سال 91 حمید رسایی نماینده مردم تهران در یک سخنرانی رسمی در صحن علنی مجلس با اشاره به شهدای مبارزه با فتنه 88، اسامی آنان را برای نخستین بار به صورت رسمی خواند و گفت: « 9 دی را باید پاس داشت به خاطر شهدای جوان و مخلصی که در هشت ماه دفاع مقدس جنگ نرم برای مقابله با کودتای 88 به شهادت رسیدند. همچون مادر و دختر شهیدی به نام سرور برومند چوکامی و فاطمه رجب پور چوکامی که در کنار حوزه 107 نینوا چادر از سرشان کشیدند و در روز 25 خرداد به دست فتنه گران به شهادت رسیدند. شهدایی همچون حسین غلام کبیری، بهمن جنابی، محمدحسین فیض، میثم عبادی، ناصر امیرنژاد، مسعود خسروی دوست محمدی، مصطفی غنیان، سجاد سبزعلیپور، سجاد قائد رحمتی، یعقوب بّروایه، علی فتح علیان، رامین رمضانی، حسین طوفان پور، حسام حنیفه، سعید عباسی، محرم چگینی قشلاقی، فاطمه سمسارپور، علیرضا افتخاری خاتونی، حمید حسین بیگ عراقی، عباس دیسناد و داود سبزی که اکثریت قریب به اتفاق شان بسیجی بوده و با اسلحهای که کالیبر آن متعلق به سلاحهای رسمی کشور نیست به شهادت رسیدند و خون این شهدا به گردن رؤس فتنه است.»
اما این همه آمار نبود زیرا بعد از حماسه نهم دی ماه سال88 هم در برخی جریانات آشوبگران کف خیابانی، قربانیانی داشتیم که شهید بصیرت و دفاع از حریم ولایت شدند. کسانی که بی هیچ دخالتی در جریانات تجمعات و راهپیماییها در حالی که امور روزانه خود را انجام میدادند، مورد هجوم منطق گلوله گروهکهای علیه نظام قرار گرفتند. کسانی همچون شهدای نیروی انتظامی و یگان ویژه که برای حفظ امنیت شهرها و مقابله با شورشهای خیابانی به دست فتنه گران به شهادت رسیده یا شدیدا مصدوم شدند.
معرفی شهدای مبارزه با فتنه 88؛ غفلتی که دامنگیر رسانهها شده است
بعد از گذشت 5 سال از وقایع سال 88 هنوز هم وقتی سراغی از خانواده این شهدا گرفته میشود، آنان از ظلمی که سران فتنه با ایجاد اغتشاش در تهران کردند و منجر به شهادت فرزندانشان شدند سخن میگویند. بعد از گذشت همه این سالها هنوز رسانهها و مردم شناخت خوب و کاملی از این شهدا ندارند. اصلی ترین دلیل این ناآشنایی غفلتی است که دامنگیر رسانهها و مسئولین شده است. هنوز آنطور که شایسته است از این شهدا به اندازه سایر شهدای انقلاب اسلامی یاد نمیشود. برخی از این شهدا نام آشنا تر از سایرین معرفی میشوند:
بسیجی شهید «حسین غلام کبیری» کسی که لقب اولین شهید فتنه را با خود دارد. متولد سال 1370 و از بسیجیان فعال شهرری بود. حسین هم کار می کرد و هم درس می خواند. وقتی صبح روز شنبه 23 خرداد88 از امتحانش برگشت گفت دیگر امتحاناتم هم تمام شد؛ دیگر بچه مدرسهای ندارید. رفته بود کنکور دهد ، بعد از شهادتش خبر قبولیش در دانشگاه به خانواده رسید. شهید حسین غلام کبیری در بیست و پنج خرداد ماه 88 در اغتشاشات تهران در منطقه سعادت آباد به شهادت رسید. او توسط یک خودرو بیپلاک پراید مورد سو قصد قرار گرفت و به شدت مجروح شد و بعد از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل شد. خانواده شهید در دیدار با امام خامنهای برگه قبولی حسین را با خود میبرند که ایشان میفرمایند: خوشحال باشید که حسین در دانشگاه اصلیش قبول شده است.
