمین بود که روی موزاییک تمرین می کردیم و تاتامی نداشتیم. به خاطر همین تمرین روی موزاییک هم همیشه کف پایمان تاول می زد. آن وقت ها فقط سالی یک بار تمام دیوارها را نقاشی می کردند و این تنها تغییر باشگاه بود و هیچ وسیله و امکاناتی به آن اضافه نمی شد. فقط هر سال یک رنگ جدید به دیوارها می زدند.
برای هر خانمی ممکن است پیش بیاید که توی خیابان مزاحمش شوند یا بخواهند کیفش را بدزدند؛ برای حمیده عباسعلی پیش آمده که بخواهد در خیابان از مهارت کاراته اش استفاده کند؟
– وقتی سن ام کمتر بود واکنش نشان می دادم. البته آن وقت ها هم فقط عکس العمل نشان می دادم اما با کسی درگیر نمی شدم. هیچ وقت پیش نیامد با کسی درگیر شوم اما جلوی شان می ایستادم. بعد از اینکه مقام قهرمانی آوردم، دیگر حتی کسی را تهدید هم نکردم. هم سن ام بیشتر شده بود، هم در شأن یک قهرمان نیست که در خیابان با کسی درگیر شود.
با این که حمیده عباسعلی چند مدال رنگارنگ جهانی دارد اما چون هیچ کدام از مدال هایش المپیکی نبوده، آن چنان که باید مورد توجه رسانه ها قرار نگرفته است؟ این موضوع ناراحت کننده نیست؟
– برای ورزشکار واقعا فرقی نمی کند؛ من تمام مدال های طلایم را دوست دارم و هر کدام از این مدال ها داستانی در زندگی ام داشته اند. اول فقط دوست داشتم ملی پوش باشم. بعد دوست داشتم مقام کشوری بیاورم و تا الان که رسیده ام به مقام قهرمانی جهان در مسیر درستی حرکت کرده ام.
ادامه این مسیر درست به مدال المپیک ختم خواهد شد؟
– در کلکسیون مدال هایم مدال المپیک را کم دارم و تنها مدالی است که ندارم. الان خیلی خوشحالم که کاراته هم المپیکی شده و این فرصت فراهم شده است. همیشه رویای این را داشتم که کاراته وارد المپیک شود و در المپیک 2020 توکیو رویای من محقق خواهد شد و ژاپنی ها با نفوذ میزبانی شان کاراته را وارد المپیک کردند.
سن در کاراته چقدر موثر است؛ المپیک 2020 احتمالا آخرین فرصت حمیده عباسعلی برای تکمیل کردن کلکسیون مدال هایش خواهد بود؟
– البته رشته کاراته رکوردی نیست. ورزش هایی که رکوردگیری ندارند، سن خیلی عامل مهمی برای موفقیت ورزشکار به حساب نمی آید. در همین مسابقات قهرمانی جهان خیلی ها هم بودند که سن بالایی داشتند اما باز هم قهرمان شدند. معمولا کاراته کاها تا 36 سالگی فرصت قهرمانی در تورنمنت های مهم را دارند.
هیچ وقت بوده در 18 سالی که ورزش می کنی، از انتخاب رشته کاراته پشیمان شده باشی؟
– فقط یک بار چند سال پیش تصمیم گرفته بودم که اگر کاراته تا فلان تاریخ المپیکی نشود، رشته ام را عوض کنم و بروم در رشته دیگری کار کنم. البته اصرار نکنید، نمی گویم چه رشته ای! (می خندد)
معمولا در رشته های رزمی پول زیادی وجود ندارد و ورزشکاران درآمد بالایی ندارند؛ مثلا خود شما هم مجبور شدید برای تامین هزینه ها در لیگ کشورهای خلیج فارس شرکت کنید. این دغدغه را چطور حل می کنید؟
– همه ورزشکاران رشته های رزمی در تمام مصاحبه های شان از مشکلات مالی می گویند و طبیعتا من هم مستثنا نیستم. ببینید ورزشکاری مثل من باید روزی چهار پنج ساعت ورزش حرفه ای داشته باشد. خب با این شرایط کدام نهاد و ارگانی حاضر است من نوعی را استخدام کند. حالا به اینها اردوهای تیم ملی را هم اضافه کنید که شبانه روزی است و قاعدتا فرصتی برای داشتن شغلی دیگر نمی گذارد. حتی با وجود شرکت در لیگ کاراته هم از شرایط مالی ام راضی نیستم. فکر کنید که همه چیز بر عهده خود ورزشکار است، از رفت و آمد و تغذیه بگیرید تا تجهیزات و مکمل ها. اگر آسیب ببینی، هزینه فیزیوتراپی و عکس رادیولوژی و کلی داستان دیگر هم اضافه می شود.
