برترینها – ترجمه از سیدهادی هادیان: همانند بسیاری از فیلمسازان بزرگ جهان، یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی شرکتهای تولید بازیهای رایانهای، ساخت یک سکانس افتتاحیه خاطرهانگیز و جذاب برای بازیها محسوب میشود. بهتر است بدانید که این بخش برای بازیها حیاتی بوده که در صورت اجرای موفق، میتواند بازیکنان را به خود جذب کند. از طرف دیگر افتتاحیه ناقص و ناامیدکننده غیرقابل قبول است، زیرا امکان دارد که بازیکنان به سرعت بازی را رها کرده و سراغ اثری جذابتر میروند.
شرایط بازیها از لحاظ افتتاحیه، تشابه بسیاری با فیلمها و سریالهای تلویزیونی دارد. تصور کنید که اگر ۱۰ دقیقه ابتدایی فیلم یا اولین قسمت یک سریال ناامیدکننده باشد، مخاطب به تماشای اثر ادامه نخواهد داد. این شرایط برای رسانه بازیهای رایانهای و سرگرمی نیز کاملا حاکم است. اجرای یک سکانس افتتاحیه جذاب و رضایتبخش برای مخاطبان، به تلاشها و مهارتهای بسیار فراوانی نیاز دارد. اولین نمای خاطره انگیز از رپچر در بازی BioShock یا طراحی فوق العاده اولین مرحله بازی Super Mario Bros که به بازیکنان مکانیکهای اصلی گیمپلی بازی را آموزش میدهد، به تنهایی دو مثال خوب از بهترین سکانسهای افتتاحیه در صنعت بازیها هستند.
پس در ادامه با ما همراه باشید تا به معرفی ۱۵ سکانس افتتاحیه برتر بپردازیم و نگاه بیشتری به جزئیات آنها داشته باشیم.
۱۵ – Assassin’s Creed II
لحظات آغازین بازی Assassin’s Creed II به زیبایی، با سرعت بالا و البته نفسگیر به اجرا درآمدهاست. شرکت یوبیسافت در ابتدای بازی، شما را در نقش اتزیوی جوان و با یک شخصیت کاریزماتیک قرار میدهد و سپس داستان بازی را بر اساس زندگی این جوان ایتالیایی به یکی از مخوفترین و مرگبارترین قاتلان جهان را روایت میکند. در ساعات ابتدایی بازی علت دگرگونی حالت اتزیو را مشاهده خواهید کرد. البته پیش از این اتفاق، فعالیتهای مختلفی مثل مسابقه دادن با برادرتان روی سقف خانهها و عمارتهای فلورانس را هم انجام خواهید داد. این کارها علاوه بر اینکه شرایط لازم برای تبدیل شدن اتزیو به شخصیت اصلی بازی را فراهم کرده و امکان ایجاد رابطهای نزدیک با خانواده وی را هم فراهم میکند، بلکه به طور زیرکانهای مکانیکهای داخل گیم پلی بازی را هم به بازیکنان آموزش میدهد. تنها در عرض چندین دقیقه متوجه خواهید شد که یوبیسافت توانسته از پس مسئولیت دشوار خود برای شروع داستان بازی Assassin’s Creed II سربلند بیرون آید و اساس گیمپلی بازی را بنا کند. در کنار غوغای شروع بازی، موسیقی عالی جسپر کید هم در همین دقایق تاثیر خود را نشان داده و در مجموع تمامی این موارد موجب بهترین معرفی شخصیت اصلی در کل سری Assassin’s Creed میشود.
