چرا با افرادی که با ما بد هستند، می مانیم؟ علت ماندن در رابطه اشتباه چیست؟
بودن در یک رابطه اشتباه در ظاهر منطقی نیست اما بعضی از مسائل به سادگی ظاهرشان نیستند.
همه ما انسان های باهوش و قدرتمند را دوست داریم. متاسفانه بیشتر این انسان های باهوش، به سراغ افرادی می روند که از لحاظ احساسی وضعیت خوبی ندارند و رفتارهای نادرستی از خود نشان می دهند.
حالا سوال اینجاست که چرا ما با کسانی می مانیم که در رابطه موجود، رفتار خوبی با ما ندارند؟ چرا این افراد را رها نمی کنیم؟ خوب واقعیت این است که بیشتر افراد با چنین پدیده ای دست و پنجه نرم می کنند و هر فردی با هر جنسیتی ممکن است وارد چنین رابطه ای شود.
اصلا مهم نیست شما چه کسی هستید و به چه کسی جذب شده اید، ممکن است همین شرایط برای شما نیز رخ دهد.
خوب چرا چنین موضوعی برای بیشتر افراد اتفاق می افتد؟ چرا افراد دوست داشتنی اطراف ما با کسانی زندگی می کنند که هیچ علاقه ای به آن ها ندارند؟ در این مقاله قصد داریم به همین موضوع بپردازیم.
همه چیز به ترس افراد مربوط می شود:
یکی از ساده ترین دلایل افراد برای ماندن با کسانی که رفتار خوبی با آن ها ندارند، ترس است. برخی از اوقات، آن ها با خود فکر می کنند اگر این رابطه برای من مفید و کارساز نبود قطعا رابطه دیگری هم برایم مفید نخواهد بود. پس با همین فرد زندگی می کنند تا از بروز مشکلاتی همچون تنهایی خودداری نمایند.
مطالعه انجام شده توسط دانشگاه تورنتو نشان داد شرکت کنندگانی که ترس زیادی از تنهایی داشتند بیشتر از سایرین تن به روابط این چنینی می دادند و با افرادی که رفتار خوبی با آن ها نداشتند زندگی می کردند.
اگرچه در بیشتر موارد فکر می کنیم که مردها رفتار خوبی با زن ها ندارند اما این مطالعه نشان می دهد چنین رفتاری به صورت مساوی در میان زن ها و مردها دیده می شود.
ایده زندگی کردن با یک فرد بدرفتار تنها به دلیل حس ترس از تنها شدن رخ نمی دهد. اگر زندگی فعلی خود را رها کنید مجبور خواهید بود دوباره به فکر تشکیل زندگی مجدد باشید. برای برخی از افراد این موضوع می تواند باعث افسردگی شود.
اصلا مهم نیست شما چه کسی هستید. تشکیل دوباره یک زندگی مشترک برای هر فردی بسیار دشوار است. شما باید با افراد مختلفی تعامل کنید تا بتوانید فرد مناسبی برای زندگی مشترک خود بیابید.
بنابراین سختی تشکیل مجدد زندگی مشترک از یک سو و ترس از تنهایی از سوی دیگر، باعث می شود افراد در همان رابطه ای که دارند باقی بمانند.
مقاله مرتبط: چگونه بر ترس خود غلبه کنیم؟
حفظ رابطه فعلی آسان است:
معمولا قضاوت کردن افراد از بیرون کار ساده و آسانی است. اما باید همه چیز را از داخل نیز مورد بررسی قرار دهید. در یک رابطه طولانی مدت، قطع آن بسیار دشوار خواهد بود و مشکلات روحی و روانی زیادی برای افراد ایجاد خواهد کرد.
دلایل بسیار زیادی برای ماندن در یک رابطه وجود دارد. مواردی همچون راحتی برقراری ارتباط، عادت کردن، پایداری و ثبات در این شرایط دخیل خواهد بود. همه این موارد واقعی و مهم هستند. نباید هیچ کدام از فاکتورهای بیان شده نادیده گرفته شوند.
برای قطع یک رابطه به تلاش و کوشش فراوانی نیاز خواهیم داشت. ممکن است وارد این فاز شوید، وسایل خود را از وسایل طرف مقابل جدا کنید و دوباره از لحاظ مالی مستقل گردید. با این وجود باز هم قطع یک رابطه طولانی مدت بسیار دشوار و پیچیده است. بعد از قطع رابطه ممکن است دیگر نتوانید حمایت روحی و روانی طرف مقابل را داشته باشید.