امسال با دانشگاه آزاد در لیگ کاراته شرکت خواهی کرد؟ شرایط دانشگاه آزاد راضی کننده است؟
– دانشگاه آزاد نسبتا، البته نسبتا که نه، خیلی از بقیه تیم ها بهتر است ولی کاش می شد فدراسیون مبلغ قرارداد ورزشکاران ملی پوش را اعلام کند؛ مثلا ملی پوشان کاراته قراردادشان را با این سقف و کف ببندند. امسال مبلغ قرارداد من با دانشگاه آزاد 12 میلیون تومان است که به آن مالیات هم می خورد و از آن کسر می شود. حالا حساب کنید، فقط سالی یک بار لیگ کاراته برگزار می شود و این پول حتی کفاف زندگی یک آدم معمولی را هم نمی دهد چه برسد به یک ورزشکار ملی پوش.
ورزشکارهای کشورهای دیگر هم دغدغه های مالی دارند؟ اطلاعی دارید که آنها چطور معیشت شان را تامین می کنند؟
– چیزی که درباره بیشتر ورزشکاران کشورهای مطرح دنیا می دانم، این است که آنها دغدغه کاراته به عنوان یک ورزش را دارند اما شغل دیگری هم کنار آن دارند و واقعا مانند ایرانی ها برای ورزش و کاراته وقت نمی گذارند. برخلاف تیم ملی ایران که برای مان اردوهای بلندمدت آمادگی می گذارند، ورزشکاران خراجی به هیچ وجه اردوی بلندمدت ندارند و خیلی برای تیم ملی زمان نمی گذارند. آنها در تیم های باشگاهی شان آماده می شوند و معمولا منبع درآمدی بیرون از کاراته دارند. ماهی چند بار دور هم جمع می شوند و کوتاه تمرین می کنند.
فدراسیون کاراته هم روزهای سوت و کوری را می گذراند و فعلا بدون رییس فدراسیون به کارش ادامه می دهد؛ این روی عملکرد ملی پوشان تاثیر نمی گذارد؟
– اگر قرار بود تاثیر بگذارد، این نتایج را نمی گرفتیم. ما بچه های کاراته دیگر به شرایط سخت عادت کرده ایم. یک جورهایی وظیفه خودمان می دانیم که دلسرد نباشیم و نگاهی شخصی به ماجرا داریم. به هر حال اوضاع فدراسیون آسیب هم می زند، دروغ است اگر بگویم آسیبی نمی زند.
چند روز پیش در پستی از آقای روحانی بابت تبریک شان تشکر کرده بودید و همان جا هم از مسئولان ورزش گلایه داشتید؟ دل پری از مسئولان ورزش ایران دارید؟
– من بزرگ ترین ناراحتی ام این است؛ شرایطی که یک خانم ایرانی در آن مسابقه می دهد و مدال می گیرد با آقایان متفاوت است. ما دختران ایرانی با حجاب مان نماد کشورمان و اعتقادات مان را همراه خودمان به مسابقات می بریم؛ بعد با همین نماد و اعتقادات مسابقه می دهیم و مدال می گیریم. کمترین توقع من این است که اهمیت به مدال ما خانم ها بدهند. دوست ندارم مدال من پشت مدال دیگران پنهان بماند. با همه اینها الان انگیزه ام را بیشتر از مسئولان ورزش ایران، از مردم می گیرم که پای پست های اینستاگرام من انرژی می دهند.
معمولا حجاب بانوان ایرانی برای دیگر کشورها جالب است، خاطره ای از نوع برخورد آنها با حجاب تان دارید؟
– ببینید، برای هر ورزشکاری حس خوشایندی است که با بقیه رقبایش تفاوت داشته باشد و متمایز باشد؛ حتی به شکل ظاهری. به خاطر همین داشتن حجاب علاوه بر مسئله اعتقادی برای من حس انگیزشی هم دارد. اما آن اوایل که ما مجوز حضور با حجاب در مسابقات را گرفتیم، از نظر بیشتر کشورها ورزشکارهای جدی نبودیم. اولین بار مسابقات آسیایی 2010 بود که با حجاب به مسابقات اعزام شدیم و بیشتر کشورهای آسیایی به ما می خندیدند و جدی مان نمی گرفتند اما بچه ها با مبارزه هایی که انجام می دادند، آنها را وادار کردند که احترام بگذارند و مدال های مان برای مان اعتبار آورد. حالا هر جایی می رویم می آیند و خواهش می کنند با ما عکس بیندازند.