۱۴ – The Force Unleashed
کلمهی «حماسی» تنها واژهای است که میتوانیم برای وصف افتتاحیه بازی The Force Unleashed به کار ببریم. اتفاقات این بازی جنگ ستارگان بین دو اثر سینمایی Revenge of the Sith و A. New Hope رخ میدهد؛ زمانی که امپراطور پالپتین به تازگی عملیات نابودی جدای را آغاز کرده است. داستان این بازی با دارت ویدر آغاز شده که از سوی پالپتین وظیفه دارد جدای باقی مانده در کهکشان را نابود کند. بازی The Force Unleashed با آغاز منحصر به فردی آغاز میشود که با موسیقی درخشان جان ویلیامز ترکیب شده است. پس از آن، شاهد ورود چندین Star Destroyers به یکی از سیارههای «ووکی» نشین به نام Kashyyyk هستیم که ناگهان کنترل دارت ویدر را در دست میگیرند. در اینجا ویدر ماموریت دارد یک جدای به نام کنتو مارک را نابود کند، به طوری که هیچکس توانایی مقابله با او را ندارد. در این سکانس قدرت و مهارت عظیمی در اختیارتان قرار خواهد گرفت تا موانع موجود در مسیر منتهی به هدفتان را با خاک یکسان کنید. این سکانس، یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین لحظات آغازین در سری بازیهای جنگ ستارگان بوده است.
۱۳ – Silent Hill ۲
داستان فوق العاده بازی Silent Hill ۲ مربوط به گناهان مردی است که پس از مرگ همسرش به جنون رسیده است. سایلنت هیل ۲، اثر ماندگار ماساشی سوبویاما، کارگردان خلاق ژاپنی، معمولا به عنوان یکی از بهترین بازیهای ترسناک تاریخ شناخته شده و دلیل قانعکنندهای هم برای این موضوع وجود دارد. محیط دلهره آور و اتمسفریک بازی، معماهای درگیرکننده و دشمنان عجیب و غریب و مفهومیاش و در نهایت داستان احساسی این بازی مملو از نمادگراییهای فراوان است. تهیهکنندگان افتتاحیه کندی را برای این اثر در نظر گرفتهاند و ابتدا به روایت زندگی جیمز سادرلند، شخصیت اصلی بازی میپردازند. در طول داستان به تراژدی که برای رخ داده و او را به مرز جنون کشانده پرداخته و در نهایت دلیل سفرش به سایلنت هیل را برای مخاطب شرح میدهد. برخلاف بیشتر بازیهای این فهرست که شما در دقایق ابتدایی نقش نظارهگر را ایفا میکنید؛ بازی Silent Hill ۲ از روش متفاوتی استفاده میکند و سعی کرده که بازیکن را به تدریج درگیر بازی کند. بازی در یک سرویس بهداشتی متروکه و رها شده آغاز میشود، جیمز در آینه به خود خیره شده و از شروع این کابوس دردناک متعجب است.
۱۲ – Resident Evil ۴
قسمت اول بازی Resident Evil۴ کاملا برخلاف چیزی بود که در افتتاحیه بازی سایلنت هیل ۲ دیدیم، به این دلیل که این بخش پر از اکشنهای طوفانی و تعداد بیشماری گانادوس بیاعصاب است که برای به قتل رساندن شما از جان و مال خود مایه میگذارند! در Resident Evil۴، شخصیت اصلی بازی یعنی لیان کندی وارد یک روستای مرموز در موقعیتی نامشخص در اسپانیا میشود. اتفاقی که ابتدا قرار بود تبدیل به یک جستجوی خسته کننده در یک روستای عجیب و غریب شود، به سرعت تبدیل به یک نبرد وحشتناک در برابر فرقهای عجیب و دیوانه میشود. در این شرایط باید به سرعت در اطراف روستا بچرخید، دنبال مهمات و منابع دیگر بگردید و در حالیکه فرار را بر قرار ترجیه میدهید، باید از تمامی مکانیکهای گیمپلی رزیدنت اویل ۴ هم سر در بیاوردید. در همین ابتدای بازی، یکی از سرسخترین، شناخته شدهترین و منفوترین دشمنان تاریخ بازیهای ویدویی یعنی مرد ارهبرقی به دستی که سرش را با یک گونی بسته، به استقبالتان خواهد آمد. هنگامی که از دست تمامی چالشهای بالا رها شدید و فرصتی برای نفس کشیدن پیدا کردید، متوجه خواهید شد که چهارمین نسخه از این مجموعه ترسناک با هر رزیدنت اویلی که قبلا بازی کردهاید فرق میکند و یکی از بهترین بازیها در سبک خود است.