مسئله مهم دیگری که در این شرایط باید مدنظر قرار گیرد، وجود فرزند است. وجود فرزند دنیای جدیدی از پیچیدگی ها را در برابر افراد باز می کند. اگر بخواهید زندگی خود را با طرف مقابل به پایان برسانید، مجبور خواهید بود این تصمیم و انتخاب خود را برای همه افرادی که در اطرافتان حضور دارند توضیح دهید.
در بیشتر موارد برای پیشگیری از قضاوت شدن، مجبور هستید در همین رابطه بمانید یا اگر آن را قطع کردید دلیل واقعی اش را به افراد اطراف خود توضیح دهید. به همین خاطر بیشتر زوج ها برای اینکه مجبور به توضیح دادن نباشند، در یک رابطه بد می مانند.
فشار وارد شده از طرف دوستان، اعضای خانواده و جامعه برای زندگی در کنار هم نیز مشکل بزرگ دیگری است که زوج های این چنینی باید بر آن فائق ایند.
زمانی که همه این موارد را به مشکلات احساسی و فیزیکی ناشی از جدایی اضافه می کنید می بینید که در کنار هم ماندن برای بیشتر افراد راحت تر و ساده تر است.
بیشتر افراد به خاطر بازگشت در سرمایه گذاری، در یک رابطه بد و البته وحشتناک باقی می مانند. ما هرگز رابطه زوج ها را به عنوان یک رابطه مالی یا سرمایه گذاری نمی شناسیم اما ایده بازگشت سرمایه گذاری زمانی، چیزی است که بیشتر زوج ها را برای مدت زمان طولانی تری در کنار هم نگه می دارد.
زمانی که شما زمان زیادی از زندگی خود را صرف یک رابطه می کنید، دوست دارید نتایج آن را هم مشاهده کنید. به همین خاطر جدایی از افرادی که برای مدت زمان طولانی در کنارشان بوده اید بسیار دشوارتر از ماندن در کنار آن هاست.
مطالعه منتشر شده در Current Psychology نشان می دهد افراد دوست دارند قطع رابطه خود را به زمان بهتری موکول کنند. از شرکت کنندگان این مقاله خواسته شد یک رابطه بد را تصور کنند و در مورد ماندن یا نماندن در آن تصمیم گیری نمایند.
هر چقدر این رابطه طولانی تر بود، شرکت کنندگان ماندن در آن را به رفتن ترجیح می دادند. ایده ای که باعث می شود قماربازان به قمار خود ادامه دهند در مورد رابطه زوجین نیز وجود دارد.
فرض کنید فردی در قمار خود پول زیادی از دست داده اما تلاش می کنند دوباره وارد همین کار شوند زیرا معتقدند قمار بعدی همه مشکلاتشان را حل می کند! در مورد روابط زوجین نیز همین عقیده وجود دارد. آن ها ممکن است معتقد باشند با گذشت زمان کارها درست می شود. قطع یک رابطه پنج ساله برای بیشتر افراد دشوار است.
سعی می کنید گذشته را با تکرار اشتباهات، تغییر دهید:
گذشته ما تاثیر بسیار زیادی بر روی روابط فعلی مان دارد. اگر در گذشته مشکل حل نشده ای داشته باشیم، ممکن است این مشکل در زندگی امروزمان بروز کند و خود را نشان دهد. برخی از اوقات افراد در یک رابطه بد می مانند زیرا هیچ امیدی به زندگی بهتر در اینده ندارند.
دکتر باسل وان در کولک بیان می کند تجربه خشونت در دوران کودکی رابطه مستقیم با تجربه خشونت در ازدواج دارد.
افرادی که قبلا در معرض خشونت یا نادیده گرفته شدن، قرار گرفته اند، این شرایط را در زندگی فعلی خود نیز ممکن است تجربه کنند. این موضوع برای کودکانی که شاهد خشونت بوده اند یا خودشان مورد سوء استفاده قرار گرفته اند نیز صدق می کند.
