تاول، دست آدمکش آتشافروز را رو کرد
مرد خشنی که دوستش را در دعوا بر سر سه میلیون تومان کشت و سوزاند دیروز در دادگاه کیفری استان تهران اشک پشیمانی ریخت.
به گزارش فرهیختگان، شامگاه پنجم آبان ۱۳۹۰ تلفن مرکز فوریتهای آتشنشانی و کلانتری ۱۳۱ شهرری، همزمان به صدا درآمد و خبر رسید یک دستگاه پراید آلبالویی در بنبست «بهار» خیابان «فداییان اسلام» به آتش کشیده شده است. همزمان با مهار آتشسوزی عمدی، پیکر سوخته راننده که مرد ۴۰ سالهای به نام «غفار- الف» بود به پزشکیقانونی فرستاده شد و بازپرس شعبه هفتم دادسرای شهرری، افسران دایره دهم آگاهی مرکز را مامور رازگشایی معما کرد.
کارآگاهان در تحقیق میدانی دریافتند «غفار» به دیدن یکی از دوستانش به نام «غلامرضا- م» رفته بود که پرونده زندگیاش با آتش بسته شد.
به دنبال افشای این موضوع «غلامرضا» تحتتعقیب قرار گرفت و ششم آبان ۹۰ در خانهاش دستگیر شد. این مرد ۲۸ ساله که صاحب یک تولیدی روکش صندلی خودرو در «کیانشهر» بود در بازجویی مقدماتی گفت: «دیروز غفار به مغازهام آمد و بابت بدهیاش سه قطعه چک و ۲۰۰ هزار تومان پول نقد به من داد. بعد هم خداحافظی کرد و رفت. من دیگر از او خبری نداشتم.»
این ادعا در شرایطی مطرح میشد که آثار سوختگی و تاولهای تازه دست راست «غلامرضا» از دروغگوییاش حکایت داشت. ۱۷ شبانه روز از جنایت گذشته و مهر سکوت همچنان بر لبان «غلامرضا» بود که مردی میانسال به اداره آگاهی تهران بزرگ رفت. وی گفت «غلامرضا» را در شب بارانی در حال قرار دادن یک کیسه بزرگ در صندوق عقب پراید آلبالویی «غفار» دیده است.
«غلامرضا» وقتی حرفهای این شاهد را شنید به ناچار قفل سکوتش را شکست و لب به اعتراف گشود: «یک ماه پیش غفار به مغازهام آمد و دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان لوازم خرید. او از قبل هم ۶۰۰ هزار تومان به من بدهکار بود. صبح پنجم آبان، یک بار دیگر غفار به مغازهام آمد و گفت تا عصر با من تسویهحساب میکند. عصر که شد دوستم زیر حرفش زد و وقتی پولم را خواستم ناسزا گفت. من هم که کنترل اعصابم را از دست داده بودم غفار را هل دادم. در نتیجه، سر دوستم به میز چرخ خیاطی کارگاه خورد و بیهوش شد. من که خیلی ترسیده بودم از کارگاه خارج شدم و یک ساعت بعد فهمیدم غفار مرده است. میخواستم هر طور شده در شب بارانی جنازه را سر به نیست کنم. به همین خاطر آن را داخل پراید آلبالویی گذاشتم و به خیابان فداییاناسلام بردم. ماشین و جنازه را با هم آتش زدم اما دستم سوخت و خیلی زود رسوا شدم.»
پس از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران، کیفرخواست را خواند. «فتاحی» اظهار داشت: با توجه به اینکه پزشکیقانونی علت مرگ را ضربه به سر عنوان کرده «غلامرضا» از نظر دادسرا مجرم است و براساس تقاضای اولیایدم، برایش اشد مجازات میخواهم.
نوبت دفاع به مجرم که رسید اشک پشیمانی ریخت و گفت: باور کنید قصد کشتن دوستم را نداشتم. نمیدانم چطور شد که «غفار» را هل دادم. جمجمه «غفار» ناخواسته به میز چرخ خیاطی خورد. وقتی فهمیدم دوستم مرده، از شدت ترس، جنازه و ماشین را آتش زدم.
در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.