مردم جنوب تهران در خطر آلودگی نفتی فاجعه بار
هماکنون روستاهای مجاور باقر شهر از «ده نو» گرفته تا «درسون آباد»، «قمصر»، «اسماعیلآباد»، یعنی روستاهایی که به کمربندی دوم تهران منتهی میشوند تا روستاهای «اسماعیلآباد» و «عظیمآباد» به علت نشت این مواد نفتی و پسابهای پالایشگاه، مورد تهدید قرار گرفتهاند، به حدی که آب و نفت درهم تنیده شده و چربی مواد نفتی به طور واضح روی آب مشخص است.
با این توصیف آیا نباید نگران مزارع سبزی بود که در این نواحی کشت و بستهبندی میشوند؟ خلیل آبادی در این باره اینطور توضیح میدهد: «نگرانی اصلی متوجه مزارع سبزی نیست، چراکه در این ناحیه جز ذرت وگندم، چیز دیگری کشت نمیشود و این دو محصول نیز از طریق مواد نفتی تهدید نمیشوند.
اگر هم احیاناً کشت برخی سبزیها دیده شده، به علت کاشت قاچاقی آنها بوده که عدد قابل اعتنایی نیست و بسیار محدود است. خوشبختانه نظارت وزارت بهداشت و فرمانداری روی کشت سبزی و صیفی جات، بسیار جدی است و به این راحتیها محصولی نمیتواند در آب و خاک آلوده کشت شود.»
وی با ابراز تأسف از اینکه هماکنون کل آب های زیرزمینی و سطحی این منطقه به رسوبات پالایشگاه و صنعت نفت آلوده شده است، میگوید: «شما براحتی میتوانید بر دیواره نهرهای آب، آثار نفت را ببینید. اما از آنجا که آب آشامیدنی منطقه از آب تهران تأمین میشود، خطری از این بابت ساکنان منطقه را تهدید نمیکند.»
خلیل آبادی، اگرچه خیال مردم منطقه را از بابت آب آشامیدنی راحت میکند، اما نسبت به وضعیت مهاجران و ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و موقت منطقه هشدار میدهد. به گفته او، این افراد که بیشترشان مهاجران افغان هستند، از آنجا که به شبکه آب منطقهای وصل نیستند، به ناچار از آب چاه استفاده میکنند که همین موضوع، خطر ابتلای آنها را به انواع بیماریها بالا میبرد.
خلیل آبادی با بیان اینکه در این منطقه حاشیهنشینی بیداد کرده و در روستاهای اطراف تعداد زیادی حاشیهنشین ساکن هستند، میگوید: «اخیراً مهاجران پاکستانی را از این منطقه بیرون کردهاند، اما اهالی افغان که کارت سکونت داشته و قانونی هم در تهران زندگی میکنند، عموماً به شبکههای آب شرب دسترسی ندارند و مجبور به استفاده از آب چاه میشوند.»
وی همچنین از کارگران و ساکنان اطراف کارخانههای جنوب شرقی تهران، بهعنوان دومین قربانیان این وضعیت نام میبرد و میگوید: «در این محدوده تعداد زیادی کارخانجات، دامداری، کارگاههای صنعتی و میدانهای دام قرار دارد که آنها نیز از آب چاه بهرهبرداری میکنند، البته حدود ۲-۳ کشتارگاه صنعتی هم در منطقه راهاندازی شده که خوشبختانه آنها به آب شرب دسترسی دارند.»
برای مثال هماکنون در محدوده «دهنو» کارخانه ذوب پلاستیک قرار دارد که پسماندهای جمعآوری شده سطح شهر را به مواد پلاستیکی بازیافتی تبدیل میکند، کارگران این کارخانه همگی در معرض این مواد آلوده قرار دارند. میدانهای دام که اغلب دام خود را از طریق کامیونهای سربسته از دشت مغان و تبریز به تهران میآورند، مهمترین مصرفکنندگان آب چاههای آلوده محسوب میشوند.
خلیلآبادی ادامه می دهد: بیش از ۵۰ میدان دام در این محدوده واقع شده که دام خود را حداقل ۴-۵ روز در منطقه نگهداری میکنند و در این مدت قطعاً از همین آبهای مسموم مینوشند.
او اگرچه درباره بازار پرسود این دامها در تهران اطلاع زیادی ندارد، اما معتقد است که بخش زیادی از این محصولات در پایتخت، بازار خوبی را در انحصار خود دارند. به این ترتیب باید نگرانیها را از سمت سبزیجات و صیفیجات به سمت دامها برد. چه، آنکه آلودگی که از این طریق منتشر میشود، پنهان بوده و به مراتب خطرناکتر است.
این عضو شورا البته نسبت به آلودگی خاک هم هشدار داده و معتقد است که اگر این وضعیت به همین منوال ادامه یابد، حتی خاک مناسب کشت ذرت و گندم هم نخواهد بود!
جالب اینکه خلیلآبادی، عمر این آلاینده ها را به حدود ۳دهه گذشته مربوط میداند که به تازگی در پایتخت اطلاعرسانی شده است! با این توصیف باید از وزارت جهاد کشاورزی و سازمان دامپزشکی پرسید که در طول این چند دهه، چگونه از این وضعیت بیاطلاع بوده و حتی کوچک ترین سختگیری در زمینه توزیع دامها از این ناحیه نداشتهاند.