بسیجی شهید «امیرحسام ذوالعلی» متولد 1365 است. او دانشجوی رشته الهیات دانشگاه آزاد اسلامی بود و در صحنه مبارزه با فتنه88 و آگاهی بخشی به مردم در زمینه اتفاقات این جریان شهره بود. او یکی از بهترین رزمی کاران باشگاه رزم انتظاران و از شاگردان حاج آقا علمایی بود. شهید امیرحسام ذوالعلی در روز نهم دیماه88 مورد سوء قصد عدهای ناشناس قرار میگیرد اما آسیبی نمیبیند. 10دیماه88 وقتی عازم کلاس درس در دانشگاه بود توسط عدهای از آشوبگران مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و سرانجام طبق گواهی پزشکی قانونی به علت صدمات متعدد در اثر اصابت جسم سخت به بدن به شهادت رسید. امیرحسام که از فعالان هیأت محل در دهه محرم بوده و میانداری در این هیأت از ویژگیهای شاخص او به شمار میرفت سرانجام در ماه محرم و ایام عزاداری سالار شهیدان به شهادت رسید.
بسیجی شهید «سید علیرضا ستاری» متولد 1360 و مهندس عمران بود. او در روز عاشورای سال 1388 به عنوان امدادگر هلال احمر، وارد صحنه درگیریها شده بود تا به مجروحان حوادث، بهصورت میدانی کمک کند. در همین روز توسط فتنهگران، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جانباز 70 درصد ایام فتنه شد. علیرضا ستاری پس از پنج سال دست و پنجه نرم کردن با آثار جراحت خویش سرانجام در روز چهارشنبه 16 بهمن 92 در سن 31 سالگی به شهادت رسید. تا به امروز در حالیکه کمتر از یکسال از شهادت او میگذرد، شهید ستاری عنوان آخرین شهید فتنه88 را به خود اختصاص داده است. هم اکنون یک دختر و یک پسر خردسال از وی به یادگار مانده است. شهید ستاری در زمینه فعالیتهای مرتبط از جمله ورزشهای اسکی و شنا و امور امداد و نجات بهویژه چتربازی و غواصی، مهارت خاص داشت. علاقه او به مطالعه در میان دوستانش شهره بود و به آثار مذهبی شهید مطهری و دکتر شریعتی علاقه خاصی داشت.
شهید «محمد حسین فیض» متولد 1362 بود. او کوچکترین فرزند خانوادهای بود که با ولایت و انقلاب گره خورده است، محمد حسین در سال 1385 ازدواج کرد و صاحب یک فرزند به نام پوریا شد. او همیشه دلش در گرو فرامین رهبر انقلاب بود و به گفته پدرش میگفت: “اگر حضرت آقا بگوید به میدان بیائید باید به میدان رفت.” پدر و مادر او در سال 88 در شیروان زندگی میکردند و محمد حسین به همراه یک برادر دیگرش در کرج ساکن بودند. در روز 23 خرداد سال 88، محمد حسین در حال حرکت از سمت کرج یعنی محل زندگیاش به سمت محل کارش در تهران بود. چون ترافیک شدید بوده ماشینش را در حوالی ضلع شمال شرقی میدان آزادی پارک کرده و آهسته از میان جمعیت عبور کرد، وقتی به نزدیکی پایگاه بسیج 117 نینوا رسید، نسبت به تحرکات فتنهگران و حمله به این پایگاه واکنش نشان داد و در همین حین ناگهان فردی از روبهرو به سمت وی تیراندازی کرد. همین گلوله او را به فیض شهادت رساند. به گفته پدرش بعدها اعلام کردند که او با یک اسلحه انگلیسی به شهادت رسیده است. پوریا؛ فرزند7 ساله این شهید بعد از گذشت 5 سال هنوز سراغ پدر را میگیرد و ساعتها بر سر مزار او گریه میکند. او جمله معروفی دارد که مرتب در خانه تکرار میکند: “وسایلم را جمع کنید میخوام برم پیش خدا” پدرمحمد حسین دستانش در مورد شهادت فرزندش میگوید “اگر من از حق خودم بگذرم، مردم از حق خودشان نمیگذرند. توفیق و لیاقت توبه از فتنهگران سلب شده است. مسبب اصلی شهادت فرزند من کسانی هستند که مردم را تحریک کردند و زمینه ساز حضور عناصر بیگانه در کشور شدند.”