۱۱ – Medal of Honor: Frontline
پیش از آنکه شرکت اکتیویژن با طوفان بازی Call of Duty: Modern Warfare صنعت بازیهای ویدیویی را تصاحب کند و قبل از اینکه الکترونیک آرتز به سری Battlefield رنگ و بوی جدید بخشد، سری بازیهای مدال افتخار یکی از بزرگترین بازیهای تیراندازی در سبک اول شخص نظامی بود. این اثر سالهای دور الکترونیک آرتز که اکنون در خاموشی به سر میبرد، برای اولین بار تمرکز خود را بر روی بازسازی موثق رویدادهای بزرگ جنگ جهانی دوم و یکی از مهمترین نبردهای آن زمان یعنی نبرد نرماندی قرار داده بود. بازی Medal of Honor: Frontline بدون هیچ توضیح اضافهای شما را در سواحل نرماندی رها کرده و مجبور هستید که برای زنده ماندن بجنگید و البته ساحل را از چنگ نازیها در بیاورید. سکانس افتتاحیه بازی Frontline به طور کامل از روی ۲۰ دقیقه ابتدایی فیلم حماسی نجات سرباز رایان برداشته شده است که اتافاقات این فیلم به نبرد خونین نرماندی مربوط میشود. شما در این بخش از بازی در نقش ستوان جیمز استیون «جیمی» پترسون ایفای نقش میکنید که مسئولیت حمله به ساحل نرماندی را به عنوان بخشی از عملیات اورلرد برعهده دارید. سکانس افتتاحیه بازی Frontline سراسر هیجان و پر از استرس است.
۱۰ – Castlevania: Symphony of the Night
از زمان عرضه بازی Castlevania: Symphony of the Night در سال ۱۹۹۷تا به امروز، این بازی تاثیرات فراوانی در تعداد زیادی از بازیها داشته است؛ از سری Batman Arkham گرفته تا ریبوتهای اخیر سری Tomb Raider همگی تحت تاثیر این بازی ماندگار از شرکت کونامی بودهاند. Symphony of the Night بدون شک نه تنها بهترین نسخه سری کسلوانیا است، بلکه این بازی از بیشترین ایدههای طراحی منحصر به فرد نیز برخوردار است. کوجی ایگاراشی، کارگردان خلاق این بازی، ماجراهای آن را در جریان پایان بازی قبلی سری یعنی Rondo of Blood آغاز میکند؛ بنابراین شاهد بازگشت داستانی غافلگیرکنندهای هستیم، چرا که به جای اینکه شما کنترل شخصیت الوکارد را در دست بگیرید، میتوانید قلعه کنت دراکولا را در نقش ریچتر بلمونت جستجو کنید. میتوانید این بخش را با رویارویی با خود دراکولا در یک نبرد سخت و چالشی به اتمام برسانید که در جریان این رویداد، با گیمپلی سخت بازی Symphony of the Night آشنا میشوید.
۹ – God of War III
مجموعه بازیهای God of War همیشه به داشتن باس فایتهای عظیم الجثه وقوی و همچنین سکانسهای اکشن جذاب معروف بوده است. این موارد یکی از عوامل اصلی موفقیت این مجموعه خونین و انحصاری کنسول پلی استیشن است. با این وجود، در حالیکه افتتاحیه نسخه اول این سری و اولین نبرد بازی God of War II در برابر کولوس رودز هیجان انگیز هستند، حمله کریتوس به سمت کوه المپ در بازی God of War III از یک حال و هوای دیگری برخوردار است. نسخه سوم این سری هم با کریتوس آغاز میشود که سوار بر تایتانی به نام گایا، به سمت کوههای المپ حرکت میکند و خدای خدایان یعنی زئوس، پوزیدئن را برای مقابله با کریتوس برمیگزیند. ناگفته نماند که پوزیدون هر کاری که که در توان دارد را برای متوقف کردن کریتوس انجام میدهد. این باس فایت ابتدایی که کریتوس برای رسیدن به زئوس او را به فجیعترین شکل ممکن نابود میکند؛ به علاوه هیجانی که دارد، یک دستاورد فنی شگفت انگیز نیز محسوب میشود. در این افتتاحیه بازیکن خود را آماده میکند تا با باس فایتهای دیگر این بازی دست و پنجه نرم کند. با وجود اینکه دیگر بخشهای بازی هم از نظر باس فایت کم نمیآورند، نبرد اولیه بازی با پوزیدون همچنان به عنوان یکی از بهترین باس فایتهای تاریخ این مجموعه محسوب میشود و در نهایت با خونینترین روش ممکن برای کشتن خدایان یونان به پایان میرسد.
