آرشیو انعکاس
برای دسترسی به بخش های اصلی سایت از این قسمت استفاده کنید

مصاحبه حمید سوریان با مشرق نیوز

راگا نیوز:مصاحبه حمید سوریان با مشرق نیوز

نگاه بسیاری به حمید سوریان بود تا در این دوره بتواند طلای المپیک را به نام خود کند. ورزشکار خوش اخلاق و محجوب ایرانی، همه نوع افتخار را در کارنامه خود داشت؛ الا این مدال را. سرانجام توانست به این هدف برسد و خود را پرافتخارترین کشتی گیر فرنگی تاریخ ورزش ایران کتد و با رکورد افسانه ای عبدالله موحد برابری کند. 
بعد از چندبار قرار گذاشتن، حمید سوریان به دفتر مشرق آمد و گفت و گوی پیش رو حاصل همین جلسه است. از او هم در مورد ورزش گفتیم و هم درباره سیاست. الحق در هر حوزه تخصص دارد و با پختگی خاصی صحبت می کند و شاید در آینده اتفاقات جالبی برای ستاره ورزش ایران روی دهد. کسی چه می داند …

از خودت بگو؟
متولد دو شهریور 1364 هستم. کشتی را از 1376 زیر نظر استاد عبدا.. زارع شروع کردم. امروز هم افتخار شاگردی ایشان را دارم. کشتی را از محله 24 متری و باشگاه بابک شهر ری که زیر زمینی در خیابان حرم بود، شروع کردم. امروز دیگر آن باشگاه وجود ندارد. چند روز پیش شنیدم تشک آنجا هم جمع شده. الان هم در باشگاه مقدم شهر ری زیر نظر حاج عبدا.. زارع تمرین می کنم.

 

چرا کشتی فرنگی؟
دلیل اصلی اینکه کشتی فرنگی را انتخاب کردم این بود که پدرم و برادرانم کشتی گیر بودند. محسن قهرمان امیدهای جهان بود. سال 1375 به این رشته علاقه مند شدم. از تجربه بزرگترها استفاده کردم و در نوجوانی و رده های سنی مختلف عضو تیم ملی شدم. دو سال در نوجوانان، 3سال جوانان و الان هشت سال است که عضو تیم ملی هستم. خدا خواسته هر لباسی که در رده های مختلف به تن کردم، شرمنده مردم نشدم و مدال های با ارزش کسب کردم.

در خانواده شما کشتی رسم است؟
پدر 63 سال دارند. زمانی که جوان بوده، کشتی را شروع کرد و تا کنون هم ادامه می دهند. ایشان زیر نظر حاج عبدا.. زارع تمرین کرده و الان استاد نزدیک 95سال دارد. برادران من هم به تبعیت از پدر زیر نظر این استاد کشتی را فراگرفتند و من هم این راه را ادامه دادم. همگی افتخار داشته ایم این راه را دنبال کنیم. جدا از اینکه حاج عبدا.. برای ما از لحاط ورزشی زحمات بسیاری کشیدند، به لحاظ اخلاقی هم معلم بسیار خوبی برای ما بودند. همیشه بیشترین تاکیدی که داشتند، روی مسائل اخلاقی بود. از صمیم قلب به شما می گویم که ایشان را بیشتر از اینکه به عنوان یک استاد بزرگ دوست داشته باشم، به عنوان یک پدر که عاشقانه برای فرزندان خود در شهر ری زحمت کشیده، دوست دارم.

این چند وقت چطور گذشت؟
چند وقتی که گذشت، تمام زندگیم معطوف ورزش بود. همه چیز زندگی شخصی ام در این چند وقت تعطیل بود. هیچ رفت و آمدی نه با خانواده ام و نه با فامیل هایمان داشتم.

الآن که برگشتی چطور بوده؟
الان هم شرایط به گونه ای است که از صبح ساعت 8 تا آخر شب با ماشین بیرون هستم و دنبال کارهای شخصی.

