آرشیو انعکاس
برای دسترسی به بخش های اصلی سایت از این قسمت استفاده کنید

قتل به‌خاطر احوال‌پرسی ساده

به گزارش راگانیوز ،  بهمن‌ماه دو سال قبل اهالی خیابانی در حوالی میدان آزادی تهران به پلیس گزارش دادند مردی درحالی‌که سرش روی فرمان ماشین‌ است، حرکتی نمی‌کند و جوابی هم نمی‌دهد. وقتی مأموران به محل رسیدند و در ماشین را باز کردند، با بدن خون‌آلود مرد جوانی روبه‌رو شدند. با انتقال جسد به پزشکی‌قانونی، تحقیقات پلیس آغاز شد. بر اساس گزارش مأموران، دقایقی قبل از پیداشدن جسد مرد به پلیس ۱۱۰ گزارش شده‌ بود یک درگیری خیابانی در همان اطراف اتفاق افتاده، اما بعد از رسیدن مأموران به محل مشخص شده درگیری تمام شده ‌است.

بررسی‌های بیشتر نشان داد مقتول رامین نام دارد و لحظاتی قبل از مرگ با جوانی به نام ایمان درگیر شده بود. به‌این‌ترتیب ایمان بازداشت شد. او بعد از انتقال به اداره اگاهی ادعا کرد واردکردن ضربات کار او نبوده. متهم گفت: زمانی که درگیری ما تمام شد، مقتول سوار ماشین شد و رفت و اصلا اتفاق دیگری نیفتاد و من نمی‌دانم او چرا مرده ‌است.

بااین‌حال بر اساس مستندات پرونده و سایر مدارک موجود، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قانونی شد و گفت: متهم علاوه‌بر اتهام قتل عمدی رامین، شرب خمر نیز انجام داده و همچنین ضربات غیرمؤثر در مرگ نیز بر بدن رامین وارد کرده ‌است که دراین‌باره نیز درخواست رسیدگی دارم. در ادامه، وکیل اولیای‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شد.

در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام قتل و واردکردن ضربات متعدد بر بدن مقتول را قبول ندارم، من فقط شرب خمر را قبول دارم.

متهم گفت: روز حادثه من برای خرید به سوپرمارکت رفته بودم که مقتول را دیدم و حال یکی از اقوامم را که با مقتول هم رابطه داشت از او پرسیدم، مقتول گفت از او خبری ندارد و بعد هم فحاشی کرد. او فحش‌هایی به من هم داد و گفت همه کسانی که در این منطقه زندگی می‌کنند نامرد و آدم‌های بدی هستند، خیلی فحش‌های زشتی داد، من هم گفتم چرا فحش می‌دهی، مشکل شما به من مربوط نیست، من نمی‌دانستم مشکل دارید و فقط احوال‌پرسی کردم، اصلا نمی‌دانم چرا مقتول آن‌قدر عصبانی شد. او بیرون رفت و از داخل ماشینش قمه آورد و با قمه به من حمله ‌کرد و مرا زد. هرکسی می‌خواست جلوی او را بگیرد، حمله می‌کرد. من فریاد زدم و از مردم خواستم به پلیس زنگ بزنند. مقتول به محض اینکه صدای من را شنید که گفتم به پلیس زنگ بزنید، سعی کرد فرار کند.

متهم گفت: او داخل ماشین نشست که برود، من هم جلویش را گرفتم و گفتم باید بمانی تا پلیس بیاید. او  قمه را روی صندلی شاگرد گذاشته‌ بود، آن را برداشتم و گفتم باید بمانی. وقتی که ماشین را روشن کرد که برود، قمه را به داخل ماشین پرت کردم که به دیواره داخلی ماشین برخورد کرد. وقتی مقتول از پیش ما رفت، کاملا سالم بود و شاهدان هم می‌توانند این مسئله را تأیید کنند.

در ادامه، متهم از سوی دادگاه با این سؤال مواجه شد که اگر واقعیت را می‌گویی که تو هیچ ضربه‌ای نزده‌ای، پس چه کسی ۲۱ ضربه به مقتول وارد کرده و از ناحیه کتف و پشت چنان مجروحش کرده که منجر به خون‌ریزی شدید و مرگش شده‌ است. متهم گفت: من نمی‌دانم، شاید بعد از اینکه از پیش ما رفت، با فرد دیگری درگیر و او مرتکب قتل شده ‌است، چون مقتول خیلی فرد عصبی‌ای بود.

با پایان گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

شرق

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.