مجله اینترنتی انعکاس
مطالب جذاب وخواندنی وب

افکار منفی چگونه بر بدن و مغز ما اثر می‌گذارند؟

افکار و احساسات بر مغز و بدن ما تاثیر می‌گذارند. اگر از تاثیر افکار منفی بر بدن آگاه باشید، مصمم خواهید شد که آنها را بشناسید، بدون درگیری با آنها جریانشان را به تماشا بنشینید و از مضرات آنها رهایی یابید.

افکار منفی اینگونه بر بدن و مغز اثر می گذارند
ستاره | سرویس روانشناسی – در طول قرن‌ها، مغز شگفت انگیز ما برای تصمیم گیری و واکنش سریع نسبت به تهدیدات و برای حفظ ایمنی و بقا تکامل یافته است. زمانی که استرس، نگرانی یا تفکر منفی داشته باشیم، ما مغزمان را فریب می‌دهیم تا باور کند که یک تهدید وجود دارد. در نتیجه، بدن شروع به واکنش و مبارزه نسبت به این رویداد می‌کند. مغز ما برنامه ریزی شده است تا نسبت به افکار و احساسات منفی پاسخ سریع‌تری بدهد. هنگامی که ما حس و فکر مثبت داریم، مغز فکر می‌کند که همه چیز تحت کنترل است و هیچ اقدام خاصی لازم نیست. ببینیم تاثیر افکار منفی بر بدن چیست؟

تاثیر افکار منفی بر بدن و مغز انسان

چه میزان از استرس و فکر منفی امروزمان می‌تواند تهدیدی برای زندگی‌مان باشد؟ این سوالی‌ست که می‌باید از خودمان بپرسیم. مطالعات اخیر نشان می‌دهد که استرس روانشناختی با سو استفاده از سیستم ایمنی و تضعیف آن، موجب انتقال بیماری به بدن می‌شود. تاثیرات افکار منفی بر بدن و مغز بیش از چیزیست که ما تصور می‌کنیم.

 

در یک مطالعه که در مجله روانشناسی بالینی منتشر شد، اثرات نگرانی در انجام یک کار بررسی شده است. از افراد شرکت کننده خواسته شد که اشیائی را به دو دسته تقسیم بندی کنند. کسانی که قبلا ۵۰ درصد یا بیشتر زمان‌ها نگران بودند، همینطور که کار دشوارتر می‌شد، اختلالات قابل توجهی در توانایی مرتب سازی نشان دادند.
در تحقیق دیگر به دنبال این، محققان دریافتند که این اختلال ناشی از افزایش سطح افکار منفی است. زمانی که مغز با وظایف پیچیده مواجه می‌شود، افکار منفی، توانایی شما در پردازش اطلاعات و تفکر واضح را مختل می‌کند. اگر محققان درست گفته باشند، تفکر منفی نه تنها به حل مسائل کمکی نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود که شما سخت‌تر بتوانید راه حلی مناسب پیدا کنید.

 

تاثیر افکار منفی بر بدن

آمیگدال، حافظه و افکار منفی

واکنش بیش از حد نسبت به استرس می‌تواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در مغز توسط افکار منفی باشد. تجربیات منفی، در مغز توسط آمیگدال یا بادامه ثبت می‌شوند. آمیگدال همچنین مسئول پاسخ جنگ یا گریز در مغز است و قشر جلومغزی یا لوب پیشانی است که واکنش‌های ما به استرس را تنظیم می‌کند.
کسی که با یک وضعیت استرس زا، مثلا گیر کردن در ترافیک، درگیر است، به طور معمول سطح تهدید را برای ایمنی خود ارزیابی می‌کند و در نهایت نتیجه می‌گیرد که این تهدید کمتر از آن است که عامل ناراحتی باشد، سپس با خود صحبت می‌کند تا زمانی که تجربه به پایان برسد.
اما در مقابل، کسی که قبلا در معرض استرس یا تهدید بوده است و به اختلال استرس پس از سانحه مبتلاست، ممکن است که ترافیک را به عنوان یک تهدید برای ایمنی خود ببینید و اینگونه به آن پاسخ دهد که گویی تحت حمله است. این افراد فاقد توانایی تشخیص تهدید واقعی و استرس عادی هستند و ممکن است واکنش بیش از حد نشان بدهند.