آخرین هدیه که گرفتی تا این لحظه؟
حواله ماشینی که آقای هدایتی قول داده بود را گرفتم. بنا هم به من گفت اگر می روی حواله خودرو خود را بگیری، حواله خودرو من را هم بگیر.

هدیه چی بود؟
پژو پارس.

قبل از المپیک انتقادی نسبت به تو وجود داشت؟
هیچ وقت به خاطر حضور من در تیم ملی انتقادی به بنا نکردند. باید درمورد این موضوع خیلی شفاف صحبت کنید. خودم در فروردین 1390 سهمیه حضور در المپیک را کسب کردم. پوشیدن پیراهن تیم ملی دور از انتظار هم نبود که نصیب من نشود. در دو سال اخیر و بعد از مسابقات آسیایی که با شکست تلخی برایم همراه بود، در سال 2011 هم با کم لطفی هایی که نسبت به من شد، همراه تیم ملی نبودم. پنج دوره قهرمانی دارم؛ اما در مسابقات جهانی این رفتار با من انجام شد.

در این چند وقت چطور تمرین کردی؟
در 10 ماه قبل از المپیک تمرینات خود را دنبال می کردم؛ بدون کوچکترین حاشیه ای که امروز نتیجه ای آن را شاهد هستیم.

امروز فضای ورزش کشور چطور است؟
نسبت به گذشته فضای ورزش خیلی بهتر شده است. این واقعیت را باید پذیرفت؛ اگرچه برخی می خواهند این موضوع را یک اتفاق بدانند. اینکه کاروان المپیک ایران در لندن به رتبه هفدهم رسید، نشان از حمایت های مردم و دعای خیر آنها است. هم زمانی مسابقات با ماه مبارک رمضان هم محبتی بود که خداوند نسبت به ما داشت. اینکه کاروان ایران موفق بود، نشان از برنامه ریزی در ورزش کشور است. وقتی ایران بین 200 کشور جهان جایگاه هفدهم را دارد، بسیار خوشحال کننده است. البته نگاه مسئولین ورزش باید کمی ریزبینانه باشد و در کارها دقت کنند. اگر مدیریت ورزش دقیق تر باشد، خروجی اش هم بیشتر مثبت است.

مهمترین دغدغه ورزشکاران ایرانی؟
در کشور ما ورزشکاران دغدغه اشتغال دارند و بیشتر از ورزش به کار و درآمد فکر می کنند. ورزش در ایران حرفه ای نیست. در بیشتر کشورها وقتی ورزشکار حرفه ای می شود، این مشکلات را ندارد. همین مسئله باعث شده که خیلی از ورزشکاران ما که در ورزش هم خیلی موفق هستند، به دلیل مشغله و مشکلات مالی و خانوادگی که در کنار آن پیش می آید، قید قهرمانی را برای همیشه بزنند.

دید مردم نسبت به ورزشکاران چطور است؟
در ایران مردم نسبت به ورزشکاران نهایت لطف را دارند. همین باعث می شود انرژی معنوی را از حمایت مردم دریافت کنیم.

حواشی که بعد از کسب مدال طلای 2009 اتفاق افتاد؟ چرا رفتار تو با واکنش های عجیبی همراه شد؟
ورود نکنیم بهتر است.

چرا؟
داستان این قضیه ادامه پیدا نکند خیلی بهتر است. دوست ندارم به این موضوع بپردازم.

آیا آن روزها کسی به تو سفارش کرد؟
نه اصلا”

از کارت پشیمان نشدی؟
آن کار را برای دلم انجام دادم. این کار من برای پاداش نبود؛ چه حمایت بشوم یا نشوم. نظر و اعتقاد من آن روزها به مسائل اینگونه بود. الان دیگر این موضوع را فراموش کردم. دینی بود که داشتم و آن را ادا کردم. برداشت آدم ها به این قضایا به خودشان مربوط است و می توانند هر برداشتی داشته باشند. خیلی ها این موضوع را سیاسی دانستند و از همین جا هم می گویم سیاسی نبود.