۸ – Metal Gear Solid
وقایع بازی Metal Gear Solid، به ۶ سال پس از اتفاقات بازی Metal Gear۲: Solid Snake و نابودی Zanzibarland مربوط میشود. اکنون سالید اسنیک توسط کلنل کمپبل از بازنشتگی خارج شده و ماموریت دارد نیروهای ویژه ژنومی خائنی به نام فاکسهاند را نابود کند. در ابتدای بازی، میان پرده سینمایی افتتاحیه متال گیر سالید بسیار چشم نواز است و بازیکنان را مجبور به استفاده از آیتمهای مخفی کاری در چندین محیط مختلف میکند تا بتوانند به دونالد اندرسون، دسترسی پیدا کنند. با توجه به این موارد، شاهد آغازی بسیارعالی برای گیمپلی مخفیکاری این بازی هستیم که از همان ابتدا شما را آگاه میکند که این بازی جای تیراندازی بی حد و مرز نیست! از دیدگاه داستان سرایی هم شما با نسخه جدیدتر سالید اسنیک، کلنل کمپبل، میلینگ و تهدیدات لیکوید اسنیک رو به رو میشوید. اتفاقی که این افتتاحیه را تبدیل به بهترین افتتاحیه در میان این مجموعه بازی میکند، روش بسیار زیرکانه برای نمایش شرایط دشوار و حیرتانگیز متال گیر سالید است. برای مثال در همین ابتدای کار مشخص میشود که دونالد اندرسون در واقع همان دیکوی اختاپوس است!
۷ – Fallout ۳
یکی از مواردی که بیشتر گیمرها از تجربه صدها ساعته بازی Fallout۳ به خاطر دارند، اولین باری است که از پناهگاه ۱۰۱ خارج میشوید. پس از آنکه توسط پدرتان در فضای امن والت بزرگ میشوید، وارد فضای خشن و وحشی بیرون شده تا پس از هرج و مرج موجود در والت، پدرتان را نجات دهید. نکته جالبی که بیشتر از همه این افتتاحیه را زیبا میکند این است که شما بازی را در نقش یک کودک نوپا آغاز میکنید و به تدریج رشد میکنید. شرکت بتسدا به طور جالبی شرایط زندگی در پناهگاه را به شما نشان میدهد. بازی ابتدا در یک جامعه کوچک آغاز میشود که همه یکدیگر را میشناسند. اوضاع به خوبی پیش میرود؛ شما در کلاسهای درس شرکت میکنید و همیشه خوراکی برای خوردن وجود دارد. زندگی در والت عادیترین زندگی است که میتوانید در واشنگتن پسا آخرزمانی وجود داشته باشد، اما طولی نمیکشد که این زندگی از شما گرفته میشود. در حالیکه اطراف شهر به جستجو میپردازید، برای زنده ماندن باید مبارزه میکنید و دشمنان را شکست دهید. در طول این بازی همیشه خاطراتی از زندگی در والت ۱۰۱ در ذهن شما وجود خواهد داشت و واقعا به این درک خولهید رسید که پس از جنگ هستهای، چطور انسانیت از بین خواهد رفت.
