گفتگو با خانم گل ایران
«سارادونای فوتبال بانوان ایران»، بازیکنی که تاکنون پنج عنوان «خانم گلی» را در لیگ برتر از آن خود کرده، چندی پیش در مراسم راگامگی لیگ برتر 94، از سوی فدراسیون فوتبال مورد تقدیر قرار گرفت.این بازیکن گیلانی که 12 سال از عمر ورزشی خود را به عشق استانش و همچنین مرحوم قایقران، در تیم ملوان بندر انزلی گذرانده، دو آرزوی ورزشی دارد؛ دو آرزویی که با وضع موجود بعید است در دوران فوتبالش به آن نزدیک شود اما امیدوار است نسل بعدی فوتبال بانوان ایران به آن برسند.
گفتگوی ما را با سارا قمی بازیکن خوش اخلاق خمامی که شم گلزنی بالایش او را از همه شاغلان در لیگ برتر فوتبال بانوان متمایز کرده است را در ادامه می خوانید.
با وجود تغییراتی که جامعه ما در سال های اخیر داشته اما باز هم فوتبال در دید بسیاری، بیشتر یک ورزش مردانه است. خودت می گویی که چطور به سمت این رشته گرایش پیدا کردی؟
– ما از بچگی با برادرم که یک سال از من بزرگتر است، فوتبال بازی می کردیم و همین باعث شد که به این رشته خیلی علاقه مند شوم. دوست داشتم در باشگاه ثبت نام کنم ولی آن زمان باشگاه فوتبال بانوان در گیلان وجود نداشت و مجبور شدم که سال 78 در رشته فوتسال ثبت نام کنم.
اوایل خانواده خیلی تشویقم می کردند اما بعد نگران درس و مدرسه ام بودند و می گفتند اول باید به فکر درس باشی. دیپلم که گرفتم خیال شان راحت تر شد و بعد که به دانشگاه رفتم بیشتر از قبل از من حمایت کردند. تا اواخر سال 83 فوتسال بازی کردم تا اینکه خانم مریم ایراندوست سال 84 فوتبال بانوان ملوان را راه اندازی کرد و تا همین فصل پیش هم کارمان در همین تیم ادامه داشت.
ظاهرا با ناراحتی هم از این تیم جدا شدید؟
– من 12 سال در کنار ملوان بودم و مانند دیگران برای این تیم زحمت کشیدم اما کسی اینها را ندید و در آخر به بدترین شکل ممکن از ملوان جدا شدم. برای امسال با نماینده بم قرارداد بسته ام و با پیراهن شهرداری بنم در رقابت های فصل جدید لیگ برتر شرکت می کنم.
ما از زمانی که این تیم تشکیل شد در کنارش بودیم و با چنگ و دندان تیم را حفظ کردیم. ما جنگیدیم که در لیگ ماندیم. این تیم را ما ساختیم. من روی این تیم خیلی عرق و تعصب دارم، مثل آقای پروین که همیشه کنار پرسپولیس بود، من هم دوست نداشتم به تیم دیگری بروم. تیم شهر خودم بود که دوستش داشتم، به خاطر همین با وجود مشکلاتی که همیشه وجود داشت و پیشنهادات بهتر مالی که از سوی تیم های دیگر مطرح می شد، همیشه به خودم می گفتم سارا تو باید در تیم شهرت بمانی.
از نظر مالی هم شرایط هیچ وقت مساعد نبود؟
– در سال های اول کارمان که اصلا تعهد مالی بین ما وجود نداشت. اگر قهرمانی می شدیم گاهی 500 هزار تا یک میلیون تومان پاداش می دادند. از چهار پنج سال پیش دیگر قرارداد بستیم. اولین قراردادم با این باشگاه چهار میلیون تومان بود، آن قدر کم که روی شان نشد آن را نپردازند و در سال های بعد هفت و 15 میلیون. در سال آخری که با ملوان بودم قرارداد 35 میلیونی بستم اما فقط 30 درد آن را پرداخت کردند. ما با ملوان سه قهرمانی کسب کردیم، یکی قهرمانی لیگ دسته اول که صعود کردیم به لیگ برتر، یکی هم قهرمانی لیگ برتر و همچنین قهرمانی تورنمنت بین المللی پاکستان، به همراه هفت عنوان نایب قهرمانی و پنج دوره عنوان خانم گلی برای من.
چه شد که در لیگ عراق بازی کردی؟
– اول این را بگویم زمانی که به من پیشنهاد شد به عراق بروم، نمی دانستم قرار است در لیگ این کشور بازی کنم. من با این تصور که یک تورنمنت است، به این کشور رفتم. ابتدا خانواده ام به خاطر بحث امنیت، با رفتنم مخالفت کردند اما شخصی که پیشنهاد بازی را به من داد، به آنها اطمینان خاطر داد که هیچ مشکلی وجود ندارد و گفت آنجا آنقدر امن است که شما فکر کنید سارا به یک سفر تفریحی رفته و همچنین تمرینات پیش فصلش را پشت سر می گذارد که واقعا هم همین طور بود. این لیگ در کردستان عراق برگزار می شد، در منطقه ای که کاملا امن است. این اولین سالی بود که آنها لیگ را برگزار می کردند و اصلا هم فرقی بین فوتبال بانوان و آقایان نمی گذارند.