چرا ورزشکاران به حاشیه علاقه دارند؟
ابتدا یک انتقادی به خود شما و همکارانتان داشته باشم. رسانه ها و سایت های خبری که وجود دارد، بیشتر دوست دارند به حاشیه بپردازند تا به متن.

چرا؟
شاید به خاطر این که مخاطب بیشتری را جذب کنند. همین باعث می شود حاشیه ها بیشتر از متن شود.

چرا کشتی گیران به حاشیه علاقه دارند؟
خیلی خوشحالم در این دوره المپیک با هم تیمی هایم که کنار هم زندگی کردیم، چه نفراتی که مدال گرفتند و چه آنهایی که نتوانستند مدال بگیرند، دوره بی حاشیه و آرامی را داشتیم.

ویژگی دوستانی که دارید؟
همیشه دوست داشته ام با اشخاصی که جایگاه خوبی در جامعه دارند و موجه هستند، معاشرت کنم.

شهرت را دوست داری؟
شهرت هم خوب است و هم بد

مجبوبیت چطور؟
محبوبیت احساس می کنم بهتر باشد. شهرتی که بخواهد کاذب باشد و شخص را از حریم خود خارج کرده و به حواشی ببرد، اتفاقات تلخی را پیش می آورد که خیلی جالب نیست. فکر می کنم مردم نسبت به کسانی که محبوب تر هستند، علاقه بیشتری دارند. من بیشتر محبوبیت را دوست دارم و شهرت را هم در کنارش؛ اما تا جایی که به برخی مسائل خصوصی ام آسیب نزند.

وبلاگ نویسی را دوست داری؟
اگر وبلاگ را دوست نداشتم که وارد نمی شدم.

برخورد مردم با تو چطور بوده؟
مردم به من خیلی محبت داشتند. بعد از المپیک که بین آنها حاضر می شوم، بهترین لحظه های زندگیم است. زمانی طلای من در المپیک با ارزش است که مردم خوشحال باشند و لبخند برچهره شان بنشیند. نزدیک به چند هزار پیام تبریک در وبلاگم داشتم.

در فیس بوک چطور؟
در فیس بوک نیستم؛ اما چیزی نزدیک به 10یا 11نفر هستند که با نام من حضور دارند. من نیستم؛ حتی با هم در ارتباط هستند. باز هم تاکید می کنم که من نیستم.

این قضیه را پیگیری کردی؟
پیگیری کرده ام و قول داده اند به زودی این صفحه ها بسته شوند.

بازی های آسیایی گوانگجو چه طور بود؟
دوست نداشتم در گوانگجو حضور داشته باشم؛ اما با اصرارهایی که به من شد، در این رقابت ها حضور پیدا کردم. وقتی حضور پیدا کردم می خواستم به تیم ملی کشورم کمک کنم که متاسفانه با عدم نتیجه همراه بود.

انتقاداتی که بعدا از مسابقات آسیایی شد؟
مطبوعات و رسانه ها در آن روزها نسبت به کشتی گیری که 5 مدال طلا داشت، بی ملاحظه انتقاد می کردند و شکست را بزرگ کردند. درست است شکست بزرگ و تلخ بود؛ اما من هم در شرایط آرمانی و خوبی نبودم. بعد از این مسابقات خیلی تلاش کردم و شبانه روز برای جهانی 2011 زحمت کشیدم اما ….

از موفقیت خودت در المپیک مطمئن بودی؟
خدا را شکر که به من فرصت دادند و با 10 ماه تمرین شبانه روزی به المپیک راه یافتم و توانستم با کسب مدال جواب اعتمادها را دادم.

خاطره ای از زمین خوردن در ورزش نداری؟
من تا دلتان بخواهد زمین خورده ام. در المپیک پکن هم زمین خوردم. ورزش فراز و نشیب های بسیاری دارد، روزهای تلخ و شیرین بسیاری هم دارد.