شهید «ناصر امیرنژاد» در سال 1365 در روستای محمودآباد شهر یاسوج متولد شد؛ با توجه به محرومیتها و سختیهایی که در روستا بود، این شهید با هوش و ذکاوت خود پیشرفتهای تحصیلی قابل توجهی داشت. دانشجوی رشته مهندسی هوا و فضا در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران بود. و در این دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمده بود. مادربزرگش برای دیدار وی از یاسوج به تهران آمده بود و در روز 30 خردادماه سال 88 با او در میدان آزادی قرار گذاشت. محدوده خیابان آزادی به دلیل تظاهرات و اغتشاشات بعد از انتخابات ناامن شده بود، ناصر امیرنژاد نیز مانند برخی جوانان دیگر در این اغتشاشات از تیر کینه آشوبگران در امان نماند و در اثر اصابت گلوله به ناحیه پهلو در سن23 سالگی به شهادت رسید. پدر شهید امیرنژاد از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که 44 ماه از عمر خود را در مناطق عملیاتی بر علیه دشمنان انقلاب جنگیده است؛ وی بازنشسته هلال احمر بوده و اکنون به کشاورزی در روستای محمودآباد یاسوج مشغول است. این پدر شهید دارای 3 فرزند پسر و یک فرزند دختر است. او میگوید: در اغتشاشات و فتنه 88 منافقان و مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی به سوی فرزندم تیراندازی کردند و بنده از موسوی و کروبی و دیگر سران فتنه که در حوادث پس از انتخابات نقش داشتند، شکایت کردهام.
شهید «حسن میرزاخان» که اصالتاً اهل مشهد بود. در یکی از روزهای سال 88 در حال عزیمت به محل کارش بود. مسیرش از خیابانهایی میگذشت که منتهی به تجمعات فتنهگران و ناآرامیهای تهران میشد. به دور از هیجانات سیاسی، فقط میخواست به موقع به محل کارش برسد که مورد حمله آشوبگران قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به کمرش قطع نخاع شد. همین اتفاق باعث شد حدود 4 سال از عمرش را روی ویلچر بگذراند. فروردین ماه سال 92 در سن 26 سالگی بر اثر وخامت جسمی در بیمارستان طالقانی دعوت حق را لبیک گفت و به دیگر شهدا در فتنه88 پیوست. پیکر او در قطعه 5 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شده است.
اگرچه برای شهدای مبارزه با فتنه 88 که جزو آمار شهدای ثبت در بنیاد شهید هستند، تشکیل پرونده داده شده است و آنها هم مانند دیگر شهدای کشور از خدمات رایج ایثارگران بهرهمند میشوند. اما هنوز اقدام فرهنگی مناسبی برای حفظ نام و یاد این شهدا از سوی هیچ نهاد، سازمان و ارگانی صورت نگرفته است. برگزاری یادوارههای شهدای مبارزه با فتنه 88، رسیدگی به مشکلات خاصشان در زمینه رسیدگی به پرونده قضائی سانحه شهادت فرزند، حمایت رسانهای از ثبت اسناد این شهدا و دیدار و دلجویی از خانوادهها موضوعاتی است که میبایست در این جهت بیشتر به آن پرداخته و ترویج شود.
