یادمان نمی رود که براى عبور از گذر گاه پیچ در پیچ تردیدتا رسیدن به سعادتگاه یقین، ریسمانی از جنس سازندگى و اصلاحات آویختی تا به اعتمادِ تمام آن را چنگ زنیم ، گرچه اى شیخ یقین در میان ما نیستى ،
اما احرام اندیشه را براى قرنها بر تفکر ما پوشاندی تا در تکرار صفا و مروه ی روز گار سیاسى مان ، به روزمرگی نرسیم و در حریم زیباى تفکر و معنا، تاریکْ راه های مقصد ابدیت را به پاکی و درستى هر چه تمام تر در نوردیم.
یادمان نمى رود که از چشمه سار کلام و تفهیم ؛ سیرابمان کردی تا از مسیرآسمانیِ اصلاح و سازندگى و روشنی برنگردیم .
یادمان نمیرود که هنوز هم جواهر کلامت بر هر دلى مى نشیند ،معرفت مى گستراند وبی درنگ؛ رنگ رنگ و بهار هدیه میکند.
نام تو همواره در کنار سختى و سترگی جلوه می کند و ما در زلال طرواتْ افشان سخنت می نشینیم تا راهزنان راه حقیقت انقلاب را در حریم میهن باز شناسیم .
یادمان نمیرود که همواره در برابر آنان که در ورطه جمود فکرى خویش غوطه ور بودند ، شمع روشنی بودى که آرام و بی ادعا ذوب شدى و نور امید در دلهاى فسرده مردم تاباندى !
جان گرامی ات قطره قطره فرو چکید و هم اینک در محراب پرتو افکنی یاد و راه تو ؛ صدها پروانه عاشق به نیاز و راز ایستاده اند و تو باز امیر زمانه ،تا ابد بر دل دانش اندوزان و معرفت جویان میمانی!
با خویش کلنجار می روم که چه بگویم؟
در عظمت یاد تو چه یاد کنم ؟
عزیزتر و آسمانی تر از این که ، آن منبع فیض کلام، رهبر کبیر انقلاب ، آن مرد بزرگ ،خمینى کبیر خلاصه دل و جان ما فرمودند تا نهضت زنده است هاشمى زنده است.
اما ،ما را چه باک. که تو معلم امید و بشارتی !
ای ابر پرسخاوت آسمان سیاست و معرفت باز هم یادت خواهد تابید ، و ما نیز دل به روزهایی مى بندیم که نهال هایی را که درزمین دانایی به دست تدبیر و مراقبت وخون دل کاشتی ثمر دهند .
گرچه هنوز باورمان نمیشود که چهل روز از رفتنت گذشته است و هنوز سخت است بپذیریم آن لبخندها و مهربانیها، همچون دانهای ،در گرانبهایی ،در زیر خاک خفته است، اما یقین داریم یادت جوانه خواهد زد و نام و نشانت درختی سبز و تناور خواهد شد.