در هر دو سناریو، عشق و خشونت در هم تنیده اند و به طور کلی خارج از کنترل کودک هستند. در دوران بزرگسالی، همین فرد هنوز ارتباط عمیقی بین عشق و خشونت می بیند و ممکن است نتواند این احساس را در خود متوقف کند. این موضوع برای روابط خشونت بار یا غیر خشونت بار نیز صدق می کند.
اگر والدین شما کل زمان خود را برای دعوا اختصاص می دادند و رابطه وحشتناکی داشتند، شما نیز ممکن است در آینده با همین مشکل مواجه شوید. افراد اغلب برای بازی مجدد لحظات مهم خود از کودکی، در رابطه ای می مانند. این نوع بازی مجدد بدترین روش برای حل کردن مشکلات گذشته است.
در برخی از شرایط چنین حرکتی باعث می شود همان اشتباهات گذشته را دوباره تکرار کنیم. برخی از اوقات همان مشکل را تکرار می کنیم تا بتوانیم به بهبود شرایط و حل آن بپردازیم.
شما با این افراد می مانید و سعی می کنید رفتارشان را نسبت به خودتان تغییر دهید. سعی می کنید رابطه فعلی خود را به گونه ای تحت تاثیر قرار دهید که در کودکی آن را تجربه نکرده اید.
در این شرایط به این موضوع فکر می کنید که اگر بتوانید همسر خود را عوض کنید و او را به دوست داشتن وادار کنید، می توانید پدر خود را هم عوض کنید. مشکل اصلی اینجاست که شما نمی توانید به تنهایی یک نفر را عوض کنید.
اغلب هر چقدر بیشتر تلاش می کنید همسر و شریک زندگی خود را عوض کنید، بیشتر به عقب بر می گردید و شاهد رفتارهای زشت و زننده او هستید. اصلا مهم نیست برای اصلاح این شرایط چقدر تلاش می کنید، در بیشتر موارد اصلاح و تغییر افراد امکان پذیر نیست.
قطعا می توانید به افراد آموزش دهید جوراب های خود را همه جا نیندازند یا اتاق خود را مرتب کنند اما قادر به تغییر رفتارهای اصلی شان نخواهید بود. البته شما نمی توانید افراد را به تغییر مجبور کنید.
برخی از اوقات درخواست کردن برای تغییر می تواند پاسخ مثبت تری ایجاد کند. چنین تاثیر دوطرفه ای بخشی از یک رابطه موفق است اما اگر با فردی زندگی می کنید که دوست ندارد خودش را تغییر دهد، تلاش شما بیهوده خواهد بود.
همه این موارد باعث افسردگی افراد می شود اما سوال اینجاست که ما مجبوریم در یک رابطه بد بمانیم؟
خبر خوبی برایتان داریم. شما می توانید یک رابطه بد را با اعتماد به نفس کامل رها کنید. اینکار به کمی تلاش و پشتیبانی نیاز دارد. متخصصان بر روی سیستم حمایتی، دوستان و اعضای خانواده در این شرایط تاکید می کنند.
به ندای درونی خودتان خوب گوش کنید. قبلا به افراد بدی که در اطرافتان حضور داشتند جذب شده اید؟ از این رابطه برای بازسازی مشکلات گذشته استفاده می کنید؟ می خواهید فرد مقابل را تغییر دهید؟
شما باید هوشیاری و آگاهی کاملی از شرایط خود داشته باشید تا بتوانید از بروز مجدد این شرایط پیشگیری کنید. خوشبختانه به کمک دوستان و اعضای خانواده و برخی از گزینه های درمانی، می توانید ترس های گذشته را رها کنید و مطمئن شوید که اشتباهات فعلی را در زندگی آینده خود تکرار نمی کنید.
بهتر است مشکلات خودتان را بررسی کنید و از روابطی که سودی برایتان ندارد خارج شوید. در بیشتر روابط طولانی مدت، وجود مشکلات به مشکلات بزرگ تری ختم می شود.
ممکن است شما بی گناه باشید و همسرتان مقصر اصلی باشد. اما همیشه هم اینگونه نیست. برخی از اوقات بهتر است مشکل خودتان را بیابید و قبل از نتیجه گیری و قضاوت درباره افراد، واکنش های خودتان را تغییر دهید.
به خاطر داشته باشید که شما لایق خوشحالی و خوشبختی هستید. شما لایق عشق واقعی هستید. اگر فکر می کنید در رابطه فعلی چنین دستاوردی ندارید، بهتر است آن را ترک کنید.