با ورزش تسویه حساب کردی؟
ورزش همه ای لحظه های تلخ و شیرین خود را به من نشان داده. زمانی که در لندن بودم، التماس خدا را کردم که یک بار دیگر لطف خود را نصیب من کند. وقتی به خدا توکل می کردم، در کنارش به این فکر کردم که چرا خدا در المپیک پکن این محبت را نداشت. همین جا بود که به حکمت خداوند ایمان آوردم. اینجا است که باید باز هم اشاره کنم به حرف زیبای حاج عبدا.. که با صحبت خود می خواست که من به خدا نزدیک تر شوم.

قبلا گفتی مزه طلا را دوست داری؟
من هیچ وقت این موضوع راعنوان نکردم و مزه ای مدال ها هیچ فرقی نمی کند.

مگر مدال هایت فقط طلا نیست؟
مدالی که در کشتی کسب کردم یا طلا بوده یا اصلا مدال نگرفته ام. در مسابقات رسمی که شرکت کردم، یا طلا گرفتم یا حذف شدم. اگر در المپیک پکن شرایط مهیا بود می توانستم برنز بگیرم؛ ولی وقتی طلا را از دست دادم، دیگر انگیزه ای برای کسب مدال نداشتم.

چی شد که به جای حسن رنگرز به تیم ملی آمدی؟
حسن رنگرز یکی از افتخارات کشتی ماست که در سال های 2001 و 2002 مدال طلا(اولین طلای تاریخ ایران در سبک وزن) و برنز جهان را در کارنامه دارد که حتی برنز رنگرز هم طلا محسوب می شود. [ حسن رنگرز در نیمه نهایی سال 2002 درحالی که با نتیجه 10 بر صفر از حریف خود جلو بود در یک غافلگیری روی پل گیر کرد و ضربه  فنی شد تا به فینال نرسد و به مدال برنز بسنده کند] من جوان 20ساله ای بودم که در جوانان جهان طلا کسب کرده بودم و آرزو داشتم دوبنده تیم ملی بزرگسالان را بدست آوردم. حتی تصور نداشتم بتوانم مدال برای کشور عزیزم بدست آورم؛ اما خدا خواست در رده بزرگسالان هم طلا گرفتم.

بنا در پوشیدن پیراهن تیم ملی تاثیر گذار بود؟
در آن روزها نظرش نسبت به من مثبت بود و در تورنمنت مجارستان من را به اردو دعوت کردند که در بوداپست با قهرمان جهان که سال قبلش در المپیک اول شده بود، کشتی گرفتم که با ناداوری شکست خوردم. بعد از این مسابقات جلسه ای بین مربیان تشکیل شد. قرار شد در انتخابی بین من و رنگرز، کشتی گیر منتخب به تیم ملی دعوت شود که رنگرز در انتخابی شرکت نکرد. من هم به خاطر همین موضوع بدون انتخابی صاحب دوبنده تیم ملی شدم.

ماجرای مستند سازان چینی چه بود؟
با گروه مستند ساز چینی که قرار بود از زندگی من مستندی بسازند، مخالفت کردم.

چرا؟
زمانی که متوجه شوم قصد دارند وارد حریم خصوصی من شوند، اجازه ندادم. همه ما انسان ها یکسری باورها و تفکرات و عقایدی در زندگی داریم که بسیار مهم است.

موضوع جدی بود؟
پیگیری می کردند که فقط این مستند را بسازند.

اگر گروه ایرانی بخواهد بسازد چطور؟
تا حدودی که امکان پذیر باشد و مربوط به شخص خود من باشد مشکلی ندارم؛ اما وارد شدن به حریم خصوصی و خانوادگی مردم اصلا درست نیست.

به فوتبال علاقه داری؟
فوتبال را دوست دارم و بازی هم می کنم. خیلی از مردم ما فوتبال را دوست دارند. ما هم مثل تمام دنیا فوتبال تماشا می کنیم و نتایج برخی بازی ها هم برایم مهم است.