۶ – Onimusha ۳
پس از موفقیت بزرگ سری بازیهای رزیدنت اویل، شرکت کپکام از کیجی اینفونه، خالق مگامن درخواست کرد که مجموعه جدیدی خلق کند که حاوی نوع ماموریت و طراحی گیمپلی مشابه با رزیدنت اویل داشته باشد. نتیجه این درخواست بازی Onimusha بود که مراحل آن بیشتر شبیه سبک مترویدوانیا طراحی شده بود؛ به این صورت که بازیکنان باید مهارتهای جدید یاد میگرفتند و آتیمهای کلیدی پیدا میکردند که امکان ورود به مکانهای جدید را به وجود میآورد. بازی Onimusha را میتوان نادیده گرفتهشدهترین مجموعه کپکام نامید و در عین حال اینکه نسخه سوم این یعنی بازی Onimusha۳: Demon Siege قطعا بهترین نسخه این مجموعه است. داستان بازی پس از رویدادهای دو بازی قبلی روایت میشود، جایی که شخصیت اصلی بازی یعنی سامانوسکو اکچی به یک معبد بزرگ شیطانی نفوذ میکند تا یک وارلُرد به نام موری را نابود کند. میانپرده افتتاحیه بازی واقعا خیرهکننده است و مملو از سکانسهای اکشن هیجان انگیز است که اجرای آنها برعهده شخص دانی یین بوده است. اگر کاربر معمولی هستید، نیاز ندارید تا اطلاعات زیادی درباره Onimusha داشته باشید، نسخه سوم این سری به راحتی میتواند کارگردانی بینظیر این بازی را به رخ شما بکشد.
۵ – Final Fantasy VII
با افتحار اعلام میکنیم محبوبترین و به یادماندنیترین بازی از بزرگترین مجموعه اسکوئر انیکس، یعنی بازی Final Fantasy VII با یک عملیات بمبگذاری سریع توسط گروهی از دشمنان سرسخت آغاز میشود. بدون هیچ مقدمهای، شما کنترل یک مبارز مرموز به نام کلود را برعهده میگیرید که توسط همکار بداخلاق خود «باروت»، یک حمله تروریستی را در شهر میدجار انجام میدهند. شما ابتدا به طور کامل علت انجام این عملیات را متوجه نمیشوید تا وقتی که به انتهای افتتاحیه بازی میرسید؛ اینجاست که بازی دلیل تمامی درگیریهای اصلی موجود در داستان بازی Final Fantasy VII را برای شما شرح میدهد؛ میدجار به علت استفاده بیش از اندازه لایفاستریم در حال مرگ است. از لحظه ورود به محلههای فقیرنشین میدجار تا ملاقات با شخصیت مرموز و مهربانی به نام اریت، افتتاحیه بازی فاینال فانتزی ۷ را تبدیل به آغاز احساسی برای یک بازی نقش آفرینی کرده است.
۴ – Uncharted ۲
با توجه به موفقیتهای بزرگی که شرکت ناتی داگ در چند سال اخیر کرده است، قطعا بسیاری از طرفداران بازیهای ویدئویی فراموش کردهاند که این استودیو همیشه هم مثل این روزها امروز موفق نبوده است. پیش از عرضه بازی Uncharted: Among Thieves که صد البته تاثیرات فراوانی در صنعت بازیهای ویدیوی ایجاد کرد، بازیکنان در اینکه این شرکت بتواند از پس ساخت یک بازی اکشن ماجرایی سوم شخص بربیاید، تردید داشتند. کیفیت سری بازیهای The Jak and Daxter خوب بود، اما قطعا بهترین بازی سبک سکوبازی برای پلیاستیشن ۲ نبود و در حالیکه نسخه اول Uncharted بازی بدی نبود، اما همچنان با مشکلات کم و زیادی همراه بود. با این حال بازی Uncharted۲ از همان میان پرده اول به مخاطبش قول میدهد که یکی از خاطره انگیزترین و بلندپروازنهترین بازیهای اکشن تاریخ را ارایه دهد، و تا پایان هم بازیکن را ناامید نمیکند. داستان بازی از جایی شروع میشود که نیتن دریک در حالی به هوش میآید که در قطاری در حال سقوط قرار دارد. شما در حالیکه زخمی و رو به مرگ هستید، باید خود را از قطار بالا بکشید و به صورت مخفیانه به مکان امنی فرار کنید. این قسمت بازی، یک افتتاحیه عالی است و در ادامه روند بازی هرگز از این روند سریع و هیجان انگیز دور نمیشوید.