حمیده عباسعلی از خاطرات و کتاب مورد علاقه اش می گوید
جکی چان را دوست داشتم…
برخلاف دوران کودکی بیشتر ما که تکنیک های بروس لی در «اژدها وارد می شود» را روی بچه محل ها تمرین می کردیم، حمیده عباسعلی علاقه این به این مسخره بازی ها نداشت و توی تاتامی حرفش را می زد.
حریفی بوده که شب قبل از مسابقه برای رو در رو شدن با او استرس بگیری؟
– استرس شب قبل از مسابقه خیلی طبیعی است اما معمولا آن اوایل که عضو تیم ملی بودم و مسابقات جهانی می رفتم، از رقبای فرانسوی می ترسیدم. فرانسوی ها ورزشکاران باهوش و قدرتمندی دارند اما الان دیگر آنها بیشتر از ما می ترسند.
بدترین ضربه ای که در کاراته زده ای و خورده ای یادت است؟
– من به خاطر این که وزنم بالاست کمتر آسیب می زنم. یک بار توی تمرینات بینی ام شکست که خیلی دردناک بود. خیلی از ما کاراته کاها یک تکیه کلامی داریم که می گوییم: «this is Karate».
آن قدیم ها خانواده های ایرانی خیلی فیلم های رزمی دوست داشتند. فیلم یا ورزشکار رزمی بود که آن وقت ها بخواهی شبیه او شوی؟
– جکی چان و بروس لی را خیلی دوست داشتم. فیلم «Karate Kid» جکی چان را خیلی دوست داشتم. فیلمی بود که جکی چان به یک پسر سیاه پوست آموزش کاراته می داد. این روزها البته دیگر خیلی فیلم رزمی نمی بینم و ترجیح می دهم فیلم های ورزشی که تم های انگیزشی دارند، ببینم.
اهل سینما رفتن هم هستی؟
– این چند وقت فیلم های کمدی زیادی دیده ام که واقعا کیفیت خوبی نداشتند و راستش خوشم نیامد. آخرین فیلمی که دیدم فیلم کمدی امیر جعفری (ژاپاس) بود که دوستش داشتم. «ناردون» و «دراکولا» را هم سینما رفتم که خوب نبودند و توقع بیشتری از عطاران داشتم.
می گویند حمیده عباسعلی کتابخوان خوبی است؟ آخرین کتابی که خواندی کدام کتاب بود؟
– آخرین کتابی که خواندم برای نویسنده ژاپنی، هاروکی موراکامی بود؛ «از دو که حرف می زنم، از چه حرف می زنم.» شاید کسانی که ورزش می کنند بهتر فضای این داستان را درک کنند. بیشتر کتاب های حوزه روانشناسی ورزشی را می خوانم که روی ذهن و تحلیل ورزشکار تاثیر می گذارند.
بهترین خاطره ات از یکی از سفرها را برای مان تعریف کن.
– یک بار زمان مسابقه آنقدر خوشحال شدم از برد و پیروزی ام که هول شدم و قبل از پایان زمان مسابقه بدو بدو پ ریدم بغل مربی ام و جشن گرفتم. داور آمد گفت «چکار می کنی؟ مبارزه هنوز تمام نشده.» اخطار داد که برگردم روی تاتامی که این یکی از سوتی های بزرگی بود که در زمان مسابقه دادم.
بدترین خاطره ات از دوران ورزشی ات چیست؟
– یک بار به تورنمنتی در چین رفته بودم. در مسابقه فینال هم یکی از ورزشکاران کشور میزبان، چین روبروی من قرار گرفته بود. توی همان چند ثانیه اول یکی دو ضربه زدم که داور وسط نگرفت. تا چند ثانیه به پایان مبارزه، هر چه ضربه زدم، داورها نمی گرفتند و کاراته کای چینی فقط دست هایش را باز کرد و هر سه داور به او امتیاز دادند.
پیش خودم گفتم هر کاری هم که بکنی، اینها نمی گذارند برنده فینال باشی. 5-4 ثانیه مانده بود مبارزه تمام شود که یک ضربه پا زدم توی شکم ورزشکار چین، بعد که سرش را آورد پایین با دست یک ضربه به سرش زدم و توی دلم گفتم آخی، حداقل دلم خنک شد.
منبع :هفته نامه همشهری جوان