طرفدار آبی هستی یا قرمز؟
من طرفدار سرخابی هستم.

ناراحت نیستی پول خوب می گیرند؟
حق فوتبالیست است که پول خوب بگیرد؛ اما به شرط اینکه زمانی پیراهن تیم باشگاهی یا ملی را به تن دارد، با تمام وجود در زمین بازی کند.

یعنی فکر می کنی اینطور نیست؟
انشالله که اینطور باشد.

در مورد سایر رشته ها؟
متاسفانه حق سایر رشته های ورزشی را پرداخت نمی کنند.

برای کسی هم کری می خوانی؟
هیچ وقت برای کسی کری نخوانده ام.

در مورد آینده؟
هنوز هیچ تصمیمی نگرفته ام. درباره برخی مسائل هم نمی توانم به تنهایی تصمیم بگیرم چرا که در این مدت افراد زیادی به من کمک کردند که باید با آنها هم مشورت کنم.

تا کی کشتی می گیری؟
دوست دارم تا زمانی که توان دارم کشتی بگیرم.

خداحافظی؟
هنوز هیچ خبری نیست. آنقدر کشتی به گردن من حق دارد که تا آخرین توانم در خدمت آن هستم.

رکورد عبدالله موحد را می توانی بشکنی؟[عبدالله موحد دارنده 5 طلای جهانی و یک طلای المپیک است که سوریان با کسب طلای المپیک لندن با رکورد این قهرمان قدیمی کشور برابری کرد]
هیچ وقت برای رکورد فکر نکرده ام و تصمیمی هم نداشتم.

ماجرای گوشی اپل در اردوی تیم ملی چیست؟
تبلیغ اپل می کنید؟ این اطلاعات را شما از کجا آورده اید؟ (با تعجب)… اخبار و اطلاعات ورزشی را دنبال می کردم.

دنبال قیمت سکه و ارز هم هستی؟
نه پیگیر نیستم.

مسائل سیاسی؟
تاحدودی بله. من هم به عنوان یک شهروند مسائل سیاسی و اقتصادی را دنبال می کنم چراکه ارتباط مستقیمی با زندگی مردم دارد. مگر می شود اخبار و اطلاعاتی که پیرامون کشورمان است و در آن زندگی می کنیم دنبال نکنیم؟

نظرت در مورد فرشاد علیزاده؟
دوست عزیز و دوست داشتنی در این 8 سال اخیر با هم اتاق بوده ایم. حیف شد جای این عزیز در المپیک خیلی خالی بود.

علی محمدی چطور؟
10سال است با این عزیز هم اتاق بوده ام که جای او هم خالی بود؛ اما یک نماینده خوب جای این عزیز اعزام شد؛ سعید عبدولی. خوب آمار هم اتاقی های من را در اردوها دارید.

نظر شما درخصوص امیر علی اکبری و بابک قربانی؟
هر دو از دوستان خوب من هستند امیر علی اکبری را چند روز پیش دیدم که خیلی خوب تمرین می کند و از همین جا به شما قول می دهم با انگیزه ای که از این ورزشکار دیدم خیلی زود مدال های بسیار با ارزشی در دنیا و المپیک برای کشورمان بدست می آورد. برای بابک قربانی هم به خاطر مساله ای که برایش پیش آمده خیلی ناراحت شدم.

به خاطر مردم عینک دودی هم می زنی؟
از اینکه بین مردم هستم لذت می برم.

تحصیلات دانشگاهی داری؟
ترم آخر کارشناسی تربیت بدنی.

حضور در سیاست؟
فکر نکردم در موردش. موردی است که تا به امروز در موردش فکر نکردم.

بیشتر به کجا سفر می کنی؟
بیشتر شهر مشهد و زیارت امام رضا (ع). علاقه عجیبی و اعتقاد قلبی بسیاری به سه بزرگوار مدفون در شهرری دارم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.