 

درک تالاموس از استرس

تالاموس در مغز مسئول ارسال سیگنال‌های حسی و حرکتی به بقیه بدن است، اما متوجه نیست که افکار منفی با خطرات واقعی یکسان نیستند. هنگامی که شما افکار منفی در سر دارید، تالاموس فرض می‌کند که باید بدن را برای فرار آماده کند. در نتیجه بدن ما علائم استرس و خطر واقعی مثل ضربان قلب بالا، فشار خون بالا و تحریک شدید را تجربه می‌کند.
فرض کنید که همینطور بی سر و صدا نشسته‌اید که ناگهان نشانه‌های فیزیکی ترس را تجربه می‌کنید. شما حس می‌کنید ضربان قلبتان بالا رفته، تنفستان تند شده، بی حوصله می‌شوید و فشار خونتان بالا می‌رود. شما به دنبال علت این علائم می‌گردید، اما هیچ توضیح منطقی نمی‌یابید، جز اینکه تالاموس حمله ترس ایجاد کرده است.
افکار منفی با فعال کردن واکنش به استرس به همین شیوه بر مغز اثر می‌گذارند. استرس مزمن بر بدن به صورت جسمی اثر می‌گذارد و اثر منفی بر بهباشی و سلامت ما دارد.

 

تاثیر افکار منفی بر مغز

 

اثر افکار منفی و استرس بر کورتیزول

استرس ناشی از تفکر منفی، تغییراتی در مغز ایجاد می‌کند که بر احتمال ابتلا به اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی، اسکیزوفرنی  و اختلالات خلقی اثر می‌گذارد.
مشخص شده است که افراد مبتلا به اختلال اضطراب پس از سانحه، دچار اختلال در مغز هستند. مقدار ماده خاکستری در مقابل ماده سفید قرار دارد. تفاوت این است که ماده خاکستری جاییست که اطلاعات توسط نورون‌ها پردازش می‌شوند درحالیکه ماده سفید یک شبکه فیبر نوری است که نورون‌ها را متصل می‌کند. استرس مزمن، ارتباط نورونی بیشتر اما نورون‌های کمتری تولید می‌کند.
تعادل میان این دو از حیث زمان بندی انتقال اطلاعات در مغز حائز اهمیت است. اعتقاد بر این است که اختلال در ارتباطات نورونی، خلق و خوی شما و خاطرات مرتبط با روحیه خاص شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
مشکل این است که مغز ما در یادگیری از تجربیات بد خوب است، اما در یادگیری از تجربیات خوب، بد است. دکتر ریک هانسون، می‌گوید، افرادی که در کلاس‌های جایگزینی افکار منفی با مثبت شرکت کرده‌اند، به طرز قابل توجهی، اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه می‌کنند و خوشبختی، محبت، عشق، رضایت، خودکفایی و به طور کلی شادی عمومی بیشتری دارند.

 

بهبود وضعیت مغز با از بین بردن افکار منفی امکان پذیر است. جایگزینی تفکر منفی با تفکر مثبت درست شبیه تربیت کردن حیوان خانگی‌تان است. مغز شما از افکار مثبت لذت می‌برد و این شبیه به پاداش است و برعکس از افکار منفی خوشش نمی‌آید، گویی که آن را تنبیه می‌کنید. وقتی ما احساس لذت می‌کنیم، بازهم از آن می‌خواهیم، بنابراین به مغزتان افکار مثبت تزریق کنید تا پس از مدتی خود به خود این افکار تولید شوند.

بیشتر بدانید: چگونه افکار منفی را از خود دور کنیم؟


نظر شما چیست؟ آیا شما هم تاثیر افکار منفی بر بدن را تجربه کرده‌اید؟ راه‌های مقابله شما با این افکار چیست؟ لطفا تجربه‌های خود را از طریق ارسال نظر، با ما و سایر مخاطبین ستاره به اشتراک بگذارید.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.