حمایت شان از فوتبال بانوان عالی است. وقتی به کردستان عراق رفتم متوجه شدم در سال های قبل هم بازیکنان ایرانی زیادی به آنجا رفته بودند که خیلی رسانه ای نشده بود. من برای تیم زرفانی کردستان عراق چهار بازی انجام دادم و اگر باز هم از من دعوت کنند، حتما می پذیرم چون در فاصله تعطیلی لیگ خودمان است.
پنج دوره عنوان خانم گلی لیگ برتر فوتبال بانوان چطور برایت به دست آمده؟
– سال 88 برای اولین بار این عنوان به من رسید. زمانی که فوتبال را شروع کردم همیشه آرزویم این بود که در ایران بهترین بازیکن شوم و برای رسیدن به چنین جایگاهی همیشه تلاش می کردم. در اوایل فوتبالم به این جایگاه نرسیدم چون پستم چیز دیگری بود. آن زمان من هافبک وسط بودم و بیشتر به فکر پاس گل دادن بودم اما همیشه گلزنی و بازی کردن در خط حمله را دوست داشتم، حتی زمانی که در فوتسال هم بودم کمتر عقب می آمدم تا اینکه با نظر خودم و خانم ایراندوست، فوروارد شدم.
برای آنکه موفق شوم واقعا زحمت کشیدم. با جان و دل تمرین می کردم، خیلی اوقات تمرین انفرادی داشتم. همیشه وقتی می خواستم به زمین بروم به این فکر می کردم که این آخرین مسابقه زندگی ام هست و باید آنقدر خوب کار کنم که بعدا حسرت نخورم و پشیمان نشوم. خدا هم برایم خواست و فکر کنم با 16 گل، عنوان خانم گلی را در سال 88 به خود اختصاص دادم.
ظاهرا در زمینه تعداد گل هم رکورددار هستی؟
– یک سال 43 گل زدم، یک سال هم 34 گل. من خودم تا حالا ندیده ام بازیکنی با این تعداد گل عنوان خانم یا آقای گلی را از آن خود کند. در این زمینه دو سه نفر به من قول دادند که موضوع را پیگیری کنند و ببینند کسی بیشتر از این تعداد گل را در مسابقات رسمی زده یا نه؟
البته رسیدن به هر دو آرزویت فکر نمی کنم در کوتاه مدت میسر باشد.
– ما که نسل سوخته هستیم. کاش حداقل به نسل بعدی فوتبال بانوان برسند.
بهترین تیتری که در مورد خودت خواندی چه بود؟
– «سارادونا، مارادونای فوتبال ایران»؛ این را سال 88 یکی از روزنامه ها در موردم نوشت. البته سارادونا لقبی بود که زمانی که در گیلان فوتسال بازی می کردم، به خاطر گل های زیادی که می زدم، مسئول سالن به من داده بود.
خودت سبک بازی چه بازیکنی را بیشتر می پسندی؟
– زمانی که خداداد عزیزی بازی می کرد، عاشق دوستانش بودم. دوستانم وقتی می خواستند به من روحیه بدهند مرا با او مقایسه می کردند چون من هم ریزنقش هستم. کلاس پنجم ابتدایی بودم که عزیزی آن گل معروفش به استرالیا را زد. بعدها هم از بازی علی کریمی خوشم می آمد. او هم بازیکن کاملی بود. من یک بارسایی هستم که بازی مسی را هم خیلی دوست دارم.
فوتبال چه چیزی دارد که این قدر تو را به سمت خود جذب کرده؟
– خودم هم دقیقا نمی دانم چه چیزی دارد اما واقعا دوستش دارم. فوتبال برای من تمام زندگی است، خیلی ها به من می گویند مگر دخترها هم فوتبال بازی می کنند یا چه کاری است که 11 نفر دنبال یک توپ بدوند و همدیگر را بزنند اما به نظر من این عشق را تنها کسانی درک می کنند که خودشان عاشق فوتبال باشند.
معمولا اغلب فوتبالی ها یا پرسپولیسی هستند یا استقلالی، تو چطور؟
– من طرفدار ملوان هستم، به خاطر مرحوم سیروس قایقران. زمانی که او بازی می کرد من خیلی بچه بودم اما بعدا که فیلم هایش را دیدم، شوت های سنگینش را خیلی دوست داشتم. او بازیکن کاملی بود. روزی که درگذشت به عنوان یک خاطره بسیار بد در ذهن من ماند. آن روز، روز خیلی بدی برای مردم گیلان بود.
غیر از مرحوم قایقران، در سال هایی که فوتبال بازی کردی، چه مرگی بیشتر تحت تاثیرت قرار داد؟
– روز فوت هادی نوروزی. وقتی خبر را شنیدم در اردو بودم اما آنقدر حالم بد شد و گریه کردم که دیگر نتوانستم تمرین کنم و اردو را ترک کردم. او بازیکن خیلی خوب و بی حاشیه ای بود. خیلی با اخلاق. پدر، مادر و برادرم از آن پرسپولیسی های دو آتشه هستند که همیشه بازی های این تیم را نگاه می کنند. من می دانستم که هادی نوروزی بازیکن بسیار خوب و بااخلاقی است. مرگ او خیلی ناراحتم کرد.
منبع :ماهنامه شماره یک