بنیاد شهید اولین متولی رسیدگی به مشکلات خانواده شهدای مبارزه با فتنه 88/ رئیس بنیاد هنوز برنامهای برای دیدار با این خانوادهها ندارد
توقعات زیادی متوجه بنیاد شهید و امور ایثارگران به عنوان اولین متولی این امر است. سال گذشته برخی از مسئولین بنیاد شهید و امور ایثارگران در گفتوگو با تسنیم از برنامههای آینده خود برای دیدار و دلجویی از خانواده شهدای مبارزه با فتنه 88 سخن گفتند. «حمید علی صمیمی» رئیس بنیاد شهید تهران بزرگ گفت: «در بنیاد شهید برنامه «طرح سپاس» وجود دارد که طی آن سالیانه دیدار با خانواده شهدای شهر تهران داریم. عموما بحث احوالپرسی و دلجویی از این خانوادهها در طرح سپاس قابل اجراست. طبیعتا دیدار با خانواده شهدای مبارزه با فتنه 88 نیز مانند دیگر شهدای تهران در دستور کار بوده و بازدید از این خانوادهها و بحث طرح مشکلاتشان در دیدارها از طرف بنیاد شهید و امور ایثارگران مطرح بوده است.» دیدار از این خانوادهها سنت پسندیدهای است که جزو وظایف بنیاد شهید محسوب میشود. اما از سال گذشته تاکنون از سوی مسئولین بنیاد شهید و امور ایثارگران دیداری صورت نگرفته است و طبق گفته «محمد اسفندیاری» مدیر روابط عمومی بنیاد شهید تا امروز حجت الاسلام شهیدی رئیس بنیاد شهید برنامهای برای دیدار با این خانوادهها به مناسبت سالروز حماسه 9 دی ماه نداشته است.
درد و دل این خانوادهها بعد از 5 سال فاصله از شهادت فرزندانشان غریبانه تر است از درد و دلهای خانواده شهدایی که بیش از 30 سال از شهادت شهیدشان میگذرد. پدر شهید حسین غلام کبیری در گفتوگو با تسنیم از فراموشی در طول این سالها میگوید: «در این مدت هیچکدام از مسئولان به جز عدهای از سرداران و مسئولان سپاه به دیدن ما نیامدند. همه انگار فراموش کردهاند. بنیاد شهید هم سه سال نخست یادی از ما میکرد اما بعد دیگر ما را فراموش کرد و مشکلات را پیگیری نکرد. نه تنها بسیاری از مسئولین ما را یاری نمیدهند بلکه گاهی این دردها مضاعف هم میشود.» دلجویی از خانواده این شهدا در سطوح بالاتر توسط مسئولین میتواند خانوادهها را از شبهه فراموش شدن یا کم توجهی برهاند.
حجت الاسلام روحانی رئیس جمهور و حجت الاسلام شهیدی نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید، معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید سنت حسنهای را در دولت دنبال میکنند و هر 15 روز یکبار به دیدار خانواده شهدا و جانبازان رفته و از آنان دلجویی میکنند. به فراخور مناسبتهای سال این دیدارها قانونمندتر نیز میشود. دیدار از خانواده شهدای ارمنی همزمان با میلاد حضرت عیسی(ع)، دیدار با خانواده شهدای انقلاب اسلامی همزمان با دهه فجر، دیدار با خانواده شهدای اقتدار همزمان با ایام شهادتشان، دیدار با خانواده شهدای هستهای همزمان با سالگرد شهادتشان و… انتظار میرفت در این مدت دیداری با خانواده شهدای مبارزه با فتنه88 هم صورت میگرفت و این دلجویی به فراخور مناسبت هم که شده است ادامه مییافت.
نجمه السادات مولایی/تسنیم