۳ – Super Mario Bros
افتتاحیه بازی Super Mario Bros نه اکشن است، نه سینماتیک جذاب و نه دستاورد فنی خاصی دارد. با این حال مرحله ابتدایی این بازی مانند یک کلاس درس حرفهای در زمینه طراحی بازی است که تک تک بازیسازانی که قصد خلق تجربه عالی برای بازیکنان دارند، باید از آن درس بگیرند. خب اولین مرحله بازی Super Mario Bros در حقیقت یک بخش آموزشی است، اما همه بازیکنان متوجه این موضوع نمیشوند. شما در این بخش اساس پرش، اجتناب از مرگ و نحوه حمله به دشمنان را میآموزید. در این مرحله متوجه میشوید اگر ماریو قارچ بخورد بزرگ میشود و یک جان اضافی نیز دریافت میکند و همچنین در صورتیکه گل آتشین پیدا کنید، ماریو میتواند مهارتهای دیگری مثل پرتاب توپ آتشین به دست آورد. در این مرحله متوجه میشوید که بیشتر مراحل بازی از مکانهای مخفی برخوردار هستند و از طریق یکسری لوله خاص میتوانید به آنها دسترسی پیدا کنید. جالب است بدانید Super Mario Bros تا همین امروز لقب آموزندهترین و جذابترین مرحله آموزشی بازیهای ویدیویی را در اختیار دارد.
۲ – The Last of Us
دومین بازی شرکت ناتی داگ در این فهرست شرایطی کاملا متفاوت با بازی آنچارتد ۲ دارد. داستان بازی The Last of Us به آرامی، ناراحتکننده و به شدت احساسی آغاز میشود و تجربه آن کمی چالش برانگیز و دشوار است. ناتی داگ لحن تاریک بازی The Last of Us را به یکی از غمگینترین آغازهای مربوط به هر داستان و شخصیت اصلی تاریخ تبدیل کرده است. بر خلاف آنچارتد، به جای اینکه برای بالا رفتن از یک قطار در حال سقوط تلاش کنید، شما وظیفه دارید از دختر خود در برابر طغیان نوعی از زامبیها مراقبت کنید. ناتی داگ از همین ابتدا مسئولیت بزرگی را بر دوش بازیکن قرار میدهد و شرایط را برای ماجرایی چالش برانگیز در آمریکای نابود شده فراهم میکند. یک ساعت ابتدایی بازی The Last of Us اکشن دارد، تنش دارد و یک مرگ ویرانگر هم در پایان خود دارد که همان ابتدا به شما اخطار میدهد که در این جهان هیچکس امنیت ندارد، حتی دو شخصیت اصلی بازی یعنی جوئل و الی.
۱ – BioShock
در حالی که موسیقی تحریک کننده بایوشاک در حال نواختن است؛ جک به عنوان شخصیت اصلی بازی برای دزدیدن یک هواپیما آماده میشود. هواپیما وسط اقیانوس سقوط میکند و شما به آرامی خود را به یک فانوس دریایی عجیب میرسانید. در این لحظه شما گیج میشوید. نمیتوانید درک کنید چرا جک تصمیم گرفته صدها انسان بیگناه در آن هوپیما را به قتل برساند. در حالیکه وارد فانوس دریایی میشوید، سردیس اندره رایان به شما خوشآمد گفته و تابلویی به چشمتان میخورد که قول میدهد جهانی که قرار است وارد آن شوید، با همه آن چه در سطح بالای دریا مشاهده کردید متفاوت خواهد بود. وارد زیردریایی کروی شکلی میشوید و درحالیکه یک پیام صوتی از اندره رایان پخش میشود، ناگهان شهر رپچر آشکار میشود. افتتاحیه بازی بایوشاک به شدت هیجان انگیز، قدرتمند و بینظیر است و از عجایب و توطئه پر شده است. اولین باری که نظارهگر زیبایی رپچر هستید، لحظهای شاهکاری در تاریخ بازیهای ویدیویی است و اتفاقی که پس از آن رخ میدهد درک وحشتناکی از این شهر زیردریایی زیباست که قرار بوده آرمان شهری شود، اما فراتر از یک ویران شهر است. به جای جستجو در جهانی زیبا، باید به بقا در یک ضدآرمان شهر فراموش نشدنی بپردازید.
منبع: screenrant